0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
آدی و بودی نوشته صمد بهرنگی
٪10

معرفی، خرید و دانلود کتاب صوتی آدی و بودی نوشته صمد بهرنگی

نویسنده:
صمد بهرنگی
درباره آدی و بودی نوشته صمد بهرنگی

زندگی مردمان ساده‌ی قدیم پر از داستان‌ها و افسانه‌ها است. زمانی که مردم و زندگی ساده‌تر بود. مردم از زندگیشان بیشتر لذت می‌بردند و کمتر غصه‌ی زندگی را می‌خوردند. اما همیشه سادگی خوب نیست. زیرا بسیارند افرادی که با سواستفاده، زندگی را به کام دیگران تلخ می‌کنند.

نقد و بررسی کتاب صوتی «آدی و بودی»

داستان آدی و بودی توسط صمد بهرنگی نوشته شده‌است. این داستان یکی از داستان‌های مجموعه‌ی تلخون محسوب می‌شود. مجموعه داستان‌های تلخون در سال 1342 نوشته شده‌اند. داستان‌های آدی و بودی یکی از داستان‌های عامیانه و قدیمی آذربایجانی است. این داستان مانند دیگران داستان‌های بهرنگی در تلاش برای آموزش مسائل مهمی به کودکان است. تمامب شخصیت‌ها و مکان‌های داستان‌های او نماد هستند. هر داستان نماد و آموزگار نکته مهم اخلاقی در زندگی است. باید گفت هدف تمامی داستان نویسان جهان همین است. آن‌ها همگی کوشیده‌اند که با بیان مضامین اخلاقی و رفتاری درست، نسل‌های سالمی را تربیت کنند. نسل‌های که سطح شعور و شخصیت را بالا می‌برند. داستان آدی و بودی نیز، توجه خاصی به ساده لوحی افراد دارد. به علاوه داستان می‌خواهد به کودکان بیاموزد که از نداشتن اطلاعات کامل در مورد کاری نباید آن را انجام دهند. این جمله بدین معنا است که اگر می‌توان قبل از انجام کاری، از دیگران سوال کرده و از حقیقت ماجرا خبردار شویم، نباید سر از خود کاری را انجام دهیم. زیرا، ممکن است به چشم ما آن کار درست باشد.

داستان رمان آدی و بودی در مورد یک مرد به نام آدی و همسرش بودی است. این زوج اکنون در زمستان زندگی خود یعنی دوران پیری هستند. زوج ساده لوح داستان، یک دختر دارند. دختر آن‌ها همسر یکی از تاجران بزرگ شهر است و زندگی مرفحی دارد. آن‌ها به عنوان سوقات برای دخترشان توتک درست کردند. آدی و بودی صبح آفتاب نزده، به سمت شهر به راه افتادند. در راه بابا درویش را دیدند. آدی و بودی به بابا درویش گفتند که کلید خانه‌شان زیر سنگ دم درب خانه و پول‌هایشان در جای امنی است. بابا درویش هم به آن‌ها قول داد که حافظ مال و خانه‌شان باشد. پس از رفتن آدی و بودی، بابا درویش به خانه‌شان رفت، غذای درون تنور را خورد و پول‌هاشان را برداشت و رفت. سرانجام آدی و بودی به شهر رسیدند و برای دخترشان خبر فرستادند که به پیشش می‌روند. دختر در ابتدا اندکی ناراحت شد‌ زیر همسرش از بزرگان و تاجران شهر بود و پدر و مادرش، از آدم‌های معمولی بودند‌. به هر ترتیب آدی و بودی وارد خانه بزرگ و زیبای دخترشان شدند. پس از صرف شام، دختر به خدمتکاران دستور داد تا اتاق هل و میخک را برای پدر و مادرش آماده کنند. بوی خوش هل و میخک نصف شب آدی و بودی را از خواب بیدار کرد. آن‌ها تصور می‌کردند که این همه هل و میخک برای از بین بردن بوی بد مستراح است‌. زن و شوهر یلند شدند و تمام هل‌ها و میخک‌ها را دور ریخته و تمامی مستراح شستند. فردا آن شب به دخترشان گفتند که چه کاری انجام داده‌اند. دخترشان نیز نگران و دست پاچه به خدمتکاران دستور داد تا بروند و هل و میخک بخرند. شب بعد دختر جای آدی و بودی را در اتاق آیینه بندان پهن کرد‌. در نیمه‌های شب زمانی که چشمشان به تصورشان درون آینه خورد، تصور کردنند که عکس‌های دشمنان دخترشان است. به همین دلیل تمامی آینه‌ها را شکستند. نوبت به شب سوم رسید و آدی و بودی به اتاق قازها رفتند. صدای قازها در نیمه شب باعث شد که آدی و بودی فکر کنند که حیوانات از کثیفی و شپش رنج می‌برند. سرانجام بیدار شدند و حیوانات بیچاره را شستند. شبم چهارم جای آدی و بودی را در انبار نفت انداختند. آن‌ها تصور می‌کردند که درون بشکه‌ها آب است. به همین دلیل آن‌ها گرم کردند و با نفت حمام کردند. صبح که شد دختر دیگر نتوانست خراب‌کاری‌های پدر و مادرش را جمع کند. به همین دلیل با یک اسب و مقداری غذا راهی روستایشان کرد. در راه آن‌ها با حیوانات و اتفاقات بسیاری برخورد کردند و همه چیزهایی که داشتند را دادند. زمانی که دوباره به درویش رسیدند داستان اتفاقات در راه را برایش تعریف کردند. درویش هم رفت و اسب از دست رفته را پیدا کرد و برای خود برداشت. ادی و بودی ساده لوح که خوشحال از کار خود به خانه‌شان رفتند. اما درویش پول‌ها را برداشته و غذا رو خورده بود.

انتشار کتاب صوتی «آدی و بودی»

نسخه صوتی داستان آدی و بودی در سال ۱۳۹۹ توسط انتشارات آوا خورشید منتشر شد‌‌. گوینده‌ی کتاب صوتی پیش‌رو مهدی پاکدل و فاطمه نقوی است‌‌. شما می توانید کتاب صوتی آدی و بودی به قلم صمد بهرنگی گویندگی مهدی‌پاکدل و فاطمه نقوی و انتشارات آوا خورشید را از همین صفحه در فیدیبو دانلود و تهیه نمایید.

 مهدی پاکدل در دهمین روز تیر ماه سال ۱۳۵۹ در شهر زیبای اصفهان چشم به جهان گشود. وی فارغ التحصیل رشته گرافیک از دانشگاه اصفهان است. همچنین برادر آقایان حسین پاکدل و مسئول پاکدل است. حسین پاکدل یکی از بازیگران و کارگردانان خوب کشورمان و مسعود پاکدل نیز یکی از عکاسان و مستندسازان سینمای ایران محسوب می‌شود. مهدی پاکدل از دوران جوانی و نوجوانی علاقه بسیاری به حضور در سینما و تلویزیون داشت. او در سال ۱۳۶۹ برای بازی نقش مجید در فیلم داستان های مجید تست بازیگری داد. اما سرانجام کیومرث پوراحمد، مهدی باقربیگی را برای این نقش انتخاب کرد. سرانجام پس از نقل مکان به تهران برای اولین بار در سال ۱۳۷۶ در تئاتر جنبش انفیه در کلکته  حضور یافت. مهدی پاکدل تاکنون در فیلم های سینمایی، تلویزیونی، تئاتر و فیلم های نمایش خانگی بسیاری حضور داشته است. از کارهای وی می‌توان به فیلم چهارراه استانبول، هم گناه کیمیا، ستایش، داره زنگی، مخمصه،می‌خوام بخوابم و ... حضور داشته است. برای اولین بار در سال ۱۳۸۹ با بهنوش طباطبایی ازدواج کرد. اما این ازدواج پس از مدتی به جدایی ختم شد. مهدی پاکدل در سال ۱۳۹۹ با رعنا آزادی ور ازدواج کرد. همسر آقای پاکدل خانم رعنا آزادی ور نیز یکی از هنرمندان خوب کشورمان محسوب می‌شود. به علاوه باید گفت که عاطفه رضوی همسر آقای حسین پاکدل است.

فاطمه نقوی، زاده ۱۵ آذر ۱۳۳۳ در تهران است. خانم نقوی همسر آتیلا پسیانی است. او خانم نقوی فرزند به نام‌های ستاره و خسرو دارند که هر دوی آن‌ها در زمینه سینما و تئاتر فعالیت می‌کنند. خانم نقوی فارغ التحصیل رشته آوزش و پرورش است.  او چندین سال به تدریس بازیگری در مهدکودک‌های تهران می‌پرداخت. علاقه بسیار خانم نقوی به بازیگری باعث شد که در سال ۱۳۵۷ در فیلم سینمایی سکوت و سلام حضور یابد‌. نام خانم نقوی به عنوان کارگردان بازیگر و مدیر صحنه شناخته می‌شود همچنین خانم نقوی عروس بازیگر قدیمی کشورمان جمیله شیخی است. از آثار این هنرمند می‌توان به فیلم سینمایی لانتوری، شیرین، دایره، نسل سوخته، هفت سنگ، باغ بلور، مرگ در سکوت، نابقه‌های قرن بیستم و غیره اشاره کرد.

درباره نویسنده کتاب «آدی و بودی»، صمد بهرنگی

صمد بهرنگی در دومین روز از تیرماه سال ۱۳۱۸ در شهر زیبای تبریز چشم جهان گشود. او از کودکی علاقه بسیاری به نویسندگی داشت. اما شرایط مالی خانوادگی او خوب نبود. بهرنگی یکی از کسانی بود که از شرایط سخت خانوادگی استفاده کرد تا به موفقیت برسد. سخت درس خواند و پس اتمام دوران مدرسه وارد دانشسرای عالی پسران تبریز شد.  او در آنجا، در روزنامه دیواری مدرسه داستان های طنزی را منتشر می‌کرد. پس از اتمام دوران تحصیل در دانشسرا آموزگار شد و تا آخر عمر یک آموزگار بود. صمد بهرنگی یکی از کسانی بود که تلاش کرد سواد همگانی شود. او به بسیاری از روستاهای دورافتاده سفر می‌کرد تا پدر و مادرهای بچه‌ها را راضی کند، بگذارند به جای کار در مزرعه، درس بخواند. به علاوه او به همراه بسیاری از نخبگان کشور مانند توران میرهادی، پرویز خانلری، محمد بهمن بیگی، معصومه سهراب و غیره سپاه دانش را تاسیس کرد. سپاه دانش متشکل از دانش‌آموختگان جوانی بود که باید به شهرهای مختلف سفر می‌کردند و به بچه‌ها، نوجوانان و بزرگسالان سواد یاد می‌دادند. ای دوست از دست رفته کودکان تلاش بسیاری در جهت جمع آوری داستان های کهن ایرانی کرد. او داستانهای قدیمی آذربایجانی را جمع‌آوری کرد و به نسل امروز هدیه داد. داستان‌های این نویسنده ساده و شیرین اما پر مغز هستند. گفته شده است که دوستان چندی از داستان‌های او مانند الدوز و کلاغ‌ها و ماهی سیاه کوچولو مضامین سیاسی و شعارهای جنبش فدائیان خلق را بیان می‌کند. به همین دلیل او را به نام یکی از نویسندگان سیاسی ایران نیز می شناسند.

به خاطر نوشتن این داستان ها مدت زیادی، از کار بیکار شد. اما راه خود را ادامه داد و داستان‌های خود را بهتر از قبل منتشر کرد. در مورد مرگ صمد بهرنگی شایعات زیادی وجود دارد. برخی از بزرگان معتقدند که او توسط کسی غرق شده و برخی دیگر معتقدند که خود صمد بهرنگی به علت غرق شدن در رود ارس در گذشته است. اما در نهایت در نهمین روز از شهریور ماه سال ۱۳۴۷ زمانی که تنها ۲۹ سال داشت در گذشت. آرامگاه این نویسنده داستان‌های کودکان در گورستان امامیه تبریز است. در مورد این نویسنده هم در مورد زندگی شخصی و هم در مورد علت مرگ او تاکنون کتاب‌های بسیاری منتشر شده است. از آثار منتشر شده توسط این نویسنده می‌توان به افسانه محبت ۲۴ ساعت خواب و بیداری، کچل کفترباز، تلخون، پسرک لبوفروش، موش گرسنه، سرگذشت دمرل دیوانه سر، یک هلو و هزار هلو،الدوز و عروسک سخنگو و ... اشاره کرد. به علاوه صمد بهرنگی کتاب‌های بسیاری را نیز ترجمه کرده است.

بخشی از کتاب صوتی «آدی و بودی»

باز یک وقتی از شب آدی و بودی بیدار شدند و هر چه کردند خواب به چشمشان نرفت. این بر و آن بر را نگاه کردند دیدند از هر طرف زن و مردهایی بهشان خیره شده اند. بودی گفت: آدی!

آدی گفت: جان آدی!

بودی گفت: هیچ می دانی چی شده؟

آدی گفت: چی شده؟

بودی گفت: طفلک دختر ننه مرده! نگاه کن ببین چقدر دشمن و بدخواه داره. پاشو همه شان را بزنیم بکشیم دختره نفس راحتی بکشد.

دسته‌ها:

شناسنامه

فرمت محتوا
mp۳
حجم
11.۶۵ مگابایت
مدت زمان
۱۲:۴۳
نویسندهصمد بهرنگی
راویمهدی پاکدل
ناشرآوا خورشید
زبان
فارسی
تاریخ انتشار
۱۳۹۹/۰۶/۱۵
قیمت ارزی
5 دلار
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
mp۳
۱۱.۶۵ مگابایت
۱۲:۴۳

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
دیگران نقد کردند
3.8
از 5
براساس رأی 8 مخاطب
5
ستاره
50 ٪
4
ستاره
25 ٪
3
ستاره
0 ٪
2
ستاره
0 ٪
1
ستاره
25 ٪
4 نفر این اثر را نقد کرده‌اند.
5

من وقتی بچه بودم بارها این داستان رو خونده بودم، توی کتابی به نام افسانه های آذربایجان که کتاب مال پدرم بود. و هر بار کلی میخندیدم از سادگی شخصیت های داستان.. شاید الان در بزرگسالی شنیدن این داستان چندان برام جذاب و خنده دار نبود ولی سراسر خاطره دوران کودکی بود به همین خاطر این داستان رو خیلی دوست دارم?

1

اصلا اونی که توقع داشتم نبود و خیلی هم به نظرم بیمزه و بچه گانه بود

1

برای ۲ دقیقه ۴ هزار تومان مسخره هستش

نمایش 1 نقد دیگر
3.8
(8)
35,000
٪10
31,500
تومان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
آدی و بودی نوشته صمد بهرنگی
٪10
آدی و بودی نوشته صمد بهرنگی
صمد بهرنگی
آوا خورشید
3.8
(8)
35,000
٪10
31,500
تومان