ماده تاریک نوشته بلیک کراوچ رمانی علمی تخیلی است که در سال ۲۰۱۶ منتشر شد. جیسون، مردی میانسال و استاد فیزیک، طعمه آدمربایی هولناکی میشود. در حالی که ماسکی بر چهره دارد و اسلحهای به سرش گرفته شده، آخرین چیزی که قبل از بیهوشی میشنود، سوالی عجیب است: از زندگیات راضی هستی؟ زندگی جیسون به ظاهر بیدغدغه، با این اتفاق دگرگون میشود. او که سالها با همسرش دنیلا در محله لوگان اسکوئر شیکاگو زندگی آرامی داشته و صاحب پسری پانزده ساله به نام چارلی است، ناگهان خود را در دنیایی کاملاً متفاوت میبیند. جیسون پس از به هوش آمدن، با حقایقی شوکهکننده روبرو میشود. همسرش دیگر دنیلا نیست، زنی غریبه جای او را گرفته است. گویی چارلی هرگز به دنیا نیامده و جیسون به جای یک استاد ساده فیزیک، به دانشمندی مشهور بدل شده که کشفی بزرگ و حیرتانگیز انجام داده است. زندگی جیسون به طور کامل دگرگون شده و او در دنیایی ناآشنا گرفتار آمده است. هویت، خانواده و گذشته او به کلی دستخوش تغییر شده و او در جستجوی پاسخ این سوال است که آیا در خوابی عمیق فرو رفته یا زندگی گذشتهاش به طرز معجزه آسایی دگرگون شده است. اگر شما هم به خواندن داستان و رمان خارجی حوزه جنایی و پلیسی علاقه دارید حتما به دستهبندی داستان و رمان جنایی خارجی فیدیبو سر بزنید.
بلیک کراوچ، نویسندهای آمریکایی متولد سال ۱۹۷۸ در ایالت کارولینای شمالی، است. او بیشتر به خاطر رمانهای علمی تخیلی و معماییاش شناخته میشود. کراوچ دوران تحصیلی خود را در دانشگاه کارولینای شمالی در رشته زبان انگلیسی و نویسندگی خلاق گذراند.
جهت مشاهده سایر آثار بلیک کراوچ کلیک کنید.
ماده تاریک، در ژانر علمی تخیلی، داستانی جذاب و گیرا را روایت میکند. ماده تاریک حول محور ایده جهانهای موازی و سفر در زمان میچرخد. کراوچ با ظرافت و دقت، این ایدههای علمی را در قالب داستانی جذاب و سرگرمکننده به تصویر میکشد و خواننده را به سفری خارقالعاده در دنیایی فراتر از تصورات میبرد. جیسون دسن، شخصیت اصلی داستان، به عنوان یک فیزیکدان با چالشهای درونی و تردیدهایی روبرو است که او را به شخصیتِی ملموس و قابلهمذاتپنداری تبدیل میکند. خواننده به مرور داستان با جیسون همراه میشود و در غمها، شادیها و کشمکشهای او سهیم میشود. کراوچ با ظرافت و دقت، دو دنیای موازی را در داستان خود به تصویر میکشد. دنیای اول، دنیای واقعی جیسون است که با زندگی روزمره و چالشهای ملموس همراه است. در مقابل، دنیای دوم دنیایی علمی تخیلی و شگفتانگیز است که قوانین خاص خود را دارد. این تضاد بین دو دنیا، جذابیت داستان را دوچندان میکند و خواننده را مشتاق به ادامهی مطالعه میکند. ماده تاریک از همان ابتدا با روایتی پرکشش و پرسشهای متعدد، خواننده را مجذوب خود میکند. کراوچ با ظرافت، قطعات داستان را در کنار هم قرار میدهد و گرههای داستانی را به گونهای رقم میزند که تا انتهای داستان، حس کنجکاوی و اشتیاق خواننده را حفظ کند. در ورای داستان جذاب و سرگرمکنندهی ماده تاریک، میتوان به تأملات فلسفی عمیقی در مورد مفاهیمی مانند انتخاب، سرنوشت، هویت و ماهیت واقعیت دست یافت. کراوچ خواننده را به چالش میکشد تا در مورد این مفاهیم عمیقاً تفکر کند و به درک جدیدی از دنیای اطراف خود برسد. کتاب ماده تاریک نامزد جایزه بهترین کتاب علمی تخیلی گودریدز سال ۲۰۱۶ و نامزد جایزه کتاب ماه کتاب سال سال ۲۰۱۶ و پرفروشترین کتاب نیویورک تایمز و از کتابهای منتخب آمازون در ژانر معمایی و رازآلود است.
پنجشنبهشبها را دوست دارم.
در چنین شبهایی احساسی به من دست میدهد که شاید نتوانم با هیچ کلمهای توصیفش کنم.
شب دورهمی خانوادگی، این رسم ماست، فقط خودمان سه تا.
پسرم چارلی پشت میز نشسته بود و داشت نقاشی میکشید. او تقریباً پانزده سالش است. پدرسوخته، در طول تابستان دو اینچ رشد کرده و حالا همقد من است.
صورتم را از پیازی که در حال خردکردنش بودم برگرداندم و به او گفتم: «میتونم ببینمش؟»
دفترش را بالا گرفت و رشتهکوههای درهم و برهمی را که شبیه منظرهای از سیارهای ناشناخته بود به من نشان داد.
گفتم: «چقدر قشنگه. از رو بیکاری داری نقاشی میکشی؟»
«پروژۀ کلاسیه. باید تا فردا تحویل بدم.»
«خب پس برو بقیهاش رو هم بکش جناب آقای لحظهآخری.»
خوشحال بودم، با حالت مستی خمارگونهای در آشپزخانهام ایستاده بودم و روحم هم خبر نداشت که امشب پایان همهی این خوشیها خواهد بود. پایان هر چیزی که میشناختم، هر چیزی که دوست داشتم.
کسی شما را از اینکه چند لحظه بعد زندگیتان بهکلی تغییر خواهد کرد آگاه نمیکند، از اینکه ربوده خواهید شد. خبری از اینکه خطر هر لحظه به شما نزدیک و نزدیکتر میشود نیست، هیچ نشانی از اینکه روی لبۀ پرتگاه ایستادهاید دریافت نمیکنید؛ شاید همین چیزهاست که تراژدی را تا این اندازه تراژیک کرده است. نهفقط اینکه چه اتفاقی خواهد افتاد، بلکه اینکه چگونه رخ خواهد داد: ضربهای ناگهانی که از ناکجا به طرفتان یورش میآورد، درست در همان لحظهای که اصلاً انتظارش را ندارید. زمانی که نمیدانید از آن فرار کنید یا خودتان را آماده کنید تا وقتی که رسید در آغوشش بگیرید.
باریکههای نور در گیلاس شرابم خودنمایی میکردند، تکههای پیاز کمکم داشت چشمانم را میسوزاند و یکی از آهنگهای تلونیوس مانک روی گردونۀ گرامافون در اتاق مطالعه در حال چرخیدن بود. لذتی در گوشدادن به صدای گرامافون هست که هرگز از آن سیر نمیشوم، بهخصوص صدای خشخش یکدستی که در زمان پخش صدا بهگوش میرسد. اتاق مطالعه پر است از صفحههای نایاب گرامافون، مدام به خودم میگویم یکی از این روزها حتماً مینشینم و دستهبندیشان میکنم.
همسرم، دنیلا، پشت میز آشپزخانه نشسته بود، با یک دستش گیلاس تقریباً خالی شرابش را بهآرامی تکان میداد و با دست دیگرش تلفن همراهش را گرفته بود. چند لحظه که خیره نگاهش کردم، متوجه شد و بدون اینکه سرش را از روی گوشی بلند کند لبخند زد.
سپس گفت: «میدونم، دارم قانون مهم شب دورهمی خانوادگی رو زیر پا میذارم.»
پرسیدم: «چی باعث شده اینقدر توی خودت باشی؟»
چشمهای سیاه اسپانیاییاش را به من انداخت و گفت: «هیچی.»
بلند شدم، خودم را به او رساندم، آرام گوشی را از دستش گرفتم و روی پیشخوان آشپزخانه گذاشتم.
گفتم: «جای این کارها پاشو ماکارونی درست کن.»
گفت: «دوست دارم وقتی داری آشپزی میکنی نگات کنم.»
آرام جواب دادم: «واقعاً؟ بگو دیگه چیا دوست داری عزیزم؟»
اگر شما هم به خواندن داستان و رمان جنایی خارجی علاقه دارید پیشنهاد میکنیم حتما کتابهای زیر را که در فیدیبو در دسترس هستند، مطالعه کنید.
خانه ای که در آن مرده بودم نویسنده یگو هیگاشینو انتشارات قطره
قتل در خوابگاه دانشجویی نویسنده آگاتا کریستی انتشارات هرمس
تابوت های دست ساز نویسنده ترومن کاپوتی انتشارات چشمه
فرمت محتوا | epub |
حجم | 2.۴۲ مگابایت |
تعداد صفحات | 384 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۲:۴۸:۰۰ |
نویسنده | بلیک کراوچ |
مترجم | هادی سالارزهی |
ناشر | نشر نون |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Dark matter |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۹/۰۱/۰۹ |
قیمت ارزی | 5 دلار |
قیمت چاپی | 58,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
کتاب خیلی خوبی بود. فقط کاش یه ویراستاری خوب هم میشد. تعجبم از اینه که چطور کسی متوجه نشده زمان جملات، یک دست نیستند. من نخسه اصلی رو چک کردم زمانش حاله ولی دوست مترجممون حال رو با گذشته قاطی کردن. حالا مترجم متوجه نشده، ویراستار یا بازخوان کتاب هم ندیده اینها رو؟! من معتقدم برای خوندن کارهای با کیفیت باید به این چیزها دقت کنیم، به ناشر و مترجم ها گوش زد کنیم تا کسی فکر نکنه هر کاری رو با هر کیفتی فقط و فقط به خاطر اسم نشر خواهیم خوند. موفق باشید
کتابی بسیار عمیق و در عین حال پرکشش که ترجمه خوب انرا مزید برعلت نموده است من در یک با زه ۵ ساعته خواندم این کتاب به یک فیلم قوی تبدیل خواهد شد مضمون ان دغدعه همه انسانهاست در راه های نرفته و انتخاب های نکرده که در قالب جهان های موازی بهدتحریر درامده
💡تا حالا شده فکرکنین اگه درستونو ادامه میدادی، ازدواج میکردین، اون خونه رو میخریدین، لباس دیگهای انتخاب میکردین زندگی الانتون و جایگاهتون چقدر متفاوت میشد؟ این کتاب دقیقا برمبنای حسرت هاست انتخاب های متفاوت مسیر های نرفته دنیاهای موازی🗺️ جیسون دسن، خانوادهی خوبی داره و عاشقانه میپرستتشون استاد دانشگاست ولی حسرت هایی هم داره، یه شب که برای مهمونی همخوابگاهیش دعوت میشه، میدزدنش و… کتابی بود که آدمو به فکر کردن ترغیب میکنه و انتخاب های مختلفی که تا الان توی زندگیش انجام داده این کتاب، هم امیده و هم ناامیدی☯️ داستان کشش مناسبی داره گاهی خستهکننده میشد ولی زیاد این اتفاق نیفتاده و ریتمش مناسب بود. ۳/۵ از ۵
داستان کشش داشت و باعث شد تو مدت زمان کمی بخونم ش... اما با عذاب خوندمش! شخصیت اصلی رو زیاد درک نکردم اشاره بیش از حد و سطحی به روابط عاشقانه، فضای گرفته و تاریک داستان و صنعتی بودن بیش از حد منو خسته کرد... به قدری که تو سایر کامنت ها تعریف شده هم اثر چشم گیری نیست اما برای گذران وقت بد نیست! خطر اسپویل: احساس کردم یجوری میخواست ثابت کنه ورژنی که تشکیل خانواده داده از بقیه موفق تره اما خب نمیدونم... اصرار همه ورژن ها به بودن در جایگاه جیسون ۱ برام باور پذیر نبود، همین طور پایان داستان.
عالی عالی یه خواهشی از دوستان عزیزی که نظر خودشون رو راجع رو کتابی می نویسم اینه که داستان رو اسپویل نکنید بزرگترین خیانت همین اسپویل من تا صد صفحه اول میدونستم که چی به چیه و جذابیتش برام از بین رفته بود من کتاب چاپی «بازگشت » از همین نویسنده رو خوندم اون از اینم بهتره فیدیبوی عزیز خواهش میکنم بقیه کتاب های بلیک کراوچ رو هم بذارید
فقط یه مورد دیگه در مورد هسته داستان. برای غلبه به ترس ناشی خودندن کتاب یه چیز برام خیلی ارامش بخش بود. اینکه اگه هزاران هزار جهان موازی باشه و زمانی به هر دلیلی از دنیایی که الان در ان زندگی می کنم به جهانی موازی اون پرت بشم ، قلبم اروم میشه هر وقت که فکر کنم خالق همه این هزاران هزار جهان موازی فقط یه خداست که تنها همسفر بین این جهان ها خواهد بود. امیدوارم از خوندن کتاب لذت ببرید ☺
من خیلی دوستش داشتم موضوع جدید و هیجان انگیز بود. انقدری جذبم کرد که حتی اگر پنج دقیقه تایم خالی داشتم، وقتم رو صرف خوندنش میکردم که ببینم چی میشه تهش. و حدود یک سوم پایانی کتاب هم باز آدمو شگفت زده میکنه. به کسایی که به ژانر معمایی و علمی تخیلی علاقه دارن، به شدت پیشنهاد میکنم. ضمنا بگم، یک مینی سریال ۹ قسمتی هم داره که به نظر من اصلا به پای کتاب نمیرسه و اگر خواستید سریال رو ببینید، حتما قبلش کتاب رو بخونید
این کتاب عملا منو دیوانه کرد.بخشایی از زندگیم رو جلو چشمام اورد و واقعا گاهی انقدر همزادپنداری داشتم با بعضی از تکست هاش که حتی گریه هم کردم و این برام باورنکردنی بود.اگه یه کتاب خفن علمی و جنایی و احساسی میخواین این بهترین گزینس.جهان موازی رو از یه زاوی ه ی خیلی تاثیرگزار بیان کرد و من چندین روزه فکرم درگیرشه.خیلی خوبه بخونیدش حتما.من کلا ژانر جنایی میخونم و انقد خوندم که حساسیتم زیاد شده و اینو پیشنهاد میکنم
ایده سفر به زندگی های موازی خودمون که تحت تاثیر انتخاب ها متفاوت خودمون یا دیگران به وجود اومدن، نه سفر به یک زمان و مکان دیگه ... داستانی بود که کشش داشت و میشد تو مدت کوتاهی اون رو بخونی اما اونقدر هم که در سایر کامنت ها تعریف شده، باید بگم این طور نیست! یکم کش دار نوشته شده و دلیل برخی اتفاقات نامعلوم و غیر معقول بود از نظرم. در کل برای گذران وقت بد نیست.
فوقالعاده و بینظیر ایدهی قوی و داستان روانی داره با چاشنی هیجان آدم رو به فکر میندازه، در مورد انتخابهاش و تأثیرشون تو زندگیش نخوندنش واقعا حیفه