0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
پادکست داستان شب - درد مشترک

پادکست داستان شب - درد مشترک

پادکست‌

راوی:

کانال:
داستان شب

درباره این اپیزود
مروز فهمیدم که رفته ای . درست بعد از دوسال و چهار ماه و دو روز . انگار یک نفر همه دنیا رو بلند کرد و کوبیدش توی سر من. درست روی همین موهای کوتاه پسرانه ام که همین یک هفته پیش بابت هایلایت شرابی شان درست و حسابی پیاده شدم. امروز جلوی در مجتمع که رسیدم غروب بود. باران بیست و نه اسفند می ریخت روی تمام خیابان ها . می دوید روی جوب ها و حتی از روی کلفتی سوئی شرت سفید من هم رد شده بود و می فهمیدم که دست می کشد روی تنم. تو تا همین امروز نرفته بودی... دا

شناسنامه

فرمت محتوا
مدت زمان
زبان
audio
۱۹:۴۹

گذاشتن این عنوان در...

نشان‌شده‌ها
شنیده‌شده‌ها
درد مشترک