کتاب «تاریکتر از جادو» A Darker Shade of Magic نوشتهی «وی. ای. شواب» در 24 فوریه سال 2015 منتشر شد. داستان این کتاب با حضور کل که کت عجیبی پوشیده است، آغاز میشود. این کت چندین رو دارد و کمی عجیبوغریب است. کل بهوسیلهی این کت در میان مکان و زمان جابهجا میشود و از یک دنیا به دنیای دیگر میرود. او در ابتدای این داستان که مصادف با سال 1819 است برای دیدن شاهزاده از دیوار مرمری عبور میکند و به اتاق انتظار میرود. او وارد اتاق شاه میشود و جرج سوم را میبیند که با هیکل خمیدهاش کنار شومینه نشسته است. پادشاه از دیدن کل خوشحال میشود و از او دعوت به نشستن میکند. کل نامهای از علیاحضرت امیرا، ملکهی آرنس به همراه خود دارد و آن را باز میکند و بلند میخواند. شاه جرج پس از شنیدن پیام ملکه، سکهای عجیب و استثنائی از زیر لباسش بیرون میآورد و به استاد کل میدهد. اتفاقات عجیب و اسرارآمیز پس از این دیدار داستان کتاب «تاریکتر از جادو» نوشتهی «وی. ای. شواب» را شکل میدهد.
کتاب «تاریکتر از جادو» کتاب اول از مجموعه داستانهای سایههای جادو Shades of Magic series است که پس از انتشار با استقبال خوبی از سوی علاقهمندان به داستانهای فانتزی روبهرو شد. این کتاب در همان سال انتشار، جزو نامزدهای بهترین رمان فانتزی سایت پرطرفدار گودریدز قرار گرفت و بیش از پیش شناخته شد. «وی. ای. شواب» V. E. Schwab نویسندهی این اثر تاکنون دهها داستان فانتزی به نگارش درآورده است. او پس از نوشتن کتاب «تاریکتر از جادو» دو داستان دیگر بانامهای A Gathering of Shadows و A Conjuring of Light به ترتیب در سالهای 2016 و 2017 تحت عنوان مجموعه داستان سایههای جادو منتشر کرد. او نویسندهای موفق و برجسته درزمینهی نگارش داستانهای فانتزی است و برخی او را با «جی.کی. رولینگ» مقایسه میکنند. او کتاب «تاریکتر از جادو» را با زبانی نرم و روان در طی چهارده فصل به نگارش درآورده است که عبارتاند از:
کتاب «تاریکتر از جادو» نوشتهی «وی. ای. شواب» با ترجمهی «محمد جوادی» از سوی انتشارات کتابسرای تندیس در سال 1396 منتشر شد که نسخهی الکترونیک آن در همین صفحه از فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است. «محمد جوادی» مترجم پرکار ایرانی متولد سال 1359 در تهران است. او از دوران جوانی ترجمهی آثار انگلیسی و فرانسوی زبان را آغاز و تاکنون دهها اثر راهی بازار کرده است. او مترجمی حاذق و توانا است و در سال 1394 موفق به دریافت عنوان ترجمهی سال در جشنوارهی «ماهنامهی تجربه» از طرف منتقدان و نویسندگان شد. از دیگر ترجمههای او میتوان به کتابهای «کبوتر انگلیسی» اثر «استیون کلمان»، «شهر آینهها» اثر «جاستین کرونین» و «مکانیزمهای دفاع روانی» اثر «زیگموند فروید» اشاره کرد که نسخهی الکترونیک آنها هم در سایت و اپلیکیشن فیدیبو برای مطالعه و دانلود موجود است.
این کتاب از «وی. ای. شواب» بانام «سایه تاریکتر جادو» با ترجمهی «مریم رفیعی» از سوی انتشارات بهنام هم در ایران به چاپ رسیده است. که نسخهی الکترونیک آن هم در سایت و اپلیکیشن فیدیبو برای مطالعه و دانلود موجود است.
لايلا تا مغز استخوان خیس شده بود.
در نیمهی راه پل، آسمان باز شد نه نمنم باران که لندن اغلب ترجیح میداد، بلکه بارانی سیلآسا. در چند لحظه، تمام وجودشان خیس آب شده بود؛ و مطمئناً باران، بردن کل نیمه هوشیار را آسانتر نمیکرد. بازوهای لایلا درد گرفته بود دو بار نتوانست درست او را بگیرد و وقتی به در پشتی استونز ترو رسیدند، کل تقریباً از هوش رفته بود و لايلا میلرزید و فقط میتوانست به این فکر کند که باید به فرار کردنش ادامه میداد.
این مدت با ماندن و کمک کردن به هر احمقی که خودش را به دردسر میانداخت، زنده و آزاد نمانده بود. هر کاری میتوانست برای دور نگهداشتن خودش از دردسر کرده و هالند هر چیزی بود، بهوضوح دردسر بهحساب میآمد. ولی کل برگشته بود.
کل مجبور نبود دلیلی نداشت ولی با این وجود برگشته بود و موقع فرار به لایلا تکیه کرده، قدمهای لایلا را سست کرده و سرانجام او را از حرکت انداخته بود. حتی وقتی لایلا برگشت و باعجله دوید، بخش کوچکی از وجودش امیدوار بود دیر برسد. امیدوار بود رفته باشند. ولی باقی وجودش میخواست، حتی اگر شده تنها برای اینکه دلیلش را بفهمد، سروقت برسد. چرا کل برگشته بود؟
لايلا وقتی او را میکشید تا روی پاهایش بایستد، همین سؤال را از او پرسید. ولی کل جواب نداد. سرش را خم کرده و به یقهی لايلا چسبید. چه اتفاقی افتاده بود؟ هالند با او چه کرده بود؟ لايلا حتی نمیدانست کل هنوز خونریزی دارد یا نه در ظاهرش زخمی نمیدید ولی تمام بدنش پر از خون بود و باعث شد لايلا با خود بگوید که کاش محض احتیاط یک بار دیگر هالند را زده بود. صدای آرامی، چیزی بین نفس و ناله از دهان کل خارج شد و لایلا شروع کرد به حرف زدن. نگران بود کل بمیرد و باوجود اینکه برگشته، مرگ کل بهنوعی تقصیر او باشد.
بازویش را دور شانههای خود پیچیده و گفته بود: «با من بمان.» بدنش آن قدر به بدن لایلا نزدیک بود که فقط میتوانست به آن بو فکر کند. بوی خون نه آن اذیتش نمیکرد ولی رایحههای دیگری که به کل و به هالند چسبیده بودند. گلها و خاک و فلز و خاکستر.
میتوانم بوی جادویش را در تو احساس کنم.
همین بود؟ رایحهی جادو؟ موقعی که بار اول بدن کل را روی کف اتاقخوابش میکشید، متوجه رایحهاش شده بود. حالا رایحه باوجود بازویش دور لایلا، شدت یافته بود.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 2.۳۳ مگابایت |
تعداد صفحات | 472 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۵:۴۴:۰۰ |
نویسنده | وی ای شواب |
مترجم | محمد جوادی |
ناشر | انتشارات کتابسرای تندیس |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | A dardker shade of magic |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۹/۰۲/۲۳ |
قیمت ارزی | 15 دلار |
قیمت چاپی | 210,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
ترجمه آقای جوادی(تاریکتر از جادو) و خانم رفیعی(سایه تاریکتر جادو) رو با متن اصلی مقایسه کردم. با اینکه هیچکدوم نام کتاب(A Darker Shade of Magic) رو درست ترجمه نکردن(shade در نام این کتاب معنای سایه نمیده اما خب ترجمه خوبی هم براش تو فارسی پیدا نمیشه به همین علت هر دو مترجم اون چیزی رو که مناسب تر برای مخاطب فارسی زبان و فروش کتاب میدونستن انتخاب کردن. معنای درست کتاب میشه 'نوعی از جادو که تاریک تره' که میشد به صورت 'جادویی تاریک' یا 'جادویی تاریکتر' ترجمه کرد. ولی حتی این ترجمه هم باز معنای کامل نام انگلیسی رو نمیرسونه.) در فصل اول هر دو نفر اشتباهات کوچکی داشتن اما در کل هر دو ترجمه برازنده بود. متاسفانه هیچکدوم کامل نتونستن حس و حال متن اصلی رو به مخاطب فارسی زبان انتقال بدن که تقریبا انتظار میرفت. در اکثر مواقع انتقال کامل حس متن اصلی در ترجمه غیر ممکنه. بعضی قسمت های ترجمه آقای جوادی به متن اصلی نزدیک تر بود بعضی جاها ترجمه خانم رفیعی. مثلا یک اشتباه خانم رفیعی این بود که کلمه palette به معنای ترکیب رنگ رو انواع مختلف غذا معنی کردن اما آقای جوادی درست ترجمه کردن. آقای جوادی هم جایی جمله I’ll give the royal family your regards رو به صورت 'خبر سلامتیتون رو به خانواده سلطنتی میرسونم' ترجمه کردن که اشتباهه. خانم رفیعی' سلامتون رو به خانواده سلطنتی میرسونم' ترجمه کردن که کاملا درسته. تعداد جملات گنگ در ترجمه آقای جوادی کمی بیشتر بود و بنظر نمیومد به این علت باشه که ایشون متن اصلی رو متوجه نشده باشن، بیشتر انگار سلیقه مترجم جوری بوده که ساختار جملاتشون به این شکل بیان شه که به این نوع ساختار جمله دو ایراد وارده. ایراد اول اینکه کمی از حس متن اصلی کاهیده شده اما در عین حال خانم رفیعی هم در بعضی انتخاب هاشون این اشتباه رو کردن اما به مراتب خیلی کمتر. دومین ایراد اینکه بعضی جملات آقای جوادی واقعا گنگ هستن(در مقایسه با متن اصلی) و منظور متن اصلی رو به خوبی انتقال ندادن. ترجمه خانم رفیعی اما به مراتب جملات گنگ کمتری داره و ساختار جملاتشون در خیلی از مواقع به ساختار متن اصلی نزدیک تره. هر دو مترجم واقعا کار تمیزی رو تحویل دادن و به هیچکدوم از این دو ترجمه نمیشه لقب بد رو نسبت داد. اما ترجمه خانم رفیعی متن روان تر و نزدیک تری به متن اصلی داره که بنظرم این باعث میشه کمی برتر از ترجمه آقای جوادی باشه. قیمت ترجمه آقای جوادی خیلی گرون تر از خانم رفیعی هستش که من رو به شخصه کاملا از خرید ترجمه ایشون منصرف میکنه. در کل انتخاب رو به خودتون محول میکنم چون در نهایت شما هستید که باید با متن ارتباط بگیرید.(خیلی از دوستان بدون مقایسه ترجمه با متن اصلی با توجه به حس و ارتباطی که با مترجم میگیرن یا نمیگیرن در مورد بد بودن کار یک مترجم نظر میدن که بنظرم این کار واقعا کم لطفی در حق مترجمه) امتیاز من به ترجمه آقای جوادی 75 از صد. امتیاز من به ترجمه خانم رفیعی 85 از صد.
من خیلی کم کتاب فانتزی میخونم اما واقعا کتاب جذاب و پرکششیه و اگه فانتزی خون هستید بهتون پیشنهادش میکنم ✨🌱
خیلی عالی بود ممنون از مترجم که عالی ترجمه کرده
سفرهای شخصیت بین دنیا ها و تفاتشون و شخصیت پردازی ها همه عالیه کاملا یه سریِ فانتزی انگلیسی محشر
از دو جلدش دیگش ۳ سال از چاپش گذشته. چرا قرار نمیگیره!؟
داستانی پر از پتانسیل که بخاطر ترجمه بد نابود شد!
لطفا جلدای بعدیشم زودتر بذارین
خیلی کتاب عالی است کتاب دومش هم هست حتما بخونین
دلایلا بارد دختر سرکش?⛩