اریک فروم روانکاو و نویسنده سرشناش آلمانی در پیشگفتار کتاب پر مخاطب خود «هنر عشق ورزیدن» مخاطب را به این جمله از «پاراسلسوس» ارجاع میدهد:
«کسی که هیچ نمیداند، به هیچ چیز عشق نمیورزد. کسی که نمیتواند هیچ کاری بکند، هیچ نمیفهمد. کسی که هیچ نمیفهمد، بیارزش است. اما او که میفهمد، عشق هم میورزد، توجه هم میکند، میبیند... هر چه دانش بیشتری در چیزی ذاتی باشد، عشق، عظیمتر میشود... هر که تصور میکند همهی میوهها همان زمانی میرسند که توتفرنگی میرسد، از انگور هیج نمیداند.»
وی در این کتاب به مقوله پر از رمز و راز عشق میپردازد. مفهومی جذاب و در عین حال مبهم که معمولا انسان در پیدا کردن ماهیت اصلی آن ناتوان است و در پی پاسخ به پرسشهایی مانند این که، آیا عشق تنها یک واکنش شیمیایی در مغز است یا کششی جسمانی، عشق پدیدهای است جادویی و.... هستند. اریک فروم در کتاب «هنر عشق ورزیدن» از چگونگی و چرایی عشق ورزیدن صحبت میکند و توضیح میدهد که عشق رویایی و رمانتیک، حسی است که وجود انسان در عالم واقع به آن گره خورده است و هستی انسان تنها با عشق واقعی است که معنا میشود. در واقع این روانشناس معروف پنجره جدیدی به روی عشق را برای انسان میگشاید و درک متفاوتی از عشق به انسان میدهد.
برشیهایی از کتاب
- عشق، نتیجه رضایتمندی جنسی نیست، بلکه خوشبختی جنسی، آگاهی از آنچه رفتار صحیح جنسی نامیده میشود و نتیجه عشق است.
- اگر عشق، توانایی یک منش بالغ و ثمربخش باشد، پس در هر فرهنگ، توانایی عشق ورزیدن در زندگی به تاثیری که آن فرهنگ در منش فرد معمولی میگذارد بستگی دارد.
- درست است که فرد خودخواه قادر نیست به دیگران عشق بورزد؛ ولی این هم درست است که او قادر نیست به خودش هم عشق بورزد.
نویسندهای جامعهشناس
اریک فروم «روانکاو، جامعهشناس آمریکایی-آلمانیتبار، روانشناس اجتماعی بلندآوازهی مکتب فرانکفورت و همچنین یک سوسیال دموکرات و از برجستهترین فیلسوفان مکتب اومانیستیست که در سال ۱۹۰۰ در امپراتوری آلمان دیده به جهان گشود. او در آثارش کوشید تا ارتباط متقابل روانشناسی و جامعه را شرح دهد و معتقد بود که با بهکار بستن اصول روانکاوی، به عنوان علاج مشکلات و بیماریهای فرهنگیِ بشر، میتوان راهی به سوی تحقّق یک «جامعهی معقول» و متعادل از لحاظ روانی یافت. وی تحصیلات خود را در دانشگاههای هیدلبرگ و مونیخ و انستیتو روانکاوی برلین ادامه داد. بعد از ظهور نازیسم در آلمان به ژنو رفت و سرانجام در سال ۱۹۳۴ به آمریکا مهاجرت کرد و تابعیت این کشور را پذیرفت و در دانشگاه کلمبیای نیویورک مشغول به فعالیت شد، سپس به مکزیک رفت و در دانشگاه مستقل ملی مکزیک کرسی روانکاوی را تأسیس کرد. وی در انتهای عمر خویش به سوئیس بازگشت و در سال ۱۹۸۰ درگذشت.
هرکی هم که یه کاریو اجرا میکنه یکی هست که بگه کاش فلانی اجرا نکرده بود بمانی اجرا کرده بود
3
کتابهای اریک فروم خوندنی هستند و صدا و لحن سلطان زاده هم حرف نداره اما موسیقی بلند و ازار دهنده ی پس زمینه ( توی بخش هایی که هست) اصلا اجازه ی شنیدن کتاب رو نمیده.
3
با سلام، کتاب جالب و فلسفی هنر عشق ورزیدن متال جالبیه، البته خیلی از مفاهيم رو میدونیم ولی بازشدن مفهومیه عشق رو با این کتاب میشه بهتر درک کرد،ممنونم
1
چرا مثل تبلیغ های مزخرف تلویزیون که صداش یه دفعه میره آسمون، صدای موزیک افتضاح پس زمینه انقدر بلنده ؟ به جای اینکه بفهمم کتاب چی شد اعصابم خورد شد مجبور شدم ببندمش !!!!
5
با وجود صدای خوب آقای سلطان زاده ، توصیه میکنم این کتاب رو با صدای احسان چریکی بشنوید، شمرده تر و واضح تر عبارات رو ادا میکنن و کتاب شنیدنی تر و قابل درک تر پیش میره
5
خیلی کتاب مفیدی هست، خوشحالم که پیداش کردم و بهش گوش کردم؛ عشق و انواع عشق رو از اساس تعریف میکنه و تله ها و اشتباهات رو نشون میده و درست ترین کار رو معرفی میکنه.
4
امتیاز هشت از ده
۸/۱۰
محتوای کتاب و صدای استاد آرمان سلطانزاده خوبه اما موسیقی پسزمینه افتضاح و آزار دهندهس؛ اگ ر ملایمتر باشه بهتره
5
کتاب خوبیه ولی اگه هنوز عادت کتابخوانی براتون جا نیفتاده این کتاب برای شروع مناسب نیست چون مفاهیمش سنگینه و ممکنه دلزده بشید
4
بنظرم صدای موسیقی متن کمتر باشه خیلی بهره. صدای ساز ویالن کلا رو مخه.
5
مدتها بود دنبالش بودم و حالا با صدای اقای سلطان زاده پیداش کردم، در پوستم نمیگنجم?
و مرسی از تخفیف های خوب فیدیبو