دیوید سداریس یکی از پرفروشترین نویسندگان طنزنویس چند سال اخیر آمریکاست. در بالاخره یه روزی قشنگ حرف میزنم مجموعهای از جستارهای طنز این نویسنده است. این کتاب یکی از پرفروشترین و پرمخاطبترین آثار سداریس است. کتابی که تقریبا به تمام زبانهای زنده دنیا ترجمه شده است. مترجم کتاب یعنی پیمان خاکسار میگوید حتی یک نقد منفی هم روی این کتاب نوشته نشده است، همه این کتاب را دوست داشتهاند، هم مخاطبان و هم منتقدین. سداریس برای این کتاب جایزه ثربر را دریافت کرد و مجله تایمز او را طنزنویس سال معرفی کرد. این کتاب یکی از پرفروشترین آثار سال 2000 است و آثار سداریس با مقایسهای نجومی پرفروشند و تاکنون هشت میلیون نسخه از آثارش فقط در آمریکا به فروش رفته است.
بالاخره یه روزی قشنگ حرف میزنم با ترجمهی پیمان خاکسار که توسط نشر چشمه منتشر شده است را میتوانید هماکنون از فیدیبو بخوانید و لذت ببرید.
دیوید سداریس در سال ۱۹۵۶ در نیویورک متولد شد و کودکیاش در رالی کارولینای شمالی گذشت. سال 1983 برای ادامه تحصیل به شیکاگو رفت و بعد از چهار سال از دانشگاه هنری فارغ التحصیل شد. پس از آن در شغلهای دست پایین مشغول شد. یک شب وقتی داشت دفترچه خاطراتش را در یک کلوب میخواند یک مجری رادیو به اسم آیرا گلس او را کشف کرد و از او خواست تا در یک برنامه رادیویی محلی نوشتههایش را بخواند. او خودش را مدیون آیرا میدانست و معتقد بود او زندگیاش را عوض کرده. موفقیت سداریس در آن برنامه باعث شد که به رادیوِ ملی راه پیدا کند. در اولین حضورش در رادیوِ سراسری نوشتهای خواند به نام خاطرات سرزمین بابانوئل که گزارشی بود از دورانی که با لباس و آرایش یک جِن کوتوله در فروشگاهی کار کرده بود. موفقیت این نوشته غیرمنتظره بود، طوری که نیویورکتایمز او را یک پدیده بزرگ خواند. او تا کنون بیش از چهل مقاله در نیویورکر چاپ کرده است و از دیگر آثار او میتوان به آثار زیر اشاره کرد:
اگر به داستان و رمان و ادبیات آمریکا علاقه دارید خواندن این کتاب را به شما پیشنهاد میکنیم. در این کتاب 26 یادداشت و جستار طنز از دیوید سداریس میخوانید، اما این اثر بیشتر از این که یک مجموعه خندهدار باشد، از خاطرات و زندگی نویسنده است. سداریس با این کتاب توانایی و تبحر زبانی خود را نشان میدهد. او تیزبینانه روایتهای ساده را به اثری جذاب، طنز و دلنشین تبدیل کرده است.
هر کس به عمرش حتا فقط چند دقیقه تلویزیون تماشا کرده باشد با چنین صحنهای آشناست: مأموری درِ یک خانه یا دفتر کاری خیلی عادی را میزند، در باز میشود و مأمور از کسی که هنوز دستگیره را در مشت دارد میخواهد تا خودش را معرفی کند. بعد به او میگوید «من از شما میخوام که همراه من بیاید.» این مأمورها همیشه به شکل قابل توجهی آراماند. اگر طرف ازشان بپرسد که «برای چی من باید با شما بیام؟» یا یقهشان را صاف میکنند یا با تنبلی موهای روی آستین کت اسپرتشان را برمیدارند و میگویند «جفتمون میدونیم برای چی.» بعد از این، مظنون بین راه دشوار و راه ساده حق انتخاب دارد. صحنه یا با هفتتیرکشی تمام میشود یا با دستبندزدنی بسیار متمدنانه. البته بعضی وقتها هم پیش میآید که مأمور خانه را عوضی رفته باشد ولی اکثر اوقات مظنون میداند که برای چه دستگیر میشود. انگار کاملاً انتظارش را دارد. بالاخره انتظاری که تمام زندگیاش را تحتتأثیر خود داشت به پایان میرسد.
اگر بالاخره یه روزی قشنگ حرف میزنم و آثار دیوید سداریس را دوست دارید شما را به خواندن چند کتاب دیگر دعوت میکنیم و امیدواریم که لذت ببرید.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۴۰ مگابایت |
تعداد صفحات | 233 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۷:۴۶:۰۰ |
نویسنده | دیوید سداریس |
مترجم |