هزارتوی خواب و هراس، رمانی نوشتهی عتیق رحیمی است که نخستین بار در سال ۲۰۰۲ به چاپ رسید. فرهاد، دانشجویی معمولی است که به زنان و شعر علاقه دارد و نسبت به باورهای مذهبی پدربزرگش بیاعتناست. اما در یک شب، همهی اینها تغییر میکند. اکنون سال ۱۹۷۹ است و افغانستان شاهد اولین روزهای کودتای حامی شوروی است. فرهاد با یکی از دوستانش که قصد فرار به پاکستان را دارد، برای معاشرت بیرون رفته است. اما چند ساعت بعد، در خانهای ناشناس، کتک خورده و سردرگم، به هوش میآید. او در ابتدا فکر میکند که مرده اما به تدریج یادش میآید که چه اتفاقاتی افتاده است. همزمان با غرق شدن ذهن فرهاد در خاطرات، ترسها و توهمات، و محو شدن مرز میان واقعیت و خیال، او درمییابد که اگر میخواهد از دست سربازان فرار کند، باید مانند دوستش همهی دلبستگیهای خود را کنار بگذارد و راهی برای ورود به پاکستان پیدا کند.