رضا براهنی شاعر، نویسنده، منتقد و نظریه پرداز ایرانی در سال 1314 در تبریز متولد شد. او هفت رمان، پانزده دفتر شعر و بیش از ده کتاب نقد و نظریه ادبی نوشته است. رضا براهنی در سال 1384 برنده جایزه ادبی یلدا برای چند دهه فعالیت فرهنگی در زمینه نقد ادبی دریافت کرد.n>
براهنی در تبریز در خانواده فقیری به دنیا آمد. او تا زمانی که بیستودوسال داشت در تبریز ماند و همزمان با کار درس هم خواند؛ اما بحران ها و مشکلات سیاسی اجتماعی ایران در آن زمان دامن گیر همه از جمله خانواده ی او شد. با وجود همه ی سختی ها و مشکلات او از درس خواندن کناره گیری نکرد و به دانشگاه رفت. رضا براهنی در دانشگاه تبریز و لیسانس زبانوادبیات انگلیسی گرفت و برای ادامه تحصیل به ترکیه رفت. از دانشگاه استانبول مدرک دکتری خود را در رشته ادبیات انگلیسی گرفت و به تهران آمد. در تهران خدمت سربازی را تمام کرد و بعد از آن در دانشگاه تهران به تدریس ادبیات انگلیسی پرداخت.
براهنی در زمان حضورش در ایران چند دوره کارگاه نقد، شعر و قصه نویسی برگزار کرد. از نتیجه ی موفقیت آمیز این دوره ها خروج افراد صاحب نامی همچون شیوا ارسطویی، هوشیار انصاری فر، شمس آقاجانی، روزبه حسینی، عباس حبیبی بدرآبادی، مهسا محبعلی، سید علیرضا میرعلینقی، فرخنده حاجی زاده، ناهید توسلی، رزا جمالی، احمد نادعلی، پیمان سلطانی و … هستند که بعدها باعث شکل گیری یک جریان در دهه هفتاد شمسی شدند. او در این سالها نوشتههای گوناگونی در زمینه های مختلف از جمله شعر، داستان و رمان، نقد ادبی، ترجمه و مقاله منتشر کرد. مقالههای انتقادی او در مجله فردوسی یکی از مهم ترین فعالیت های ادبی او تا اواسط دهه چهل محسوب می شود که درنهایت سال ۱۳۴۷ با انتشار کتاب طلا در مس: در شعر و شاعری فرمی منسجم پیدا میکند.
زندگی پر تلاطم و پر تلاش براهنی به اینجا ختم نشد. او در سال ۱۳۵۱ به آمریکا رفت و کار تدریس خود را آنجا ادامه داد. یک سال بعد به ایران آمد اما به دلیل فعالیت هایی که علیه رژیم پهلوی داشت دستگیر و زندانی شد. او سه ماه و دوازده روز در سلول انفرادی، تحت شکنجه بود. دو سال بعد دوباره به آمریکا برگشت. در نهایت در سال ۱۳۵۶ موفق به دریافت جایزه بهترین روزنامه نگار حقوق انسانی شد. آثاری که رضا براهنی درباره ی خفقان دوران سلطنت شاه و خیانت امپریالیسم آمریکا و سیا به مردم ایران و سایر کشورهای دنیای سوم نوشت در بیشتر مطبوعات معتبر جهان چاپ شد و سر وصدای زیادی به پا کرد. به طوری که او را «برجستهترین صدای اپوزیسیون ایران علیه شاه و رژیم پهلوی» نامیدند.
رضا براهنی در دوره قبل از انقلاب اسلامی فعالیت مستمر و مداوم آزادی خواهانه داشت. آثار ادبی براهنی در ایران تا زمان انقلاب بهدلیل سانسور، محدود به چاپ چند قصه و مقاله در مطبوعات و تعداد کمی ترجمه شد.
در سال 1357 بعد از خروج شاه از ایران، رضا براهنی به ایران بازگشت و آثاری که در آن دوره ممنوع الچاپ بودند را منتشر کرد. بعد از این زمان هم او آثار پرشماری در زمینه های مختلف نوشت. او در زمینه ی شعر و نقد ادبی به ادبیات ایران خدمات زیادی ارائه کرد. بسیاری از منتقدان هنوز هم او را بهعنوان «پایهگذار نقد ادبی مدرن در ایران» می شناسند.
رضا براهنی تا اواسط دهه هفتاد به کانادا مهاجرت کرد و چندین دوره کارگاه نقد، شعر و قصهنویسی برگزار کرد. شاگردان زیادی از کلاس های و دوره های او رشد کردند. از فعالیتهای براهنی در کانادا تدریس در دانشگاه یورک تورنتو و ریاست انجمن قلم کانادا بهمدت دو سال است.
براهنی در شعر، رمان و داستان، نقد ادبی، ترجمه، مقاله، نمایشنامه و سفرنامه آثار برجسته و مهمی دارد. او اولین تجربه های نویسندگی خود را با رمان نویسی شروع کرد. زمانی که برای تحصیل در ترکیه بود رمانی به زبان انگلیسی بوده است. نگارش رمان روزگار دوزخی آقای ایاز را باید سرآغاز فعالیت او در حوزه داستاننویسی دانست.
آواز کشتگان
رازهای سرزمین من
آزاده خانم و نویسندهاش
الیاس در نیویورک
روزگار دوزخی آقای ایاز
چاه به چاه
بعد از عروسی چه گذشت
آهوان باغ
جنگل و شهر
شبی از نیمروز
مصیبتی زیر آفتاب
گل بر گسترده ماه
ظل الله
نقابها و بندها (انگلیسی)
غمهای بزرگ
بیا کنار پنجره
خطاب به پروانهها
اسماعیل
طلا در مس
قصهنویسی
کیمیا و خاک
تاریخ مذکر
در انقلاب ایران
خطاب به پروانهها یا چرا من دیگر شاعر نیمایی نیستم
گزارش به نسل بی سن فردا (سخنرانیها و مصاحبهها)
از رضا براهنی ترجمههای مختلفی منتشر شده است. از نویسندگانی که براهنی آثارشان را به فارسی برگردانده است میتوان به «آنتوان دوسنت اگزوپری»، «ایو آندریچ»، «ویلیام شکسپیر»، «کالروماریا فرانزرو»، «ماکسیم رودنسون»، «دیوید کات» و «لئون ترتسکی» اشاره کرد.
سفرنامه «سفر مصر و حالات من در طول سفر» و نمایشنامه «بازی بیبازی» از دیگر آثار او هستند. نمایشنامه ای که براهنی نوشت در یوتای آمریکا منتشر شد و در اول می ۱۹۷۳ در سالن کتابخانه عمومی سالت نیکسیتی اجرا شد.
رضا براهنی در مصاحبه ای در جواب به این سوال که او چقدر در ادبیات داستانی تاثیرگذار است این طور جواب داد: «من داور چنین سؤالی نمیتوانم باشم. اولاً من همه داستانهایی را که نوشته شده، نخواندهام، به ویژه به سبب دوری از کشور و ثانیاً هیچ نویسندهای نباید به پرسشی از این دست پاسخ بگوید. جواب مثبت حمل بر غرور توأم با حماقت خواهد بود و جواب منفی حماقت توأم با تواضع. من میگویم: «من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم - لطفها میکنیای خاک دَرَت تاج سرم».» من نمیتوانم قاضی صالح این نوع مطلب باشم. این قضیه را باید از کسانی که عضو دائمی کارگاه [قصهنویسی] بودهاند، بپرسید. بهعلاوه من همه رمانهایی را که پس از خروج من از ایران چاپ شدهاند، نخواندهام. علاوه بر این گاهی کاری که من در کارگاه کردهام، با کارهایی که خودم نوشتهام و تأثیر یا بیتاثیری آنها اشتباه میشود.»