روزگار با فقرا مهربان نیست. جامعه به حال کودکان تنها دل نمیسوزاند. شانس به در خانهی خانوادههای تنگدست نمیآید و برایشان آتیهی پر و پیمان نمیآورد. پس چه چیزی باعث میشود دیکنز نویسندهی مشهور قرن نوزدهم، رمانی حجیم بنویسد و در آن سرنوشت پسرکی فقیر و تنها به نام دیوید کاپرفیلد را شرح دهد؟ دیوید کاپرفیلد ثروتی ندارد ولی میتواند دل خوانندگانش را به دست آورد و با گذشت سالهای متمادی آنها را به دانستن سرنوشتش مشتاق کند. چرا که سوءاستفادههای خانوادگی، فقر، ظلم اجتماعی و بیعدالتی با گذشت 150 سال از نگارش کتاب همچنان وجود دارد و به همین دلیل دیوید کاپرفیلد اثری مدرن است. داستانی که از احساسات انسانی مثل عشق، حسادت، غم، خشم، ترس و امید سخن میگوید.
داستان با تولد دیوید شروع میشود. دیوید قبل از تولد پدرش را از دست داده و حالا مادرش دستتنها بدون پول باید او را بزرگ کند. مادر دیوید کورسوی امیدی به کمک و حمایت عمهی سالخوردهی دیوید دارد. ولی عمعخانم که انتظار فرزند دختر را داشته از کمک به دیوید سرباز میزند. مادر دیوید ناچار با کمک صاحبخانهاش دیوید را بزرگ میکند.
چند سالی میگذرد که مادر دیوید فریب مردی بداخلاق و بددهن را میخورد و با او ازدواج میکند. به محض ازدواج آندو، مرد با خواهرش به خانهی پدری دیوید نقل مکان میکنند و هیچ فرصتی را برای آزار و اذیت مادر دیوید از دست نمیدهند. در یکی از این آزارها دیوید مداخله میکند تا از مادرش حمایت کند و همین بهانهای میشود تا دیوید را به یک مدرسهی شبانهروزی بفرستند و شرش را کم کنند.
مدیر سختگیر مدرسه، شبوروز دیوید را تیره کرده و مدام او را تنبیه بدنی میکند. تنها دلخوشی دیوید در این دوره، دوستهای خوب او در مدرسه هستند. وقتی که مدرسه تمام میشود، پدرخواندهاش او را برای کار به لندن میفرستد. استقرار دیوید در لندن فصلی جدید در زندگی اوست. او در لندن با اشخاص مختلفی آشنا شده و پایش به ماجراهای جورواجوری باز میشود. مشکلات مالی، پدرخواندهی مزاحم، عشق و زندگی زناشویی از فرازونشیبهای روزگار دیوید جوان است.
چارلز دیکنز (1812-1870) نویسندهی مشهور انگلیسی است که تا امروز آثارش بارها به زبانهای گوناگون چاپ شده و از آن اقتباسهای ادبی، نمایشی و سینمایی پرشماری تهیه شده است.
در سال 1849 که کتاب دیوید کاپرفیلد منتشر شد، دیکنز نویسندهای سرشناس بود که مردم به او علاقه و توجه ویژهای داشتند. آنها دلشان میخواست بیشتر دربارهی این نویسندهی موفق بدانند. وقتش رسیده بود که دیکنز یک خودزندگینوشت بنویسد و به اشتیاق طرفدارانش پاسخ دهد. رمان دیوید کاپرفیلد را میتوان شخصیترین کتاب دیکنز دانست که در پیرنگ آن از تجربیات شخصی خود استفاده کرد. دیکنز هم دوران کودکی سختی را پشت سر گذاشته بود. هنگام تولد او خانوادهی دیکنز وضعیت مالی خوبی داشتند اما بهخاطر سوءمدیریت پدرش ورشکست شدند. پدرش به زندان افتاد و دیکنز خردسال ناچار به کار در محلههای فقیرنشین لندن شد. مشاهدهی وضعیت ناتوانان و فرودستان تاثیر عمیقی بر دیکنز گذاشت؛ بهطوری که سالها بعد که چاپ آثار دیکنز اوضاع مالیاش را بهبود بخشیده بود، او بیشتر وقت خود را به قدم زدن در خیابانهای محلههای فقیر لندن میگذراند. نگارش مشاهداتش در قالب داستان، جلوهای واقعی به شخصیتها داده و آنها را برای خوانندگان باورپذیر میساخت.
مسائل اجتماعی دغدغههای همیشگی چارلز دیکنز بودند که در آثار کلاسیک او بهخوبی میتوان آن را دید. رمانهای «داستان دو شهر»، «آرزوهای بزرگ»، «نیکلاس نیکلبی»، «خانه اشباح» و «دوران سخت» از جمله آثار چارلز دیکنز هستند که خرید و دانلود فایل pdf آن در فیدیبو امکانپذیر است.
رنج و بدبختی یکی از مهمترین مضمونهای آثار چارلز دیکنز (charles dickens) است که در این کتاب نیز دیده میشود. شخصیتهای داستان در زندگی خود با رنجهای بسیاری مواجه میشوند. از سوءاستفادهی پدرخواندهی دیوید از مادرش و او گرفته تا افسوسهای دکتری که از فکر و خیال خیانت همسرش رهایی ندارد. واکنشهای شخصیتها به این بدبختیها مختلف است. بعضی تسلیم آن شده و زیر بار فشار از بین میروند و برخی نیز با ظلم به دیگران خود را تسلی میدهند. با وجود این تفاوتها یک چیز در بین شخصیتها ثابت است: آنها بر اساس این سختیها و رنجها تغییر میکنند. دیکنز تغییر و تحول شخصیتها را در طول داستان شرح داده و بر ایجاد حس همدلی و غمخواری دیوید که از بدو تولد درگیر بدبختی بوده است، تاکید میکند.
فقر یکی دیگر از درونمایههای کتاب دیوید کاپرفیلد است. فقر است که باعث تنهایی دیوید میشود و او را از هرگونه چشمانداز خوشایندی از آینده محروم میکند. دیوید که از زندگی خانوادگی شانس نیاورده است از طرف جامعه هم حمایت نمیشود. موسسههای خیریه که مدرسهی شبانهروزی هم یکی از آنهاست مرتب دیوید را آزار میدهند. با این حال، ثروت هم در این داستان بد جلوه داده میشود. ثروت مردمان را خودخواه و بیاحساس بار میآورد. تنها روش زندگی شرافتمندانه در این داستان، رنج کشیدن و استفاده از دسترنج کار پر زحمت است. همان راهی که دیوید برای زندگیاش انتخاب میکند.
وضعیت اجتماعی طبقات مختلف جامعهی قرن نوزدهم انگلستان نیز یکی از دغدغههای همیشگی دیکنز است که در اثارش بازتاب دارد. در داستان دیوید کاپرفیلد دو طبقهی اجتماعی را میتوان تشخیص داد. یکی طبقهی موسوم به کارگر است که به هر عضوی که به خوبی با قوانین آن کار کند، پاداش میدهد و هر که را خلاف عرف معمول عمل کند، طرد میکند. طبقهی دیگر، طبقهی بالادستان و ثروتمندان است که عضویت در آن صرفا محدود به تولد در داخل این طبقه میشود. اعضای این طبقه از امکانات رفاهی بسیاری برخوردارند، بدون آنکه نیاز باشد به طبقات زیرین خود توجهی کنند.
جهان ادبیات، چارلز دیکنز را به عنوان نویسندهای رئالیست یا واقعگرا میشناسد. داستان دیوید کاپرفیلد گرچه لحنی احساسی و ملودرام دارد، اما از زبانی واقعگرایانه بهره میبرد. توصیفات بسیاری از مکانها و شخصیتها در داستان ارائه میشود، گویی ماجراهای داستان در برابر چشمان خواننده رخ میدهند. علاوهبراین راوی داستان، دیوید کاپرفیلد هم مدام تفسیر خود از اتفاقات داستان را در اختیار خواننده قرار میدهد و بسیاری از این توصیفات بر اساس برداشتها و قضاوتهای راوی است.
دیوید کاپرفیلد هشتمین اثر دیکنز است که ابتدا ماهانه بهصورت پاورقی در روزنامه منتشر میشد. وقتی کتاب دیوید کاپرفیلد چاپ شد، دیکنز آثار مشهورش مثل «یادداشتهای پیکویک»، «اولیور تویست» و «سرود کریسمس»را منتشر کرده بود و بهعنوان نویسندهای صاحبسبک شناخته میشد. درواقع او تا سن 38 سالگی شهرتی جهانی داشت و نابغهای ادبی محسوب میشد. او موفق شد شخصیتهایی خلق کند که خارج از کتاب و دنیای داستانی هم حضور دارند و هرگز از یاد نمیروند. چارلز ديكنز سوالهای بنیادین در زمینهی عدالت اجتماعی را با طنز همراه میکرد. دغدغههای دیکنز دربارهی ظلم به کودکان و شرایط ناعادلانهی کاری آنها و بدرفتاری با زنان از نظر انسانی باارزش است و تازگی خود را تاکنون از دست ندادهاند.
نشر افق کتاب دیوید کاپرفیلد را با ترجمهی محسن سلیمانی در سال 1388 روانهی بازار کرد. ناشر دیگر این کتاب، «نشر ثالث» و «سایه گستر» است. «بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه» نیز این کتاب را با ترجمهی «آرمین هدایتی» منتشر کرده است. نشر افق مجموعه آثار ديكنز را ترجمه و با جلدی سخت در قطع جیبی در اختیار علاقهمندان قرار داده است. توجه به لحن داستان و زبان ساده از نکات قوت این ترجمه است. خرید و دانلود کتاب دیوید کاپرفیلد در نسخهی پی دی اف در فیدیبو امکانپذیر است.
«عمهام یک موقعی پدرم را خیلی دوست داشت، ولی وقتی پدرم، به قول او با یک عروسک مومی (مادرم) ازدواج کرد، خیلی به عمهام برخورد. البته عمهام اصلا مادرم را ندیده بود ولی میدانست که مادرم هنوز بیست سالش هم نشده، در حالی که سن پدرم دو برادر مادرم بود. از آن به بعد، خانم بتسی دیگر پدرم را ندید. بله! در آن بعد از ظهر، بعد از ظهری که من با اجازهی شما اسمش را جمعهی پرحادثه میگذرام، وضع به این ترتیب بود:
مادرم کنار بخاری دیواری نشسته بود. حالش بد بود و خیلی غمگین، با چشمانی پر از اشک، به آتش نگاه میکرد و با ناامیدی به سرنوشت خود و نوزاد یتیم و غریبی که در شکمش بود، فکر میکرد. چون در آن بعد از ظهر توفانی، حتی مطمئن نبود از زایمانی که در پیش داد، جان سالم به در میبرد یا نه. اما وقتی سرش را بلند کرد تا اشکهایش را پاک کند، از پشت پنجرهی روبهرو، زن غریبهای را دید که به طرف باغ میآید. وقتی دوباره نگاه کرد، مطمئن شد که زن، عمهام خانم بتسی است. چون قیافهاش چنان جدی و خونسرد و رفتارش چنان خشک بود که کسی غیر از او نمیتوانست باشد. بعد هم وقتی به خانه رسید، به جای اینکه زنگ بزند، بینیاش را چنان به شیشهی پنجره فشار داد که دماغش کاملا پخ و سفید شد و بعد همچنان به طرف مادرم چرخید و اخم کرد که مطمئن هستم به دنیا آمدنم را در آن روز جمعه، مدیون عمهام هستم!»
فرمت محتوا | epub |
حجم | 2.۰۰ مگابایت |
تعداد صفحات | 680 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۲۲:۴۰:۰۰ |
نویسنده | چارلز دیکنز |
مترجم |