0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
کتاب  پانوراما 9. گربه مادرم نشر گروه انتشاراتی ققنوس

کتاب پانوراما 9. گربه مادرم نشر گروه انتشاراتی ققنوس

کتاب متنی
درباره پانوراما 9. گربه مادرم

فلورنسیو کورونا با دقت و حوصله به تمامی امور مربوط به مرگ مادرم رسیدگی کرد. ما مراسم ختمی برگزار نکردیم. مادرم هنگام مرگ هیچ دوستی نداشت. من هم نداشتم. چاپ آگهی ترحیم در روزنامه کاری بیهوده بود. به فلورنسیو گفتم نیازی به برگزاری مراسم عشای ربانی در کلیسا هم نیست. مامان را به گورستان اسپانیایی بردند و در آرامگاه خانوادگی دفن کردند. آنچه تمام این مدت ذهنم را مشغول کرده بود مادرم نبود، بلکه وصیت‌نامه و تصمیم وحشتناکش بود: «اگه با وکیل خوسه روموئالدو پِرس عروسی نکنی، یه پول سیاه هم بهت نمی‌رسه.» واقعاً بی‌جهت نگران بودم. فلورنسیو حتی این موضوع را هم برایم حل کرد. «دُن خوسه روموئالدو، غیر از این‌که تقریباً کوره، این اواخر تا حدی حواسشم پرته. من این شرط رو از وصیت‌نامه حذف کردم، امضاهایی رو هم که لازم بود جعل کردم، لِتی!» با قدرشناسی و بهت‌زدگی نگاهش کردم. «آقای وکیل هم قبول کرد؟» «اون که نفس راحتی کشید. مادرت این وظیفه رو علی‌رغم میل باطنی‌ش بهش تحمیل کرده بود، اونم شرط ازدواج رو قبول کرده بود تا این‌جوری فقط به ثروتی برسه که در حقیقت مال توئه.» «خب، رضایت داد؟ چه‌جوری؟» «باید یه بخش کوچیکی از دارایی‌ت رو بهش بدی.» «با کمال میل، فقط به شرطی که دیگه ریختش رو نبینم.» «اونم حالا آزاده. می‌خواد با منشی‌ش ازدواج کنه.» بی‌اختیار گفتم: «با همچی ماده‌گربه‌ای؟» «آره با همون دختره. با اون پاهای کلفت و موهای ژل‌زده‌ش، اما همدیگر رو می‌پرستن.» مکث پرمعنایی کرد، یا به قول انگلیسی‌ها a pregnant pause، چقدر به‌موقع: «همدیگر رو می‌پرستن، درست مثل من و تو، لِتی.» دو هفته بعد از فوت مادرم ما با هم ازدواج کردیم. ثروت مادرم چیز آبرومندی بود، نه بیشتر. خانۀ تپیاک. چند تکه جواهر. دویست و پنجاه‌هزار دلار در صندوق امانات بانک و صدهزار پزو هم در حساب جاری. اصلاً برای ما چه اهمیتی داشت. فلورنسیو به خانۀ تپیاک نقل‌مکان کرد. ماه‌عسلمان را همان‌جا گذراندیم. یک روز صبح فلورنسیو در حالی که به سر و وضعش می‌رسید به من گفت: «بخت به ما رو کرده، لتیسیا.» مدت‌زمان آرایش و پیرایشش هم طولانی بود، حتی طولانی‌تر از زن‌ها. عاشق این بود که موهای زاید بدنش را بزند، حتی موهای زیر بغل و سینه‌اش را. عطر و ادکلن می‌زد و موهایش را مثل عهد بوق ژل می‌زد. می‌گفت: «باید به‌اندازه خرج کنیم. پول اون‌قدری نبود که فکر می‌کردیم. همین‌جا به هم عشق می‌ورزیم. بی‌خیال رفتن به ماه‌عسل.» و همین کار را هم کردیم. فلورنسیو تمامی لذات عشق را به من هدیه کرد و این لذت برایم چند برابر شد، زیرا پیش از آشنایی با او دیگر امیدی به ازدواج نداشتم. حالا شیرینی‌اش را بیشتر می‌چشیدم چون دیگر دختربچه نبودم، بلکه زنی سی و پنج‌ساله بودم که با پختگی خاصی از نعمات آسمانی بهره‌مند می‌شد. نوعی خوشبختی آگاهانه. من در مقام خانم لتیسیا لیزاردی دِ کورونا از چنین وضعیتی برخوردار بودم. جوان رعنای من همه‌چیزتمام بود، دلفریب، نرم‌خو، آراسته، باعاطفه، ملایم، باملاحظه. همیشه وقت آزاد داشت. وکیل پِرس کار را کنار گذاشته بود و به زندگی با منشی سابقش می‌رسید و مشتری‌ها را به فلورنسیو سپرده بود. او هم به من می‌گفت که هیچ عجله‌ای در کار نیست.

دسته‌ها:

شناسنامه

فرمت محتوا
epub
حجم
705.۷۳ کیلوبایت
تعداد صفحات
95 صفحه
زمان تقریبی مطالعه
۰۳:۱۰:۰۰
نویسندهکارلوس فوئنتس
مترجم علی اکبر فلاحی
ناشرگروه انتشاراتی ققنوس
زبان
فارسی
عنوان انگلیسی
En bonne comagnie
تاریخ انتشار
۱۳۹۸/۱۰/۱۵
قیمت ارزی
4 دلار
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
epub
۷۰۵.۷۳ کیلوبایت
۹۵ صفحه

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
دیگران نقد کردند
3.7
از 5
براساس رأی 11 مخاطب
5
45 ٪
4
9 ٪
3
27 ٪
2
9 ٪
1
9 ٪
4 نفر این اثر را نقد کرده‌اند.
5

این کتاب نسخه ی صوتیش جالب نیست با این که خودم تا الان فقط نسخه صوتیه بیشتر کتابارو گوش کردم نسخه ی نمونه pdf رو خودم که ۴۷ صفحه بود و کاملشو خریدم کتاب جالبیه هیچ جاش خسته کننده نیست وقتی شروع به خوندن میکنی یک لحظه ام زمین نمیزاریش و تا آخرش میخونی نسخه نوشتارری نمونرو بخونین خوشتون اومد نوشتاریشم بخونین من که خوشم اومد??

5

بدون شک ترجمه آقای فلاحی بهترین است. و مطمئنا این اثر با ارزشی است.

2

برام جالب نبود بخصوص داستان اول که معلوم نبود چی بود و چی شد

4

خوب بود

3.7
(11)
32,000
تومان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو
گربه ی ما�درم
گربه ی مادرم
کارلوس فوئنتس

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
پانوراما 9. گربه مادرم
کارلوس فوئنتس
گروه انتشاراتی ققنوس
3.7
(11)
32,000
تومان