آنا گاوالدا معلم و رماننویس فرانسوی متولد 1970 است. این نویسندهی خوش قلم در ایران با دو اثر مشهورش یعنی «کاش کسی جایی دوستم داشته باشد» و «دوستش داشتم» مشهور شد. آنا گاوالدا در آثارش هم رمان دارد و هم داستان کوتاه؛ او در هر دو زمینهی قدرت و تبهر خاصی دارد. او قلمی لطیف و زنانه دارد که این امر خواندن کتابهایش را برای خوانندگان و علاقهمندان به ادبیات فرانسه جذاب میکند.
آنا گاوالدا Anna Gavaldan> داستان و رماننویس فرانسوی در نهم دسامبر سال1970 در فرانسه به دنیا آمد. او یکی از نوادگان دوروثی پارکر، شاعر و داستان نویس آمریکایی است. نخستین مجموعهی داستان کوتاه او زمانی منتشر شد که گاوالدا در یک دبیرستان معلم زبان فرانسه بود. این مجموعه با نام کاش کسی در جایی منتظرم باش، منتشر شد. این مجموعه علاوه بر این توجه منتقدی را به خود جلب کرد، در بازار هم فروش خوبی داشت؛ تا حدی که بیشتر از 750 هزار نسخه از آن تنها در فرانسه به فروش رفت. این کتاب به زبانهای مختلفی از جمله انگلیسی و آلمانی ترجمه شد. جالب است بدانید کتاب کاش کسی جایی منتظرم باشد در ایران هم طرفداران زیادی داشت و چندین بار به فارسی ترجمه شد. مترجمان مشهوری مانند الهام دارچینیان، غزاله رمضانی و ناهید فروغان این کتاب را ترجمه کردند.
آنا گاوالدا از همسر طلاق گرفته است و اکنون با دو فرزندش در شهر مِلون فرانسه در پنجاه کیلومتری جنوب پاریس زندگی میکند. او اکنون کار نویسندگی را به طور حرفهای دنبال میکند و علاوه بر رمان و داستان کوتاه در مجلهی اِل هم مینویسند.
اولین کتاب آنا گاوالدا زمانی منتشر شد که او همچنان معلم بود. نام این مجموعه داستان کاش کسی جاییمنتظرم باشد بود که به موفقیتهای بزرگی هم دست یافت. این کتاب دارای دوازده داستان کوتاه است، این داستانها عبارتاند از: «آداب دلبری در سنژرمندپره»، «باردار»، «این مرد و این زن»، «اُپل تاچ»، «امبر»، «مرخصی»، «رویداد روز»، «نخ بخیه»، «جونیور»، «سالهای بعد»، «کلیککلک» و «عاقبت کار» است. در هر کدام از این داستانها میبینیم که نویسنده باظرافت از جزئیات زندگی میگوید. جزئیاتی که معمولا از کنار آنها ساده میگذریم یا برایمان اهمیت چندانی ندارد؛ اما آنا گاوالدا با به کارگیری عشق و احساس همین مسائل به ظاهر ساده و کم اهمیت را به شکلی برای مخاطب بازگو میکند که ممکن است بعد از مدتی این حس به خواننده القا شود که چقدر ساده و راحت میتوان عاشق زندگی شد و این عشق را به انسانها تقدیم کرد. داستانهای مجموعهی کاش کسی در جایی منتظرم باشد اکنون یکی از عنوانهایی است که در مدارس و دانشگاههای سراسر جهان آموزش داده میشوند. داستانهای این کتاب دید خوبی از فرانسهی امروزی به خوانندگان میدهد.
نخستین رمان آنا گاوالدا با نام دوستش داشتم در فوریهی سال 2002 برای نخستین بار منتشر شد. این کتاب هم با استقبال خوبی روبهرو شد تا حدی که در کمتر از یکسال این کتاب به زبان انگلیسی برگردانده شد. گاوالدا در مورد کتاب دوستش داشتم اینگونه میگوید: «من این کتاب را دوست دارم، نسبت به آن احساس غرور میکنم.» رمان دربارهی هنر زندگی کردن است و ناکامیهای ما، دروغهای ما، بزدلیها و تسلیم شدنهای ما را، یادآور میشود. گاوالدا زندگی را دوباره برای ما تصویر میکشد با پرسشها و بن بستهایش، اینگونه است که بسیاری از تصورات ما از زندگی دوباره مورد پرسش قرار میگیرد و ارزیابی میشود.
آنا گاوالدا در مورد داستان غم انگیز کتاب مینویسد: «فکر میکنم راهی وجود دارد تا بتوان از واقعیات تلخ و ناخوشایند به آرامی سخن گفت، به هرحال بهترین راه برای بیرون رفتن از کسادی بازار روزمرگی، همین است.»
طبق آماری که تا سال 2007 موجود است، کتابهای آنا گاوالدا با فروشی شگفت انگیز، تنها در فرانسه حدود سه کیلیون نسخه فروخته شدهاند.
آثار آنا گاوالدا عبارتاند از:
آنا گاوالدا و همذات پنداری زنان با او
لطافتی که در آثار آنا گاوالدا دیده میشود در نوشتههای نویسندگانی کمتری دیده میشود. آنا گاوالدا نه تنها نثر لطیفی دارد بلکه در داستانهایش هم به جزئیاتی توجه میکند که تنها از چشم یک زن میتوان آنها را دید.