0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
پادکست داستان شب - عشق و دیوانگی

پادکست داستان شب - عشق و دیوانگی

پادکست‌

راوی:

کانال:
داستان شب

درباره این اپیزود
شق و دیوانگی نویسنده : ناشناس خوانش : رعنا غفاریان در زمانهای بسیار قدیم وقتی هنوز پای بشر به زمین نرسیده بود، فضیلت ها و تباهی ها دور هم جمع شده بودند، آنها از بی کاری خسته و کسل شده بودند.ناگهان ذکاوت ایستاد و گفت بیایید یک بازی بکنیم مثل قایم باشک.همگی از این پیشنهاد شاد شدند و دیوانگی فورا فریاد زد، من چشم می گذارم و از آنجایی که کسی نمی خواست دنبال دیوانگی برود همه قبول کردند او چشم بگذارد.دیوانگی جلوی درختی رفت و چشم هایش را بست و

شناسنامه

فرمت محتوا
مدت زمان
زبان
audio
۰۵:۳۹

گذاشتن این عنوان در...

نشان‌شده‌ها
شنیده‌شده‌ها
عشق و دیوانگی