«.. و اکنون چیزی که من میخواهم حقیقت است. به این پسران و دختران چیزی جز حقیقت نیاموزید. حقیقت تنها نیاز زندگی است. جز حقیقت هیچ نکارید و جز آن هرچه هست از ریشه درآورید. افکار حیوانات باشعور را فقط باید از طریق حقیقت شکل داد، هر چیز دیگری غیر از حقیقت برایشان فایدهای نخواهد داشت. اینهاست اصولی که من فرزندانم را بر اساس آن بزرگ میکنم و هم اینها، اصولی هستند که من با آنها این بچهها را تربیت میکنم. همیشه فقط حقیقت را در نظر داشته باشید آقا...» اینها جملات آغازین کتاب روزگار سخت اثر چارلز دیکنز است. نویسندهی مشهور «آرزوهای بزرگ» رمان انتقادی دیگری نوشته است که این بار جامعهی صنعتی را به باد انتقاد گرفته است.
روزگار سخت با عنوان اصلی «hard times» اولین بار سال 1965 منتشر شد. این داستان انگلیسی که مانند دیگر داستانهای دیکنز پر از جزئیات زیاد دربارهی دردها و رنجهای طبقات مختلف جامعه است در قالب داستانی خانوادگی اوضاع شهر منچستر را به تصویر میکشد و دربارهی زندگی کارگران و روابط میان آنها با یکدیگر و کارفرمایان حرف میزند.
این رمان نظرات زیادی را به خود جلب کرد و منتقدان زیادی دربارهی آن اظهارنظر کردهاند. بعضی منتقدان این کتاب را بهترین اثر دیکنز میدانند و حتی بهعنوان «نقدی بینظیر بر جامعهی صنعتی» از آن یادشده است. البته کسانی هم بودهاند که روزگار سخت را «شورشی پرشور علیه کل نظم صنعتی جهان» دانستهاند. آنچه واضح است این است که روزگار سخت چیزی بیش از یک روایت داستانی است.
سال 1915 از روی روزگار سخت فیلم صامتی ساخته شد و از آن زمان اقتباسهای رادیویی و تئاترهای مختلفی از روی این کتاب ساختهشده است.
داستان ماجرای مردی به نام آقای گرادگریند (Mr. Gradgrind) است که صاحب صنعتی بسیار سلطهجو است. او به چیزی جز حقیقت عقیده ندارد و فرزندانش را تحت آموزشهای بسیار سخت تربیت میکند.
روزگار سخت در سه کتاب نوشتهشده است و هر کتاب به فصلهای متعددی تقسیمشده است.
کتاب اول: بذرافشانی
فصل اول: تنها چیز موردنیاز دیگر
فصل دوم
فصل سوم: سوراخ
فصل چهارم: آقای باندربی(banderbi)
فصل پنجم: علت العلل
فصل ششم: کلوپ اسبسواری
فصل هفتم: خانم اسپارسیت
فصل هشتم: هرگز شگفتی به خود راه مده!
فصل نهم: پیشرفت سیس
فصل دهم: استفان بلاک پول
فصل یازدهم: هیچ راهی نیست
فصل دوازدهم: پیرزن
فصل سیزدهم: راشل
فصل چهاردهم: کارخانه دار بزرگ
فصل پانزدهم: پدر و دختر
فصل شانزدهم: زن و شوهر
کتاب دوم: درو
فصل اول: تاثیر در بانک
فصل دوم: آقای جیمز هارت هاوس
فصل سوم: توله ننر
فصل چهارم: انسان و برادرانش
فصل پنجم: انسانها و اربابها
فصل ششم: ناپدید شدن
فصل هفتم: باروت
فصل هشتم: انفجار
فصل نهم: شنیدن پایان ماجرا
فصل دهم: نردبان خانم اسپارسیت
فصل یازدهم: پایینتر و پایینتر
فصل دوازدهم: پایین
کتاب سوم: برداشت محصول
فصل اول: چیز موردنیاز دیگر
فصل دوم: خیلی احمقانه
فصل سوم: بسیار مصمم
فصل چهارم: گمشده
فصل پنجم: پیداشده
فصل ششم: کورسو
فصل هفتم: شکار توله
فصل هشتم: فیلسوفانه
فصل نهم: پایان
در چنین هوایی اگر از دور به شهر مینگریستی، آن را همچون مردهای میدیدی که در کفنی از مه و غبار پیچیده شده باشد؛ کفنی که در مقابل اشعه خورشید. نفوذناپذیر مینمود و خودبهخود میفهمیدی که شهری در آنجا هست. چون در این چشمانداز چنین غده بزرگی غیرازاین که یک شهر باشد چیزی دیگری نمیتواند باشد. یک لکه بزرگ دود که با ورزش باد و تغییر جهت آن مبهوتانه گاه به اینطرف میرفت و گاه به آنطرف و گاه آرزومندانه بهسوی بهشت خدا، گاهی هم با افسردگی روی زمین میخزید و رویهمرفته تشکیل یک توده درهموبرهمی را میداد که از داخل آن شعاعهای نور چیزی جز انبوه تاریکیها را نشان نمیدادند: - کوک تاون از دور خود را معرفی میکرد هرچند که یک آجر آنهم دیده نمیشد.
شگفتی در این بود که این شهر اصلاً چه گونه در آنجا باقی است.
آنقدر به کرات نابودشده بود که تحمل اینهمه سوگ باعث تعجب بود.
البته شهر به آن ظرافت و شکنندگی چینی گونهای که کارخانهداران آن بودند نبود که اگر آنها را دستکم بگیری چنان آسان از دست میافتند و قطعهقطعه میشوند که تصور میکنی از قبل ترکخورده بودهاند. نابود میشدند وقتیکه مجبور میشدند کودکان کارگر را روانه مدرسه کنند نابود میشدند وقتیکه بازرسان دولتی برای نظارت کار آنها میآمدند، نابود میشدند وقتیکه این بازرسان گوشزد میکردند که به نظر آنان ذرهذره نابود کردن کارگران در زیر فشار ماشینآلات عادلانه نیست و بالاخره وقتیکه به آنان تذکر داده میشد که نباید اینهمه دود برپا کنند کارشان بهکل تمام میشد. غیر از قاشق طلای آقای باندربی که در این شهر بهاندازه کافی شهرت داشت. ضربالمثل دیگری هم ورد زبان بود که در حقیقت نوعی تهدید بهحساب میآمد. هرگاه یکی از اهالی کوک تاون احساس میکرد که از او سوءاستفاده شده - که البته بهتر است بگوییم وقتیکه او را کاملاً به حال خودش نمیگذاشتند و قرار بود او را به خاطر کارهایش مورد بازخواست قرار دهند - آن تهدید دهشتناک را بر زبان میراند و میگفت «مجبورم نکنید که هر چه دارم توی اقیانوس اطلس بریزم»؛ که البته این تهدید بارها وزیر کشور را تا حد قالب تهی کردن ترسانده بود.
اما اهالی شریف کوک تاون آنقدر وطنپرست بودند که تا آن زمان نهتنها هیچ قسمتی از مایملک خود را به اقیانوس نريخته بودند. بلکه لطف کرده و از آن بهخوبی مراقبت کرده بودند و چنین بود که این شهر در دودودم خود آرمیده و روزبهروز بزرگتر و بزرگتر میشد.
چارلز دیکنز Charles dickense سال 1812 در پورتسموث انگلستان متولد شد. او یکی از برجستهترین نویسندگان انگلیسی تاریخ است و منتقدان او را بزرگترین نویسندهی عصر ویکتوریا در انگلستان میدانند. دیکنز در خانوادهای به دنیا آمد که پدرش افسر نیروی دریایی بود و البته مرد خوشگذران و قماربازی بود. اخلاق پدرش باعث شد شغلش را از دست بدهد و به زندان بیفتد. این مسئله شرایط اقتصادی خانواده را به همریخت و درنتیجه چارلز جوان در 12 سالگی مجبور به کار در کارخانهی واکس سازی شد. پس از آزادی پدر دیکنز از زندان او تحصیلاتش را ادامه داد و سپس در دفتر یک وکیل مشغول به کار شد. در همین دوران او وارد مطبوعات شد و به خاطر قلم کمنظیر و قریحهی بسیار خوبش بهسرعت به یک خبرنگار پارلمانی برجسته تبدیل شد.
او داستانهای زیادی نوشته است که بسیاری از آنها از تجربیات شخصی و اجتماعی او نشاءت گرفتهاند. او در داستانهایش راوی طبقات ضعیف جامعه است. بسیاری از کتابهای دیکنز به فارسی برگردانده شدهاند که از میان آنها میتوان به کتابهای «عتیقهفروشی»، «الیورتوئیست» و «نیکلاس نیکلبی»، «داستان دوشهر»، «علامتچی»، «شبگردیها» و «خانه اشباح» را نام برد.
چارلز دیکنز در 58 سالگی براثر سکتهی قلبی درگذشت. خانهی محل تولد او امروزه به شکل موزه درآمده است و علاقهمندان به او میتوانند از آن بازدید کنند.
روزگار سخت در طی سالیان مختلف چندین و چند بار به فارسی برگردانده شده است. انتشارات نگاه کتاب روزگار سخت را با ترجمهی حسین اعرابی عرضه کرده و در اختیار علاقهمندان قرار داده است. ترجمهی دیگر این کتاب متعلق به جلیل شاهرودی است که انتشارات مجید منتشر کرده است. ترجمهی الهام دانش نژاد که تلخیصی از روزگار سخت برای نوجوانان است و نشر دبیر آن را ارائه کرده است نیز در بازار کتاب ایران موجود است.
چارلز دیکنز یکی از بزرگترین نویسندگان تاریخ است که نوشتههایش نهتنها ارزش ادبی که ارزش اجتماعی بسیار بالایی دارد. او در داستانهایش علاوه بر اینکه روایتی جذاب و خواندنی را به تصویر کشیده است از دغدغههایش دربارهی زندگی کارگران و مردم طبقهی پایین در انگلستان قرن نوزدهم نیز حرف میزند. داستان او واقعیتهای زیادی را دربارهی دورهای تاریخی در انگلستان بیان میکند که شاید در کتابهای مستند تاریخی بهسختی بتوان پیدا کرد.
کتاب روزگار سخت در دستهی کتابهای داستان انگلیسی قرار دارد.
کتاب روزگار سخت مناسب برای گروه سنی بزرگسال است.
تعداد صفحات نسخهی چاپی کتاب 479 صفحه است که با مطالعهی روزانه 20 دقیقه میتوانید این کتاب را در 23 روز بخوانید.
کتاب روزگار سخت جزو کتابهای حجیم و بلند با موضوع داستان انگلیسی است. این کتاب برای افرادی که وقت بیشتری برای مطالعه دارند و میخواهند در زمینهی داستان انگلیسی زمان بیشتری را به مطالعه اختصاص دهند انتخاب مناسبی است.
آنچه در بالا خواندید بررسی و نقد کتاب روزگار سخت اثر چارلز دیکنز بود. خرید و دانلود این اثر در همین صفحه امکانپذیر است. برای مطالعهی دیگر کتابها در زمینهی داستان انگلیسی میتوانید به قسمت دستهبندی کتابها مراجعه و کتابهای این موضوع را یکجا مشاهده کنید.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 2.۵۸ مگابایت |
تعداد صفحات | 479 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۵:۵۸:۰۰ |
نویسنده | چارلز دیکنز |
مترجم | حسین اعرابی |
ناشر | انتشارات نگاه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۲/۰۸/۱۳ |
قیمت ارزی | 6 دلار |
قیمت چاپی | 55,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
من از خواندن کتاب خیلی لذت بردم فقط خواستم ازتون ی شکایتی بکن چرا نمونه ها اینجوری؟ همش درمورد نویسنده توضیح داده که به نظر من ی کار بیهودس. کیه که چارلز دیکنز رو نشناس؟
قاعدتا رمان فوق العاده ای خواهد بود ولی تا ابتداش که خوندم ترجمه و نوشتار بد دو ستاره کم برا همینه
رمان عالی... ولی چرا چپ چین شده فیدیبو برای من؟ از سمت راست خالی میذاره یکم از فضای خطهارو...
من این کتابو خوندم. واقعا زیباست. پر از جمله های قشنگ و تفکر برانگیزه.
کتاب خیلی خوب برای دوستداران چارلز دیکنز.