اگر اندکی به داستانهای پلیسی علاقه داشته باشید حتماً نام کارآگاه پوآرو را شنیدهاید. او یکی از محبوبترین قهرمانان داستانها، فیلمها و سریالهای جنایی قرن بیستم است. آگاتا کریستی نویسندهی انگلیسی قرن بیستم خالق این شخصیت جذاب است و ماجراهای او بخش بزرگی از داستانهای کریستی را تشکیل داده است. کتاب جشن هالوین یکی از داستانهایی است که پوآرو در آن به کشف جنایت میپردازد. این کتاب جذاب را بخوانید و از یک معمای هیجانانگیز لذت ببرید.
داستان جشن هالوین که عنوان آن در زبان انگلیسی «halloween’s party» است اولین بار سال ۱۹۶۹ در انگلستان منتشر شد. این داستان در زمان خودش توجههای زیادی را به خود جلب کرد هرچند بیست سال بعد بعضی معتقدان این کتاب را ناامیدکننده خواندند و افراد زیادی معتقدند در مقابل سایر داستانهای کریستی چندان قوی نیست اما بازهم داستانی جذاب و جالب است که ارزش خواندن را دارد.
داستان کتاب ماجرای دختر نوجوانی است که شبی در جشن هالوین مدعی میشود که سالها قبل شاهد قتلی بوده است. هیچکس حرف او را باور نمیکند و او با عصبانیت مهمانی را ترک میکند اما چند ساعت خود اوست که به قتل میرسد. حالا پوآرو باید قاتل را پیدا کند، قاتلی که احتمالاً بیش از یک قتل مرتکب شده است و قتل امشب را برای پوشاندن رازی که نمیخواهد برملا شود انجام داده است.
در این داستان پوآرو تنها نیست و دستیاری به نام «آریادن اولیور» هم دارد که نویسندهی داستانهای جنایی و همکار پوآروست. این دو نفر تلاش میکنند در کنار هم راز جشن هالوین را برملا کنند.
داستان جشن هالوین سوژهی اقتباسهای مختلفی شده و از روی آن برنامه تلویزیونی، رادیویی و رمان گرافیکی ساختهشده است. این داستان، ماجرای قسمت دوازدهم سریال کارآگاه پوآرو نیز بوده است.
آگاتا کریستی زنی است که لقب بانو را از دربار انگلستان دریافت کرده و بهعنوان ملکهی جنایت در سراسر جهان شناخته میشود. او ۶۶ داستان جنایی نوشته است که درمجموع میلیاردها نسخه از آنها در جهان فروختهشده است. داستان «و سپس هیچکدام زنده نماندند» از این نویسنده پرفروشترین داستان جنایی تاریخ است که تاکنون بیش از صد میلیون نسخه از آن فروختهشده است.
این بانوی نویسنده سال ۱۸۹۰ در دونشایر انگلستان به دنیا آمد و باوجوداینکه پدری آمریکایی داشت تمام عمرش را در انگلستان زندگی کرد. البته او همراه همسر دومش ماکس مالوان به بسیاری از نقاط جهان ازجمله خاورمیانه سفر کرد و از این سفرها در داستانهایش الهامات زیادی گرفت.
نام اصلی این نویسنده آگاتا مری کلاریسا میلر است و نام کریستی را از نام همسر اولش، آرچیبالد کریستی برداشته است. هرچند زندگی این دو نفر پس از ۱۴ سال تمام شد آگاتا برای همیشه از همین نام استفاده کرد. اولین داستان پلیسی آگاتا کریستی «ماجرای اسرارآمیز در استایلز» نام دارد که سال ۱۹۲۰ منتشر شد، پسازآن او کار کردن را کنار نگذاشت و داستانهای زیادی نوشت که شخصیت اصلی آنها پوآرو و در بعضی هم خانم مارپل بود. او در داستان پردهها که اواخر دههی سی نوشت کارآگاه پوآرو را کشت ولی به دلایلی این داستان را در آن زمان منتشر نکرد. سرانجام داستان پردهها سال ۱۹۷۵ منتشر شد و پوآروی دوستداشتنی عاشقان داستانهای پلیسی درگذشت.
آگاتا کریستی هم یک سال پس از مرگ شخصیت جذاب کتابهایش در ژانویهی ۱۹۷۶ با مرگ طبیعی درگذشت. از این نویسنده آثار جذاب بسیاری باقیمانده است که از میان آنها میتوانیم به کتابهای «قتل یک کشیش»، «راز سیتافورد»، «دختر سوم»، «مرگ روی نیل» و «جسدی در کتابخانه اشاره» کنیم.
کتابهای آگاتا کریستی پرفروشترین داستانهای جنایی سر جهاناند. داستانهای این نویسنده به بیش از صد زبان مختلف برگردانده شدهاند. مترجمان مختلفی در طی دهههای گذشته کتابهای این نویسنده را به فارسی برگرداندهاند. کتاب جشن هالوین اثر آگاتا کریستی یکی از داستانهای اوست که چندین بار در ایران ترجمهشده است. ازجمله مترجمان این داستان میتوان «جمشید اسکندانی» و «مجتبی عبدالله نژاد» را نام برد. ترجمهی مجتبی عبدالله نژاد از این داستان را انتشارات هرمس منتشر کرده است. نسخهی الکترونیک این ترجمه را میتوانید از فیدیبو دانلود کنید و به کمک اپلیکیشن فیدیبو روی گوشی، تبلت یا کامپیوتر شخصیتان مطالعه کنید.
ادبیات پلیسی بخشی از ادبیات است که تا سالها به آن توجه زیادی نمیشد و بسیاری آن را فقط سرگرمکننده میدانستند درحالیکه داستانهای پلیسی و معمایی بخش مهمی از دنیای ادبیات را شکل میدهند. بهعلاوه این داستانها ذهن انسانها را به چالش میکشند و آنها را وادار میکنند تلاش کنند رابطهی میان وقایع را درک کنند و به جزئیات توجه بیشتری نشان بدهند. داستانهای کریستی برای علاقهمند کردن نوجوانان به ادبیات هم بسیار مناسباند.
- ولی بهتر است موافق باشید وگرنه در آینده تاوانش را پس میدهید. هر سال که میگذرد، بدتر میشود.
خانم اولیور جعبه مقوایی رنگارنگی را از توی بستهاش درآورد. سر جعبه را باز کرد بخشی از محتویاتش را درآورد و به دهان برد. انگشتانش را لیس زد و با دستمال پاک کرد و با صدای نامفهومی گفت:
- نوچ است.
- از سیب دست کشیدهاید؟ قبلاً هر وقت شما را میدیدم یا سیب دستتان بود يا داشتید سیب میخوردید یا پاکت پاره شده بود و سیبها داشت روی زمین میریخت.
-قبلاً که گفتم. دیگر نمیخواهم چشمم به سیب بیفتد. حالم از سیب به هم میخورد. شاید روزی دوباره وضع
تغییر کند و راضی شوم. ولی فعلاً دوست ندارم یاد سیب بیفتم.
-الآن دارید چی میل میکنید؟
در جعبه رنگارنگی را که رویش عکس نخل خرما بود برداشت و خواند:
-خرمای سابقون. آها، خرما.
خانم اولیور گفت:
درست است. خرمای سابقون.
خرمای دیگری در دهان گذاشت و هستهاش را لای بوتهای انداخت و به خوردن ادامه داد. پوآرو گفت:
خرمای سابقون. جالب است.
-چه چیز جالبی دارد؟ خیلی از مردم خرما میخورند.
-نه، نه. منظورم خوردن خرما نبود. منظورم شنیدن کلمه «سابقون» از شما بود.
-چرا؟
-چون بارها پیشآمده که به همین شکل راه را به من نشان دادهاید. حرفی زدهاید و با همان حرف نشان دادهاید که از چه راهی باید بروم یا قبلاً ازچه راهی رفتهام. الآن هم با گفتن کلمه «سابقون» راه درست را به من نشان دادید. تا این لحظه نمیدانستم که «سابقون» چه اهمیتی دارد.
- نمیفهمم سابقون چه ربطی به اتفاقهای اینجا دارد. منظورم این است که اتفاقی که در اینجا افتاده ربطی
به«سابق» ندارد. چهار روز بیشتر از آن نمیگذرد.
-بله درست است. چهار روز بیشتر از آن نمیگذرد. ولی هر اتفاقی که الآن میافتد گذشتهای دارد. گذشتهای
که الآن دیگر با حال پیوند خورده، ولی چند روز یا چند ماه یا چند سال پیش بوده. حال هميشه ريشه درگذشته
یک نفر کشتهشده. بچهای شاهد این ماجرا بوده. چون آن بچه در تاریخ خاصی در گذشته آن قتل را دیده خودش امروز به قتل رسیده. همینطور نیست؟
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۵۵ مگابایت |
تعداد صفحات | 316 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۰:۳۲:۰۰ |
نویسنده | آگاتا کریستی |
مترجم | مجتبی عبداللّه نژاد |
ناشر | نشر هرمس |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Hallowe'en Party |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۲/۰۸/۱۳ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
قیمت چاپی | 57,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
برای من جزو کارهای متوسط و رو به پایین آگاتا کریستی بود.🫠 با اینکه کارآگاه محبوبم، پوآرو هم در این داستان حضور داشت اما زیاد برام جذاب نبود.🥲 تا ۵۰ صفحهی آخر که خیلی توضیحات و جزئیات الکی داره و گاهی خیلی خسته کننده میشه. در ۵۰ صفحهٔ آخر که قاتل و انگیزهش مشخص میشه؛ هیجان به کتاب تزریق میشه و قاتل و انگیزهش واقعا یه سورپرایز بود و جذابیت داشت. ای کاش این جذابیتی که فقط در صفحات پایانی کتاب وجود داشت در کل کتاب پخش شده بود.🫠 برای من خیلی متوسط بود و جزء اون کارهای آگاتا کریستی نیست که پیشنهادش بدم. اگه مثل من خورهی کتابهای آگاتا هستید بخونیدش در غیر این صورت اگه دنبال کتابهای جنایی و معمایی قوی هستید؛ فکر نکنم این کار راضیتون کنه. باز سلیقهها تو کتاب متفاوته امیدوارم اگه خوندین؛ دوسش داشته باشید.🥰
سلام چرا خلاصه نمیزارین آدم بدون خلاصه چطوری کتاب بخره کتابای چاپی حداقل یه چیزی روی جلدشون نوشته اینجا هیچی نزاشتین
داستانی که اگر نویسنده با جملات و پاراگرافهای زیادی کشدار و اضافی آن را ضایع و خراب نمیکرد ، قطعا یکی از شاهکارهای داستان نویسی جنایی میشد. صد حیف ...
داستانهایی که شخصیتهای پوارو و خانم اولیور با هم هستن به نظرم خیلی قشنگن، این کتاب هم جالب و پرهیجان بود، خوشم اومد ?
قابل مقایسه با اثار درجه یک این نویسنده ی قابل نیست. یک کتاب معمولی از مجموعه ی هرکول پوارو
سالها پیش این کتاب رو با ترجمه آقای جمشید اسکندانی خوندم. ایشان کتاب رو با عنوان "سیبهای آغشته به خون" ترجمه کرده بودند.
دلستانهای قبلی اگاتا رو بیشتر دوست داشتم اینم خوب بود ولی زیادی به حواشی میپرداخت و بعضی جاها اصافه گویی دلشت.
داستانش کمی بیرحمانه و البته جالب بود. ولی به سختی بعضی دیگه از معماهای پوآرو نبود.
قشنگ بود اما نه به اندازه آثار دیگه اگاتا... داستانش جالب بود ولی الکی طولانیش کرده بود...
مانند همه ی آثار آگاتا کریستی،زیبا و هیجان انگیز و عالی بود عالییییی خیلی،لذت بردم