بیشتر آدمها قصه دوست دارند. اما چیزی که قصه را دوست داشتنیتر میکند یک قصه گوی خوب است مثلا مصطفی رحماندوست برای بچهها خوب قصه میگوید و رضا جولایی رگ خواب بزرگترها را بلد است. رضا جولایی قصه گویی است که قصههایش از دل مردم بیرون میآید و ساده و صمیمی است. پاییز ۳۲ یکی دیگر از مجموعه داستانهای اوست که ما را به سفری دیگر در تاریخ معاصر این سرزمین مییرد. پاییز ۳۲ را بخوانید و از قلم رضا جولایی لذت ببرید.
مجموعه داستان پاییز ۳۲ اولینبار سال ۱۳۹۸ در تهران منتشر شد. این مجموعه داستان هم مانند سایر آثار جولایی رنگ و بوی تاریخی دارد و بهجایی در سالهای حکومت پهلوی برمیگردد. «ریگ جن»، «بادهای یخزده»، «هجوم»، «شامگاه برفی»، «سبزی پری، زرد پری»، «پاییز ۳۲»، «سحرگاه بیست و هشتم» و «همه جهانهای ممکن» قصههای این مجموعه داستان هستند. اگر گابریل گارسیا مارکز در پاییز پدرسالار تلاش کرده است در ماجرایی خیالی، زندگی مردم در دوران دیکتاتوریهایی مانند دیکتاتوری فرانکو در اسپانیا را بازتاب دهد، رضا جولایی هم در پاییز ۳۲ با آمیختن خیال و واقعیت سعی میکند تصویری از روزگار گذشته در ایران ارائه کند. تصویری باورپذیر که خواننده را مقهور خودش میکند.
هر داستان در پاییز ۳۲ به ماجرایی اختصاص دارد اما داستان پاییز ۳۲ که کتاب به نام آن نامگذاری شده است داستان مردی اهل سیاست است که پیغامهای حزب را جابهجا میکند. در طی این جابهجاییها او در کوچه برلن عاشق زنی میشود و سیاست را بهخاطر او رها میکند. اما سالهای داستان، سالهای دههی سی است که سیاست در زندگی افراد تنیده شده است و حتی عشاق را رها نمیکند.
کتاب پاییز ۳۲ پس از انتشار نظرات زیادی را به خود جلب کرد و تاکنون چندین و چند بار تجدید چاپ شده است.
رضا جولایی نویسنده و ویراستار ایرانی متولد مردادماه سال ۱۳۲۹ درتهران است. او در دوران کودکی علاقهی زیادی به کتاب خواندن داشت و داستانهایی مانند جنگ و صلح از جمله کتابهایی بود که او در نوجوانی خوانده بود. رضا جولایی همواره فضاهای تاریخی را برای نوشتن داستان انتخاب کرده است او با حکایت سلسله پشت کمانان که در سال ۶۲ منتشر شد پا به دنیای ادبیات گذاشت و پس از آن تعداد زیادی مجموعه داستان و رمان نوشت. داستان سو قصد به ذات همایونی یکی از مشهورترین داستانهای این نویسنده است که نشر چشمه بهتازگی آن را تجدید چاپ کرده است. از جمله آثار دیگر این نویسنده میتوان به کتابهای جامه به خوناب، شب ظلمانی یلدا و حدیث دردکشان، تالار طربخانه، نسترنهای صورتی و ... اشاره کرد. رضا جولایی برای نوشتههایش جوایز مختلفی هم در یافت کرده است که از میان آنها میتوان به لوح زرین و گواهی افتخار بهترین مجموعه داستان بعد از انقلاب برای مجموعه داستان جامه به خوناب و جایزهی احمد محمود برای رمان «یک پرنده کهنه» اشاره کرد.
احترام السادات برومند بازیگر و مجری ایرانی متولد سال ۱۳۲۶ است و از سالهای قبل از انقلاب تا امروز در برنامههای کودک مجری کرده و نوارهای قصهی مختلفی برای کودکان منتشر کرده است. احترام برومند در فیلمهای مختلفی مانند عروسی مردم، خوابزده، طلا، فروشنده و... هم بازی کرده است. او در سالهای گذشته در انتشار چند کتاب صوتی هم مشارکت داشته است. پاییز ۳۲ یکی از همین کتابهاست. میتوانید کتاب صوتی پاییز ۳۲ با صدای احترام برومند که انتشارات رادیو گوشه آن را منتشر کرده است از فیدیبو دانلود کنید.
پاییز ۳۲ یک مجموعه داستان خواندنی و بسیار جذاب است که پر از روایتهایی از زندگی مردم عادی است. فضاسازی در این داستانها بسیار زیبا انجام شده است و حس نوستالژیک و جذابی را در ذهن برانگیخته میکند. داستانهای کتاب پاییز ۳۲ دربارهی آدمهایی است که میخواهند به انتخاب خودشان زندگی کنند، او از گرفتاریهای آدمها، از اثر تقدیر، از جبر زمانه و از تلاش آدمها مینویسند. قلم جولایی این قدرت را دارد که خواننده را پای کتاب میخکوب کند و اگر یکی از داستانهایش را شروع کنید تا زمانی که خواندنش را تمام نکردهاید نمیتوانید از آن دل بکنید. داستانهای جولایی سن و سال ندارند و تمام کسانی که به فضاهای نوستالژیک و واقعگرایی علاقه دارند میتوانند لذت ببرند. اگر جز آن دستهای هستید که از حال و هوای تهران قدیم لذت میبرند این کتاب یک انتخاب عالی برای شماست. با خرید کتاب صوتی رضا جولایی از قلم روان و جذاب این نویسنده لذت ببرید و لحظاتی متفاوت داشته باشید.
خانه ارمنیها بدون بالکن نمیشود که عصرها صندلیشان را بگذارند توی بالکن و قهوهشان را مزهمزه کنند. چند تا درخت هم جلوی خانهها بود. این چند درخت، فضای برهوت را جور دیگری جلوه میداد. چون درختها، پاییزی بود و رنگارنگ و آجرهای قرمز خانه و زرد برگها همه چیز را به چشم من جور دیگری کرد. حالا واقعاً دلم میخواست به خانه مادام سورمیک بروم و قهوهای بنوشم. سونیا با کلیدی که در کیف داشت در را باز کرد، از پلکان چوبی آبی رنگی بالا رفتیم، تختهها زیر پایمان به صدا درآمده بود. به راهرویی رسیدیم، به رنگ آبی مرده، سالها بود رنگ نویی به خود ندیده بود. سونیا صدا زد و به ارمنی چیزی گفت. اسم خودش را هم شنیدم. به من گفت صدایش میکنم که نترسد. دری را باز کرد، وارد اتاق بزرگی شدیم، نیمه تاریک. در حقیقت دو اتاق تو در تو بود. بوی ناخوشی به مشام میرسید، پردهها را کشیده بودند، نفسم پس رفت. سونیا پردهها را باز کرد، بعد گفت: مادام حالت چطوره؟ چرا اتاق رو تاریک کردهای؟ در انتهای اتاق، میان یک خروار ملحفه و بالش، پیرزن سفید رو و چاقی را دیدم که روی تخت وَرشویی نشسته و چشمهایش را تنگ کرده و مرا ورانداز میکند. سونیا گفت: مادام، این آقا از دوستان روستیک هستند. مادام گفت: عجب و بعد گفت: موضوع اینه که روستیک رو هم نمیشناسم. لهجهی خیلی غلیظی داشت. سونیا همانطور که به جمعوجور کردن اتاق مشغول بود گفت: «قبلاً برات گفته بودم، یادت رفته، روستیک واسطه شد به من کار بدن، وگرنه مجبور بودم فقط برای تو پیانو بزنم» و رو به من کرد و گفت: «آواز خوندن رو از مادام یاد گرفتم، کمک میکنی مادام رو روی صندلی بنشونیم؟ باید ملحفهها رو عوض کنم.» زیر بغل پیرزن را گرفتم. بوی تندی آزارم میداد. رویم را کرده بودم طرف دیگری، مادام گفت: «ناراحت شدی، موسیو؟» خندید، «مگر شما به مردهای ما نمیگید موسیو؟» مادام را روی صندلی راحتی نشاندیم. سونیا گفت: «حالا برو توی بالکن بشین تا من کارم تموم بشه» و جوری نگاهم میکرد که انگار میگفت تقصیر خودت است، گفتم که نیا، رفتم بالکن، نفس عمیقی کشیدم و نشستم روی صندلی مادام.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 473.۴۹ مگابایت |
مدت زمان | ۰۸:۳۷:۱۰ |
نویسنده | رضا جولایی |
راوی | احترام برومند |
ناشر | رادیو گوشه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۸/۱۰/۰۲ |
قیمت ارزی | 5.۵ دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
کتاب به اندازه کافی حوصله سر بر بود با طرز خوانش راوی هم تکمیل شد کلا کتاب و راوی بی حال بی احساس و یکنواخت بود اصلا توصیه نمیکنم
بهبه که صدای خانم برومند چقدر دلنشین و شنیدنیه، قلم جناب جولایی هم که دیگه همه میدونیم بسیار فراتر از عالیه
واقعا فکرشم نمیکردم آقای جولایی که انقدر رمانهاش دوست دارم،داستانکوتاههایی به این بیربطی و فاجعهای بنویسد.
کتاب رو توصیه نمیکنم بعصی از داستان هاواقعا بی سر وته پایان باز با این مدل نوشته خیلی فرق داره
فصل اخر چند بار تکرار میشه و این خیلی بده چون من فکر می کنم بالاخره فصل اخر رو کامل نشنیدم
کتاب متنیرو خوندم دوست داشتم، اما با صدای خانم برومند خیلی حال نکردم
صدای خانم برومند واقعا بی نظیر است توصیه می کنم
صدا و لحن راوی اصلا امیدوار کننده نیست
اگر فصل آخرش مشکلی نداشته باشه میخرم.
با سرعت ۱.۸ باز هم کُنده :))