کتاب صوتی عملیات نجات ماشین آتش نشانی نشر آوارسا

بلِیزی یک ماشین آتش نشانیِ کاملا نو بود. انقدر برای شروع کارش ذوق داشت که دیگه نمی‌تونست صبر کنه تا آخرین قسمت‌های بدنه‌ی رنگ شده‌اش هم خشک بشه چون بعد از اون قرار بود به یکی از مراکز آتش نشانی خیلی شلوغ، توی یک شهر بزرگ منتقل بشه. بلِیزی همیشه توی ذهنش تصور می‌کرد که چطوری توی خیابون‌ها مسابقه میده و آتش نشان‌های شجاع رو حمل می‌کنه. اون می‌تونست مردم رو از ساختمون‌های خیلی بلند نجات بده و آتش‌های بزرگ رو خاموش کنه. بعد هم مردمی که برای تماشا کردنش دورش جمع شده بودن رو تصور می‌کرد که داد می‌زدن و تشویقش می‌کردن.