سخن گفتن از سعدی که او را به نام استاد سخن میشناسند، کار سختی است. وقتی قرار باشد درباره اثری جاودانه به اسم گلستان صحبت کنیم، میفهمیم که باید قدم در دریای ژرف کلمات و معانیای بگذاریم که سعدی به شکل ماهرانهای توانسته با هنر خود، از آنها اثری جاوادنه خلق کند؛ اثری که گلستانِ سعدی و گلستان ادبیات زبان فارسی است و آوازهای به اندازه تمام جهان دارد. کتاب صوتی گلستان سعدی اثریست که با صدایی زیبا و بیانی دلکش، خط به خط گلستان را برای شما بازخوانی میکند و شما را به گلزارِ شعر و نثر فارسی میبرد.
گلستان یکی از مهمترین آثار ادبیات فارسی است که در یک دیباچه و هشت باب به شکل آهنگین (مسجع) نوشته شده است. گلستان را همچنین بهعنوان تاثیرگذارترین کتاب نثر در ادبیات فارسی میشناسند. این کتاب مملو از آموزههای اخلاقی و اندرزهایی برای زندگی است که در قالب نظم و نثر مسجع به قلم شیوا و توانمند سعدی به رشته تحریر درآمده است.
هنر سعدی را میتوان در بیان آموزههای حکیمانه و اخلاقی بهصورتی که باعث خستگی نشوند بیان کرد. او تلاش داشته تا درباره مسائل ساده و حیاتی زندگی و همینطور آداب رفتار با دیگران، منش مردم، عادتها، فرهنگ جامعه زمان خود و...بهگونهای سخن بگوید که خواننده احساس کند در حال خواندن داستان است. هنر داستانگویی سعدی مانند ندارد و آن را میتوان از هر جهت متمایز از آثار مشابه دانست.
داستانهایی که سعدی آنها را در قالب شعر و نثر به روی کاغذ آورده است گاهی خیالی و گاهی واقعی هستند. شخصیتهای داستان نیز چنین وضعیتی دارند؛ گاه از عالم خیال و گاه از واقعیت برگرفته شدهاند. منتقدان گلستان را تاریخچهای از وضعیت فرهنگی و اجتماعی روزگار سعدی میدانند. سعدی حتی در قالب نثر نیز جملاتی نوشته است که آهنگین هستند و خواننده با خواندن آنها در عالم کلمات موزون غرق میشود.
سعدی گلستان را بعد از بوستان مینویسد و به نظر میرسد تاریخ نگارش این اثر پرآوازه ۶۵۶ هجری قمری بوده است. برخی از منتقدان ادبی مانند محمدعلی همایون کاتوزیان معتقد هستند که سعدی گلستان را پس از دورهای افسردگی کوتاه نوشته است. به نظر میرسد که این شاعر ایرانی بعد از نوشتن بوستان، در ملال گذر زندگی و نزدیک شدن به ایام پیری دچار افسردگی شده و دست از نوشتن کشیده است. سپس بنابر اصرار دوستان، سعدی در مدتی کوتاه که آن را چیزی حدود پنج یا شش ماه میدانند، گلستان را مینویسد و از دوره افسردگی گذر میکند.
گلستان منبع خلق آثار معاصر و کلاسیک متعددی قرار گرفته است. از جمله آثاری که با نظر به گلستان و به تقلید از آن نوشته شدهاند میتوان به منشآت قائم مقام فراهانی، پریشان قاآانی و نگارستان معینالدین جوینی اشاره کرد. در این کتابها به وضوح میتوان رد پای سخن سعدی و سبک و سیاقش در نوشتن را مشاهده کرد.
گلستان در مجموع هشت باب دارد که موضوعات این فصلها متناسب با زندگی واقعی انتخاب شدهاند. حکایتهای گلستان بیشتر کوتاه هستند و در عین ایجاز، مفاهیم آموزنده بسیار زیادی دارند. مقدمه گلستان با حکایتی بسیار شیرین شروع شده است که اکثر ما آن را شنیده و خواندهایم.
منّت خدای را عز و جل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت. هر نفسی که فرو میرود ممدّ حیات است و چون بر میآید مفرّح ذات. پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب.
از دست و زبان که بر آید
کز عهدهٔ شکرش به در آید
بعد از مقدمه، باب اول آغاز میشود. موضوع باب اول در سیرت پادشاهان است که سعدی با چند حکایت کوتاه و شیرین، درسهای مهمی را به خوانندگان میدهد. بعد از آن باب دوم در اخلاق درویشان، باب سوم در فضیلت قناعت، باب چهارم در فواید خاموشی و سپس به ترتیب فصلهای عشق و جوانی، ضعف و پیری، تأثیر تربیت، و آداب صحبت قرار دارند.
گلستان سعدی در طی زمان، چندین و چند بار به شکلهای مختلف منتشر شده است. نسخههای خطی، نسخههای الکترونیک و همچنین نسخهخای صوتی این اثر بسیار زیاد است و این نشاندهنده اهمیت گلستان در بین طرفداران سعدی است.
نسخهای که پیش روی شماست یک نسخه صوتی از گلستان سعدی است که احمد گنجی آن را گویندگی و انتشارات ققنوس آن را منتشره کرده است. نسخه حاضر اثری از هوشنگ گلشیری است که از روی نسخه تصحیح شده محمدعلی فروغی ویرایش شده و جزو یکی از نسخههای باکیفیت و محبوب گلستان است. کتاب صوتی گلستان سعدی را میتوانید از وبسایت یا اپلیکیشن فیدیبو دانلود کرده و گوش کنید.
یکی دیگر از نسخههای بسیار معتبر گلستان، نسخهای به تصحیح غلامحسین یوسفی است که از روی نسخههای خطی و چاپی معتبر تصحیح شده است. از افراد دیگری که قدم در راه تصحیح گلستان برداشته و هر یک با منابع معتبر نسخه خودشان را ارائه کردهاند میتوان به سعید نفیسی، خطیب رهبر و بهاءالدین خرمشاهی اشاره کرد.
سعدی شاعر و نویسنده فارسیزبان ایرانی و یکی از مهمترین شاعران سرزمین پارسی است که در قرن هفتم هجری زندگی میکرد. نام کامل وی ابومحمّد مُشرفالدین مُصلِح بن عبدالله بن مشرّف است و تلخص او سعدی. بیشتر عمر سعدی در زمان حمله مغول به ایران گذشت و او در خلال همین آشوبها، آثار نفیس خود را نوشت. مهمترین آثار او عبارتند از بوستان، گلستان و کتاب غزلیات که نه تنها در ایران، که حتی در سرزمینهای غربی نیز زبانزد خاص و عام هستند.
سعدی شیوه سهل و ممتنع را برای نوشتن آثار خود برگزیده است. او در عین سادگی و ایجاز، مفاهیمی عمیق را به خوانندگان منتقل میکند. این شاعر محبوب تلاش نمیکند تا جملاتی پر تکلف را برای نوشتن آثار خود برگزیند و به جای آن به سادهترین شکل ممکن، مطالب پیچیده را بیان میکند.
گلستان یک کتاب برای همه نسلها است. شناخت گلستان شناختی از ادبیات فارسی به دست خوانندگان میدهد. خواندن این کتاب نفیس به تمام کسانیکه به نوعی به ادبیات و شعر علاقه دارند توصیه میشود. اگر دوست دارید با شیوه شعر و نثر در ادبیات فارسی آشنا شوید، خواندن حکایتهای شیرین گلستان را از دست ندهید.
در بخشی از نسخه صوتی گلستان سعدی میشنوید
گدایی هول را حکایت کنند که نعمتی وافر اندوخته بود.
یکی از پادشاهان گفتش: همینمایند که مال بی کران داری و ما را مهمی هست، اگر به برخی از آن دستگیری کنی چون ارتفاع رسد وفا کرده شود و شکر گفته.
گفت: ای خداوند روی زمین! لایق قدر بزرگوار پادشاه نباشد دست همت به مال چون من گدایی آلوده کردن که جو جو به گدایی فراهم آوردهام.
گفت: غم نیست که به کافر میدهم اَلخبیثاتُ لِلخبیثین.
گر آب چاه نصرانی نه پاک است جهود مرده می شویی چه باک است
قالو عَجینُ الکِلْسِ لَیْسَ بِطاهِرٍ قُلْنا نَسُدُّ بِه شُقوقَ المَبرِزِ
شنیدم که سر از فرمان ملک باز زد و حجت آوردن گرفت و شوخ چشمی کردن.
بفرمود تا مضمون خطاب از او به زجر و توبیخ مستخلص کردند.
به لطافت چو بر نیاید کار سر به بی حرمتی کشد ناچار
هر که بر خویشتن نبخشاید گر نبخشد کسی بر او شاید
یکی در مسجد سنجار به تطوّع بانگ گفتی به ادایی که مستمعان را از او نفرت بودی. و صاحب مسجد امیری بود عادل نیک سیرت، نمیخواستش که دل آزرده گردد. گفت: ای جوانمرد! این مسجد را مؤذنانند قدیم. هر یکی را پنج دینار مرتب داشتهام. تو را ده دینار میدهم تا جایی دیگر روی.
بر این قول اتفاق کردند و برفت. پس از مدتی در گذری پیش امیر باز آمد. گفت: ای خداوند! بر من حیف کردی که به ده دینار از آن بقعه به در کردی که اینجا که رفتهام، بیست دینارم همیدهند تا جای دیگر روم و قبول نمیکنم! امیر از خنده بیخود گشت و گفت: زنهار تا نستانی که به پنجاه راضی گردند!
به تیشه کس نخراشد ز روی خارا گل چنان که بانگ درشت تو میخراشد دل