غرض اصلی از نگارش کتابی که در دست دارید آشنا کردن نوآموزان اخلاق با مهمترین موضوعات، مفاهیم و نظریه فلسفۀ اخلاق در مغرب زمین بوده است. غرض فرعی هم این بوده است که متن جنبی و تکیلی سودمندی در اختیار دانشجویان مستعد مقطع کارشناسی و افراد دیگری گذارده شود که میخواهند درباه این مقولات بازاندیشی کنند.
درسهای مقدماتی اخلاق در چند دهه اخیر به طرز چشمگیری دستخوش دگرگونی شده است. درسهای سنتی اخلاق، که با مهمترین نویسندگان [و نظریهپردازان] در تاریخ [این رشته از فلسفه]سروکار دارند، درسهای نظامیافته، که قدری بیش از اذعان و اعتنا به سوابق تاریخی مسائل نظری به تجزیه و تحلیل این مسائل میپردازند، و درسهای اخلاق کاربردی، که غالباً پس از مقدمهای مختصر در باب نظریه [اخلاق] به مسائل عملی کیپردازند، جملگی در این عرصه جایی دارند.
یک کتاب درسی به کار در پیش گرفتن هر سۀ الین رهیافتها، آن هم به یک میزان، نمیآید. این که در اخلاق چه چیزی حائز کمال اهمیت است، و اینکه چگونه میتوان به نحو احسن به کل این موضوع راهی باز کرد، به واقع یکی از مسائل تفرقهانداز در اخلاق قرن بیستم است. از همه مهمتر شاید این باشد که اختلافنظرهایی وجود دارد بر سر این که آیا رهیافتی عقلانی و بقاعده و نظامیافته حتی طریقهای مقرون به فایده در فهم اخلاق یا اخلاقیات هست یا نه.