مثل آخرهای شب، تاریکوروشنم یعنی آمیزهای از تضادها. هم به رفتن میاندیشم هم به ماندن. وسایل شخصیام مُدام جابهجا میشوند از کمدها به چمدانها و از چمدانها به کمدها. زندگی کنار ایستگاهها
همنشینی با شکها و بیثباتیهاست.
قطارها همیشه وسوسهانگیزند
...