0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
کتاب  هابیل و قابیل نشر انتشارات مهر نوروز

کتاب هابیل و قابیل نشر انتشارات مهر نوروز

کتاب متنی
درباره هابیل و قابیل
ها: (در تاریکی) ۵۵۷۷۷۷ ۷۷۵۵۷۷۷۵۵۵۵ (نور)... و خدا نهنگان بزرگ را آفرید و همه جانداران خزنده را و هم پرندگان را... نکنه منم مثل قاسم دیوونه شدم. شم: تنها و بی‌کس شده، داره دق مرگ می‌شه. ها: خب اون چرا تلفن نمی‌زنه؟ شم: نمی‌تونه. مثل تو مغروره، اما دوستت داره. ها: مثل همیشه می‌خواد که من اول به زانو در بیام. نه، من زمین نمی‌خورم. شم: اگه این طوری پیش بری، هیچ‌کس به سراغت نمی‌یاد؟ ها: نیاد. چی کار کنم؟ مثل دیگرون ساخته نشدم. تنهایی با سرنوشتم عجین شده... شم: تنهایی مثه خوره است... و همین باعث می‌شه که مردم ازت فراری بشن. ها: سه روز دیگه عیده. شم: روز شستن غم‌ها از دل، بهار پیام‌آور عشق و شادیه. غما رو فراموش کنید، به همدیگر عشق بورزید. زندگی جدید رو آغاز کنید. ها: به کی عشق بورزم؟ از کی عیدی بگیرم؟ اصلاً عیدی چیه عمو؟ مسئله عیدی نیست، مسئله چیز دیگه‌ایه. شم: چه چیزی؟ بررسی ریشه‌ای بکن! برو به اعماق! ها: به اعماق که برم گم می‌شم. شم: باز هم شروع کردی به پرت و پلا گفتن. ها: مثل این که با همین پرت و پلاها زنده‌ام. شم: زخمارو ببین. زخمایی که جلوی احساساتت رو گرفتن. ها: چه زخمی؟ زگیل. باید با کارد بریدش، تا احساس بتونه نفس بکشه. دست مثل این که یه خار رو از قلب بکشی بیرون. شم: آره خودت رو از شر این زخما رها کن. بعد دوباره احساساتت گل می‌کنه... بررسی کن. ها: من تک و تنهام. همش همینه. حالا چی رو بررسی کنم؟ شم: آخه چرا تنهایی؟ علتش چیه؟ ها: نمی‌دونم. کی می‌دونه؟ شم: از خودت بپرس. ها: چی بپرسم؟ شاید به اندازه کافی محبوب نباشم. شم: برای کی؟ برای خودت؟ پس دیگرون چی؟ ها: مثل این که تو دادگاه‌ام، شیش تا کارت تبریک مزخرف هم شهود دادگاهن... البته یکی از اونا مال شرکت پارسه... شم: تو هیچ اقدامی نکردی. به فکر هیچ‌کس نبودی. اون قدر به درد و رنج خودت مشغول بودی که دنیا رو فراموش کردی. تنها هم و غمت زگلیت بود و بس. ها: این همه تلفن زدم. این همه دعوت کردم... شم: کافی نیست! ها: پس چی کار کنم؟ باید انقدر صبر کنم تا حالم خوب بشه؟ صبر کنم تا زخم‌ها التیام پیدا کنن. چه چوری؟ با جک تعریف کردن برای خودم؟ یا تلویزیون تماشا کردن؟ من از زندگی می‌ترسم، نه از مرگ. هیچ نوری نیست، تنها مرگ غم و ملال زندگیو نابود می‌کند. ببین چه قشنگه... مرگ رو می‌گم... اون جا وایساده. داره از من دلجویی می‌کنه. داره می‌گه نترس! بعد از مرگ دیگه به دنیا نمیای. شم: فکر می‌کنی با مرگ زخم‌های درونت التیام پیدا می‌کنن؟ نه، مرگ ادامه زخم و درده... باید زخم رو از بین برد... ها: زگیلم شده مثل یه خوره. مثل بختک افتاده روم، ولم نمی‌کنه. این بختک صبح تا شب همین طور داره رشد می‌کنه. شم: آقای من، تو برای رهایی از درد چی کار کردی؟
دسته‌ها:

شناسنامه

فرمت محتوا
epub
حجم
317.۰۷ کیلوبایت
تعداد صفحات
40 صفحه
زمان تقریبی مطالعه
۰۱:۲۰:۰۰
نویسنده علیرضا کوشک جلالی
ناشرانتشارات مهر نوروز
زبان
فارسی
تاریخ انتشار
۱۳۹۸/۰۶/۱۳
قیمت ارزی
2 دلار
قیمت چاپی
8,000 تومان
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
epub
۳۱۷.۰۷ کیلوبایت
۴۰ صفحه

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
دیگران نقد کردند
3.5
از 5
براساس رأی 4 مخاطب
5
50 ٪
4
0 ٪
3
25 ٪
2
0 ٪
1
25 ٪
2 نفر این اثر را نقد کرده‌اند.
1

نسخه نمونه رو مطالعه کردم و متوجه چندین غلط تایپی شدم. لطفا تصحیح فرمایید.

5

عالیییی

3.5
(4)
4,000
تومان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
هابیل و قابیل
علیرضا کوشک جلالی
انتشارات مهر نوروز
3.5
(4)
4,000
تومان