ما و دیگران محتملاً ایران را همچون سرزمین شعر میشناسیم. به دیگر سخن گویی مهمترین و ارجمندترین رهاورد - دستکم فرهنگی - کشورمان شعر است. این ویژگی هم از حیث کیفی و هم از لحاظ کمی اهمیت دارد. درخشانترین شاعران جهان از دید بسیاری در این سرزمین و از این سرزمین برآمدهاند و بالیدهاند. عدد شاعران ایرانی نیز بسیار است و ایران سرزمینی شاعرپرور. از این خیل بیشمار معدودی را در مقام شاعران تراز اول مطرح کردهایم. حال اگر بگویند یکی از این ارکان اساساً شاعر نیست و نباید در زمره بزرگان بیاید، به سادگی نخواهیم پذیرفت. اما حقیقت همین است و جز این نیست؛ حافظ همان شاعرِ ناشایست است که باید به سرایندگانی بزرگ و بعضاً از یاد رفته جا دهد و خود از تارک بلند شعر فارسی فرو آید. این حقیقت - اگرچه در بادی نظر پذیرفتنی نمینماید - با سنجش ابیات خواجه و دیگر شاعران روشن میشود.
شاید این توهم و تصور در ذهن شکل گیرد که نگارنده با فروشکستن هیمنه غولی بزرگ چونان لسانالغیب مجالی برای جلوهگری میجوید. ماجرا کاملاً وارونه است. به باور من غولهای عالم ادبیات ایران پیش از این زمینگیر شدهاند و به ناحق گرد خاموش فراموشی بر دفتر و دیوانشان نشسته است. رسالت من در این مجموعه - علاوه بر افشای ناشایستی حافظ - اثبات شایستگی دهها شاعر بزرگ دیگر خواهد بود. پیامد این رسالت حظی است که ما و آیندگان از «شعر» خواهیم برد، وگرنه بسیاری از آن بزرگانِ از یاد رفته هفتاد کفن پوساندهاند و مآلاً سهمی در این ماجرا ندارند. بر آنم که باری دیگر ذائقه ایرانی خورِش در خور خویش را خواهد یافت و از زیبایی سرشار خواهد شد.
نقدی بسیار ادیبانه و تقایسی بسیار هوشمندانه بود. کلام خواجه ی ناشاعر شیراز در برابر کلام بزرگانی چون حضرت شیخ و ... ، مانند گفتار طفلی ، بیش نیست.
بر سر تربت تو چون گذرم لعن کنم
که به شهر این عَفَن از خاک همان بود
برو ای خواجه ی ناشاعر بد طینت دیو
که تو منفور شدی تا که جهان خواهد بود
1
فکر کنم نویسنده جزو افرادی است که اگر در روز خاکسپاری حافظ حضور داشت حتما همراهی حاکم شرع آنزمان میکرد و نمیگذاشت حافظ را در قبرستان مسلمانان دفن کنند
1
تو مردِ &#۳۴;زبان&#۳۴; نیستی؛ &#۳۴;گوش&#۳۴; باش!
#سعدی