پروندههای جنایی همیشه پروندههایی پرفرازونشیب هستند و پیچیدگیهای زیادی دارند. امکان خطا در چنین پروندههایی زیاد است و بهخصوص وقتی پروندهی یک جنایت خانوادگی در میان باشد احتمال محکوم شدن افراد بیگناه بیشتر میشود. چنین ماجراهایی غمانگیز، دردناک و ظالمانهاند. آگاتا کریستی نویسندهی کمنظیر داستانهای پلیسی قرن بیستم در کتاب «مصیبت بیگناهی» یکی از این قصهها را برای مخاطب نوشته است. قصهای عجیب و خواندنی که اگر خواندنش را شروع کنید به این سادگی زمین نخواهید گذاشت.
«ordeal by innocence» داستانی است که نوامبر سال ۱۹۵۸ در انگلستان منتشر شد و مانند سایر داستانهای کریستی در کمتر از یک سال در امریکا نیز چاپ شد. این داستان یکی از داستانهای جنجالی کریستی است زیرا جنبههای روانشناختی دارد و از وضوح معمول آثار کریستی در آن خبری نیست. منتقدان زیادی به این کتاب واکنش نشان دادهاند، در گفتههای منتقدان این آمده است: «رویکرد اجتماعی روانشناختی مناسب آثار کریستی نیست.» باوجود این، منتقدانی هم هستند که مصیبت بیگناهی را یکی از بهترین کارهای کریستی در دههی پنجاه دانستهاند و خود خانم کریستی از این رمان بهعنوان داستان موردعلاقهاش نامبرده است.
داستان مصیبت بیگناهی، داستان بازگشایی یک پرونده است. دکتر کالگری پس از بازگشت از سفر اکتشافی جنوب متوجه میشود جوانی که به جرم قتل مادرخواندهاش در زندان بوده درگذشته است. او کسی است که میتواند با شهادتش بیگناهی این جوان را ثابت کند و این کار را نیز انجام میدهد؛ اما یک سؤال جدید پیش میآید: اگر این جوان قاتل مادرخواندهاش نیست، چه کسی قتل را انجام داده است. بازگشایی پرونده پس از دو سال مصیبتی است که داغ خانوادهای را تازه میکند.
داستان مصیبت بیگناهی مانند سایر آثار کریستی با استقبال زیادی مواجه شده و به چندین زبان مختلف برگردانده شده است. سال ۱۹۸۵ از روی این رمان فیلمی به همین نام ساخته شد که توجه مخاطبان را به خود جلب کرد.
آگاتا کریستی یکی از مشهورترین زنان تاریخ و مشهورترین و پرفروشترین نویسندهی جنایینویس تاریخ است. او از پدری آمریکایی و مادری انگلیسی در سال ۱۸۹۰ در انگلستان به دنیا آمد. او کودکی و نوجوانیاش را در انگلستان گذارند و در سالهای جوانی بهعنوان داوطلب در پشت جبهههای جنگ جهانی به مجروحان کمک میکرد. او از همان زمان به سمها علاقهی زیادی نشان میداد و چیزهای زیادی دربارهی انواع و خواص و عملکردشان یاد گرفت. او در کتابخانهی پدرش نیز چیزهای زیادی دربارهی قوانین یاد گرفته بود و همهی این دانستهها در کنار هم او را در نوشتن بهترین داستانهای جنایی تاریخ که با استقبال بینظیر و بیسابقهی مردم روبهرو شد همراهی کرد.
آگاتا کریستی سال ۱۹۱۴ با همسرش آرچیبالد ازدواج کرد، هرچند نام خانوادگی او در اصل میلر است اما او از نام خانوادگی شوهرش استفاده کرد و با همین نام مشهور شد. آگاتا در سنین آغاز جوانی با اسم مستعار داستان عاشقانه مینوشت اما موفقیت چندانی نداشت تا بالاخره در سال ۱۹۲۰ توانست برای اولین رمان جناییاش یعنی «ماجرای اسرارآمیز در استایلز» ناشر پیدا کند و به این ترتیب کارآگاه پوآرو رسماً متولد شد. آگاتا ۶ سال بعد به مدت ده روز ناپدید شد و پسازاینکه در هتلی پیدایش کردند گفت که دچار فراموشی شده بوده است. او علت این فراموشی را مرگ مادر و خیانت همسرش عنوان کرد. هرچند هنوز هم عدهای معتقدند این گمشدن تنها یک بازی تبلیغاتی بود اما از روی آن فیلمی به نام آگاتا ساخته شد. آگاتا کریستی سال ۱۹۲۸ از همسرش جدا شد و بعدها با یک باستانشناس انگلیسی ازدواج کرد. وقتی همسر دوم آگاتا، ماکس مالوان از دربار لقب شوالیه گرفت آگاتا پذیرفت لقب بانو را قبول کند.
از میان بهترین آثار این نویسندهی مشهور انگلیسی میتوان به کتابهای «خانه کج»، «قتل روی نیل»، «قتل در بینالنهرین»، «گناه مضاعف»، «خانهای در شیراز» و «پنج خوک کوچک» اشاره کرد. آگاتا کریستی ژانویه ۱۹۷۶ در خانهاش در انگلستان براثر مرگ طبیعی درگذشت. او لقب استاد اعظم را از انجمن جنایینویسان آمریکا دریافت کرده است.
داستانهای آگاتا کریستی در صدسال گذشته پرفروشترین آثار جهان بودهاند و به بیش از صد زبان مختلف برگردانده شدهاند. در ایران نیز آثار این نویسندهی ارزشمند موردتوجه قرارگرفته و مترجمان و ناشران مختلف در زمانهای متفاوت اقدام به انتشار آثار او کردهاند. کتاب مصیبت بیگناهی اولین بار با نام «خطا در قضاوت» و با ترجمهی فریبا عذاری در ایران منتشر شد. مجتبی عبدالله نژاد مترجم با سابقهی کشورمان که بیش از بیست داستان از داستانهای کریستی را به فارسی برگردانده است این داستان را نیز با عنوان «مصیبت بیگناهی» ترجمه کرده و نشر هرمس آن را در مجموعهی کارآگاه به چاپ رسانده است. نسخهی الکترونیک این ترجمه را میتوانید در همین صفحه از فیدیبو دانلود کنید.
آثار کریستی در دنیای ادبیات و بهخصوص ادبیات جنایی بسیار پراهمیتاند. هنوز کسی نمیداند دلیل استقبال بیسابقه و عجیب از داستانهای کریستی چیست اما سادهترین جوابی که میتوان به این سؤال داد این است که او ذائقهی مخاطبش را بهخوبی میشناسد و همین باعث شده وقتی کسی یکی از ماجراهای او را میخواند به خواندن بقیهی آنها نیز تمایل نشان میدهد. مصیبت بیگناهی یک اثر متفاوت از کریستی است. کتابی که شبیه همهی داستانهای کریستی نیست و خانم نویسنده مسیر متفاوتی را در روایت در پیش گرفته است. این داستانی است که در آن خبری از کارآگاه پوآرو یا خانم مارپل نیست و قرار نیست کسی با نبوغ خارقالعاده و بینظیرش را معما را برای مخاطب حل کند. مصیبت بیگناهی بازخوانی یک پرونده است که حقایق هولناکی را برملا میکند و کالگری در برملا کردن این راز تنهاست. این داستان شخصیتپردازیهای بسیار خوبی دارد و مخاطب را بهخوبی با خود همراه میکند. این داستان زیبا را بخوانید و گذر زمان را برای چند ساعت فراموش کنید.
با لحنی خشک و جدی گفت:
-اگر ادعا کنم این را وظیفه انسانی خودم میدانم. شاید کمی اغراق کرده باشم. البته کنجکاوی صرف هم نیست [واقعاً کنجکاوی نبود؟]؛ فقط میخواستم حضوری از تک تک شما عذرخواهی کنم که نتوانستهام بیگناهی برادرتان را در زمان محاکمهاش ثابت کنم.
-میفهمم...
-لابد چون خیلی برایتان عزیز بوده... خیلی برای شما عزیز بود؟
تینا لحظهای مکث کرد و بعد جواب داد:
- نه. خیلی برایم عزیز نبود.
-ولی من شنیدهام که خودش را توی دل همه جا میکرد.
تینا با صراحت، ولی بدون اینکه احساس خاصی از خود نشان دهد گفت:
من نه بهش اعتماد داشتم، نه علاقه.
-عذر میخواهم. هیچ وقت فکر نکردید که شاید قتل مادرتان کار او نبوده باشد؟
-گزینه دیگری به نظرم نمیرسید.
پیشخدمت چای و غذا را آورد. نانش بیات بود، کره بوی کهنگی میداد، مربا شکرک زده بود. کیک رنگ و وارنگ و بدمزه بود و چایش رنگ نداشت. کالگری چند جرعه از چایش را خورد و گفت:
- به نظر میرسد، یعنی این طور که من فهمیدهام، اطلاعاتی که من آوردهام و نشان میدهد که برادرتان بیگناه بوده تبعاتی دارد که زیاد خوشایند نیست. نگرانیهای تازهای برای شما ایجاد میکند.
-چون پرونده دوباره باز میشود؟
- بله. قبلاً در این باره فکر کرده بودید؟
- پدرم ظاهراً به اين نتیجه رسیده که این اتفاق میافتد و کاری نمیتوان کرد.
- من شرمندهام. واقعاً شرمندهام.
- چرا باید شرمنده باشید، دکتر کالگری؟
-دوست ندارم عامل ایجاد نگرانیهای تازهای برای شما باشم.
-اگر سکوت میکردید از نتیجهی کارتان راضی بودید؟
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۷۰ مگابایت |
تعداد صفحات | 291 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۹:۴۲:۰۰ |
نویسنده | آگاتا کریستی |
مترجم | مجتبی عبداللّه نژاد |
ناشر | نشر هرمس |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۲/۰۸/۱۳ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
قیمت چاپی | 110,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
به جرئت می تونم بگم از کسل کننده ترین کارهای اگاتا کریستیه،اصلا قابل قیاس با بقیه آثارش نیست،نصفه ولش کردم که معمولا هیچ وقت اینکار رو با کتابی نمی کنم.شاید هم از ترجمه اش بوده...
کتاب بدی نیست ولی از بهترین کارهای آگاتا کریستی هم نیست بعضی جاها کتاب هم خود کتاب و هم ترجمه خسته کننده میشه _ از سری داستانهای مارپل و پوارو نیست
من ۹۹ درصد کتابهای اگاتا را خوندم .این کتاب هم هرچند که پووارو ومارپلی در کار نبود ولی خیلی به دلم نشست داستانش جدید بود حتما بخونین من خوشم اومد
یه کانال دارم پر از کتاب های اگاتا کریستیه با ترجمه خوب حتی بعضی از کتابهاش تو فیدیبو نیس خواستی بیا پیوی @Mehrzad۸۳۸۴
کتاب خیلی خوبیه با داستان و کشش خیلی خوب .از سری خانم مارپل یا پوآرو نیست . جزو کتابهای مستقل آگاتا کریستیه
خوب شروع سد و پیش رفت. ولی نمیدونم چرا اخر داستان جالب نبود و خیلی هندی طور شد کلا. به قدرت بقیه اثار کریستی نبود
به نظرم کتاب خوبیه برای کسایی که کارای اگاتا کریستی دوست دارند از سری داستان های مستقل از شخصیت پوارو و خانم مارپل
یکی از کارهای کریستی که خیلی دوست دارم.
یکی از کتابهای خوب کریستی در نسر هرمس
به صورت رایگان پی دی اف هست در گوگل