بدیهی است که دستهبندیهای مختلفی برای شخصیتها شکلگرفته است اما یکی از گستردهترین دستهبندیها را میتوان بر مبنای شعور دانست یعنی افراد با شعور و افراد بیشعور. در واقع شعور از آن دست چیزهایی است که در تمام امور زندگی و روابط افراد تاثیر میگذارد چرا که توانایی درک، فهم و شعور این امکان را به ما میدهد تا بهتر از همیشه خودمان را با شرایط فرد مقابلمان وفق دهیم. بیشعوری را میتوان درمان کرد اما نه بهراحتی بلکه با مطالعه و تمرینهای زیاد میتوان به این درجه رسید.
این کتاب را میتوان از آن دسته کتابهای همهپسندی دانست که طرفداران زیادی دارد. روایت این کتاب، اول شخص است اما هنگام خواندن آن باید حتما به خاطر داشته باشید که چون مثالها و نمونههای کتاب راجع به دیگران است، خود را مملو از همان اشتباهات ندانید. در واقع همانطور که خود نویسنده میگوید، اولین قدم برای درمان بیشعوری این است که بپذیرید شما هم از این بیماری رنج میبرید. بهمحض این که رفتارهای نادرست و آزاردهندهی خود را شناسایی کردید، آمادهاید تا درمان را شروع کنید. «بیشعورها امیدوار باشند!» این نویدی است که «خاویر کرمنت» نویسندهی کتاب بیشعوری به افراد بیشعور میدهد. کرمنت این کتاب را باهدف ارائهی روش درمان بیشعوری نوشته است. او ادعا میکند که خودش هم پیش از این بیشعور بوده و توانسته آن را درمان کند. کرمنت ادعا میکند که ماهیت بیشعوری را بهخوبی درک کرده و شناخته است. او حتی این عارضه را نوعی اعتیاد مانند اعتیاد به مواد دارویی و الکل میداند. بدترین شکل بیشعوری این است شخص از وجود آن در خودش خبر نداشته باشد. علیرغم موضوعی جدی، این کتاب به لطف خاویر دستخوش قلمی طنزپردازانه شده است که این امر باعث نفوذ بیشتر سخنان نویسنده به ذهن خواننده میشود. این طنز زیرکانه که در کنار صداقت نویسنده بسیار درخشنده است، از نقاط قوت این کتاب هستند. از دید کرمنت، بهمحض این که نشانههای بیشعوری را در خود دیدید، باید دست به کار شوید و برای درمان آن اقدام کنید. کرمنت خودش تا ۴۰ سالگی از این عارضه رنج میبرد، بدون اینکه تشخیص داده باشد پس هیچوقت برای داشتن زندگی سالم و آرام دیر نیست گفتنی است که از اولین مراحل تشخیص و درمان، بهسرعت میبینید که همه چیز در اطرافتان تغییر کرده است. وقتی سراغ این کتاب رفتید باید با این ذهنیت شروع به خواندن آن کنید که من در پی اصلاح رفتار خودم هستم نه اینکه انسانهای بیشعور را بهتر بشناسم که در جامعه آنها را شناسایی کنم.
خاویر کرمنت زمانی پزشک مطرحی بوده که جایگاه ارزندهای در زندگی حرفهای و خانوادگی داشته است. همیشه افراد زیادی دور و برش بودهاند و به او احترام میگذاشتهاند. همسری مهربان و دو فرزند زیبا و سالم، زندگی او را از پیش هم رویاییتر کرده است اما از آنجا که خودش هم میگوید، جایی میرسد که زندگی با تمام عظمت در برابرت میایستد و میگوید: «تو بیشعوری! حالا وقت آن رسیده تا نتیجهی رفتارهایت را ببینی!» چرا که همه چیز در زندگیاش ناگهان تغییر میکند؛ همسر، فرزندان و دوستانش او را ترک کردند و حالا او با تمام وجود احساس سرافکندگی و اندوه میکرد لیکن نقطهی عطف زندگی کرمنت همینجا اتفاق میافتد. نتیجهی تفکرات و تحقیقات کرمنت همین کتاب بیشعوری است که آن را در سال ۱۹۹۰ در آمریکا منتشر کرد. کتاب بیشعوری را میتوان نوعی سفر درونی و تحول فکری دانست که در آن، نویسنده صادقانه و با جسارت تمام از رفتارهای نادرست خود حرف میزند در حقیقت از وقتهایی که دیگران را رنجانده و آزار داده است. خاویر کرمنت در این کتاب، اعترافنامهای نوشته است که در آن تکاندهندهترین اتفاقات و رفتارها را هم باشهامت تعریف کرده است. پس از تمام این فراز و نشیبها، کرمنت توانست بار دیگر اعتماد خانواده و دوستانش را جلب کند و زندگی جدیدی شروع کند. او حالا تخصص پزشکی را رها کرده و بهعنوان روانپزشک بیشعورها، به مردم کمک میکند تا بتوانند زندگی بهتر و سالمتری داشته باشند.
نخستین مترجم این کتاب در ایران «محمود فرجامی» است. او پس از اینکه نتوانست مجوز چاپ را به دست بیاورد، در اقدامی متفاوت و اعجابانگیز نسخهی ترجمه شدهی کتاب را به صورت رایگان در اینترنت قرار داد و از علاقهمندان درخواست کرد تا به عنوان هزینه، پول یک پیتزا را بپردازند. سرانجام بعد از ۵ سال فرجامی توانست مجوز چاپ و انتشار این کتاب را اخذ کند. فرجامی از روزنامهنگاران و طنزپردازان مطرح ایرانی است که در سال ۲۰۱۲ موفق به اخذ جایزهی دانشجوی برجستهی دکترا از انجمن بینالمللی مطالعات طنز شده است. برای دانلود کتاب صوتی بیشعوری با صدای «دادبه دادمهر» میتوانید به فیدیبو مراجعه کنید، این کتاب از سوی نشر صوتی سبکتو منتشر شده است. بعد از فرجامی یک گروه مترجمان هم دست به کار شدند و نسخه ترجمهی دیگری از این کتاب روانهی بازار شد. شما میتوانید کتاب صوتی بیشعوری را از وبسایت و اپلیکیشن فیدیبو دانلود کنید.
این کتاب در قالب طنز روانشناختی به شما کمک مینماید تا بیشعوری را بشناسید و در صورت نیاز آن را از خود دور کنید بنابراین اگر میخواهید فرد باشعوری باشید این کتاب حتما و مسلما به شما پیشنهاد میشود.
تمام بیشعورها نسبت به بیشعوریشان تعصب دارند و سعی میکنند با توجیه و دلیل تراشی برای وقاحت و مردم آزاریشان، در بیشعوری خود ثابت قدم باشند. به همین خاطر جرات نمیکنند حتی یک لحظه از موضع خود عقب بنشینند. مبادا آن اندک وجدانی که در وجودشان باقی مانده مجبورشان کند که با خودشان رودررو شوند.
از این رو موارد زیر دغدغه اصلی و مشغولیت ذهنی بیشتر بیشعورهاست:
تواناییشان در این که بتوانند همیشه خود را صاحب قدرت و برتری نشان بدهند. وجههشان. چون تمام وجود آنها وجهه است و اگر وجههشان را از دست بدهند چیز دیگری برایشان باقی نمیماند. اطمینان از اینکه همیشه کسی هست که بتوان گناهان را به گردن او انداخت. یکی از دلایل اصلی ازدواج و بچهدارشدن بیشعورها همین است. دشمنانشان و اینکه دارند چکار میکنند. دوستانشان و اینکه دارند چکار میکنند. حساب و کتاب دقیق بدهکاریهای دیگران به آنها. اطمینان از اینکه عالم و آدم بفهمند که ماشین آنها از مال همسایهشان بهتر است. اطمینان از اینکه مبادا آدم معمولی محسوب شوند.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 48.۹۵ مگابایت |
مدت زمان | ۰۱:۰۹:۲۷ |
نویسنده | خاویر کرمنت |
مترجم | گروه مترجمان |
راوی | دادبه دادمهر |
ناشر | سبکتو |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۹/۰۱/۳۱ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
سلام: من بار دومم هست که این کتاب رو میخونم البته این دفعه نسخه صوتی رو گوش دادم گویندگی که حرف نداشت ولی نظر خودم درباره این کتاب به طور خلاصه باید بگم عالی بود فقط اگه از اون آدمهایی هستید که روی خودتون وسواس زیادی دارین, چه از نظر بیماریهای جسمی چه روحی, خوندن این کتاب رو بهتون توصیه نمیکنم اما برای کسایی که دنبال نظر بهتر و تخصصی تر هستند باید بگم من واقعاً نویسنده رو تحصین میکنم: کتاب رو در قالب تنز نوشته اگه یه بیشعور این کتاب رو بخونه در 90% مواقع علائم بیماری خودش رو نشون میده, حالا اینکه از کتاب بد بگه یا به بغیه بگن نخونید روی ذهن تعصیرات بدی داره بحثش جداست بعضی بیشعور ها هم که کلاً کم میارن چون نویسنده تمام علائم و خصوصیات بیشعوری رو به طور کامل توضیح داده. جنبه مثبت و منفی غزیه, این هست که نویسنده خودش هم ادعا میکنه قبلاً بیشعور بوده. هم در محبوبیت و فروش کتاب تعصیر داره و هم در دیدگاه خوانندگان چون ممکنه بعضیها بگن چون خودشم بیشعور بوده یا میخواد بگه همه بیشعورن من نیستم, یا میخواد دلسوزی کنه و مردم رو بیخودی اذیت کنه در حالی که نویسنده هر 2 مورد رو به عنوان خصوصیات یک بیشعور معرفی کرده. طبق گفته نویسنده خودش هم قبلاً بیشعور بوده, حالا اینکه تا این حد بیشعوریش رو قبول کرده و درباره اش کتاب نوشته و گفته حتی چنین افرادی هم در معرض بیشعوری هستند, قطعاً خودش درمان شده قبل یا بعد از خوندن کتاب هم نمیخواد خودتون رو نگران کنید که بیشعورید, همانطور که نویسنده گفته کسی که این کتاب رو خیلی جدی بگیره هم در معرض بیشعوری قرار میگیره. یعنی ممکنه اگه تا الآن بیشعور نبودید بعد از خوندن کتاب بیشعور بشید یا نسبت به خودتون و بغیه وسواس پیدا کنین که این هم خودش نوعی بیشعوریه من بعضی ها رو دیدم که بعد از خوندن این کتاب به بغیه میگن بیشعورن. ولی باز هم همانطور که نویسنده گفته بعضیها بیشعوری رو قبول دارن و اون رو به عنوان راهی برای موفقیت در نظر میگیرن, که بیشتر این نوع بیشعور ها درمان نمیشند پس بعد از خوندن این کتاب بیخودی وقتتون رو با سر و کله زدن با بغیه تلف نکنید. من خودم هم در نهایت خیلی ها رو بیشعور دیدم علت اصلی مشهور شدن این کتاب هم این هست که خب متأسفانه بیشتر ما ایرانیها خیلی چیزها رو نمیپذیریم, که یکی از این موارد بیشعوری هست خیلی از افراد دنیا اینطوری هستند ولی خب ما ایرانیها از نظر فکری نسبت به بغیه عقب هستیم. در حالی که حداقل 90% افراد کشورهای غربی, از نظر فکری از ما جلوتر هستند و از اینجور کتابها استقبال خوبی نشون میدهند
نخونید! ولی اگه خوندید توّهم با شعور شدن نزنید.
واقعا عالیه من یه بیشعور هستم 😅 امیدوارم بتونم خودمو درمان کنم
ای کاش بیشعوری بعنوان توهین قلمداد نمیشد و مثل، بی معرفت ، بی توجه، بی انصاف ، بی مراعات و.... و ما انسانها با آن و مفهومش راحتتر کنار میامدیم. در اظهار نظرها عمدتا جبهه و جهت گیری دیده میشود و این یک خصلت ایرانی است که به جای پذیرش و راه کار یابی به ایجاد تضاد و نفی برخیزد و آنهم در چند ثانیه و متعاقب آن پرونده یک پدیده به این خطر ناکی که جامعه ما در تمامی سطوح مملو از آن است را مختومه سازد. اگر قبول کنیم که حداقل بعضی از رفتارهای ما در مواقعی خاص و تحت شرایطی ویژه با بی شعوری تمام اتفاق میافتد و کمی غرور و مدارج تحصیلی و هوش و این چیزها که ما به وفور در خود سراغ داریم را کنار بگذاریم، مفاهیم کناب معنا پیدا کرده و کمکی در شناخت بهتر از اطراف و دوری گزینی از انسانهای بارز با این خصلت و از بین بردن نقایص رفتاری خود خواهیم بود. یادمان باشد که بی شعوری ذاتی نیست و ما باید به ظرف داغ دست بزنیم تا شعور سوختن را پیدا کنیم، به همین راحتی میتوان از تجارب و شواهد آموخت و از بلای بی شعوری فاصله گرفت. به امید جامعه ایی با شعور که حتما با معرفت هم خواهد بود.
من تا وسطای کتاب خوندم . دیدم خیلی داره به اطرافیانم توهین میشه . دیگه نخوندم بقیشو 😂
به نظرم شاید یک فردِ بیشعور،صفات ذکر شده رو داشته باشه،اما دلیل نمیشه که بگیم مثلا هرکس که اعتماد به نفس بالایی داشت یا پیروزی طلب بود،بیشعوره!!! بعضی از قسمت های کتاب به نظرم غیر منطقی بود،اما نمیشه کلیت موضوع رو رد کرد.بیشعوری واقعا بیماریه.ولی خب یک سوال هم واسه من پیش اومده،( چه کسی ملاک های بیشعور بودن رو تعین میکنه؟ نویسنده ی این کتاب؟!!!)
واژه بیشعوری در داخل کتاب هم اشاره شده بهش که میتونه نوعی اختلال شخصیت رو بیان کنه و اون ها رو بر اساس این اختلال سطح بندی کرده و اون اختلال شخصیت خودشیفته هست که نمونه های بارزی رو از این شخصیت مثال میزنه، با خوندن این کتاب قرار نیست بشینیم و قضاوت کنیم و به کسی برچسب بزنیم، بلکه وقتی رفتارهای غیرانسانی از شخصی دیدیم و برامون عجیب بود، این آگاهی رو داشته باشیم که چنین تیپ شخصیت های ناسالمی هم وجود دارند و راحت تر بتونیم با اون ها کنار بیایم و خودمون رو برای تغییر اون ها اذیت نکنیم، همون طور که تو کتاب هم اشاره شده مگه این که به جایی برسن که خودشون متوجه بشن، من نسخه چاپی کتاب رو خوندم و واقعا فوق العاده بود. اگه میخواین بیشتر متوجه موضوع کتاب بشین در مورد شخصیت خودشیفته بخونید
از نظرمن نویسنده این کتاب تمامی خصوصیت های بد و اشتباه و نادانی های بشری که توی این دنیا وجود داره رو اختصاص داده به یه کلمه به اسم بی شعوری این کلمه هر چیز دیگه ای میتونست باشه ولی اصل مطلب چیز دیگریست.که به نظر من خیلی ها متوجه اون نشدن آمین که خداوند بهشون آگاهی بده و بتن این سطرهارو بفهمند.از نظر من کتاب خوبی بود. و در آخر به نظر من با توجه به تمام فصل های این کتاب همه انسانهای این دنیا بیشعورن اعم از خودم ولی درصد های متفاوتی دارند،در یکی ممکنه ۱ درصد و در دیگری ۵ درصد ویا ۹۰ درصد و... و...و
در زمان نیوتن بیست سال گذشت تا بفهمم چی میگه والان یک قرن تازه فهمیدم باشعور به کسی می گویند که رای ویا کلاه برسر کس دیگر میذاره وشعور را حاکم این وطرفی که هر کاری میکنه قرار میده شاید شعور کسی برای اطرافیانش بالا باشه و همراهان او به او امتیاز دهن شعور را با چی اندازه میگیرن واحدش چیست پس هنوز کسی نمیتواند به یک مریض یا دیوانه یا معلم یا استاد بگویید این شعورش کمتر یا بیشتر است کسی که میبیند بارها سرش ودرحقش بی حرمتی کردن .شخص با شعوری هست یانه صبر کند مصالح یا همچنان با اطرافیان با شعورش که بارها اورا ابزاری جهت کاری قرار دادن وحتا خودشان را دختر یا زن جا زدن و بارها از او سوع استفاده کردن
با سلام. لازم دیدم نظر نهایی خودم در مورد این کتاب رو برای جلوگیری از تاثیر مخرب این کتاب بیان کنم. همون طور که نویسنده گفته برای مشکل خونوادگیش به دکتر روانپزشک مراجعه میکنه و دکتر بهش میگه مشکلت اینه که تو بیشعوری. این آقا تو این کتاب ادعا کرده که بیشعوریش رو درمان کرده و حالا در مورد راه درمان کتاب نوشته. واقعیت اینه که نویسنده بسیار بیشعور تر از این حرفاست. این کتاب رو نوشته تا فقط بگه که همه بیشعورن به جز من! حتی حتی میگه بچه کوچیکی که زیاد گریه میکنه و پدر و مادرش نمیدونن چرا گریه میکنه یه بیشعور مادر زاده. نویسنده این کتاب علاوه بر بیشعور یه بیمار روانیه