دنیا تخیل هیچ مرزی ندارد. ما میتوانیم هرچیزی را تصور کنیم و با قوهی خیالمان به هرجایی سفر کنیم. ما حتی با این قدرت می توانیم در سراسر دنیا صلح ایجاد کنیم. همی قوهی تخیل، مسیر نویسندگی نویسندگان بزرگی بوده است. از ژول ورن و آسیموف گرفته تا جی کی رولینگ و هفتگانهی هریپاتر. همیشه در این دست از داستانها ما به دنبال قهرمان داستانیم و مسیر او را پی میگیریم. در این متن قرار است با داستانی مملو از خیال و جادو همراه شوید. داستانی که از خواندن و البته دیدنش سیر نخواهید شد.
«سالها پیش ، در یک دنیای زیرزمینی ، که در آن درد و رنجی نبود ، شاهزاده خانمی زندگی می کرد که همیشه رویای دنیای آدم ها را در سر داشت. او رویای آسمان آبی، نسیم آرام و آفتاب تابان را می دید. تا اینکه یک روز که نگهبانان غافل ماندند، شاهزاده خانم فرار کرد. در دنیای بیرون، درخشندگی نور، چشمانش را کور کرد و ذهنش را از هرگونه خاطره گذشته پاک نمود. او از خاطر برد که چه کسی بوده و از کجا آمده است. بدنش از سرما و بیماری و درد، رنج می کشید تا سرانجام باعث مرگ او شد. پدرش، پادشاه همان دنیای زیرزمینی، همواره باور داشت که روح دخترش باز خواهد گشت، شاید در جسمی دیگر ، مکانی دیگر و زمانی دیگر و از همین رو در انتظارش ماند تا آخرین نفسش بیرون بیاید، تا دنیا از چرخش باز ایستد ... »
کتاب با همچین مقدمهای آغاز میشود و بعد شما را به سال ۱۹۴۴ و جنگ داخلی اساپانیا میبرد. زمانی که دیکتاتوری ژنرال فرانکو نیروهای آزادی طلب را تار و مار کرده است و قرار است یکی از افسران ارشد به نام کاپیتان ویدال با مادر اوفلیا، قهرمان داستان ازدواج کند.
در جای جای کتاب شما از درون قصههای پریان و خیال به درون واقعیت سیاه کشیده میشوید و این رفت و آمد تا انتهای کتاب همراه شما خواهد بود. نویسندگی یک کارگردان در این کتاب باعث شده تصویرسازیهای انجام شده به درستترین شکل ممکن اتفاق بیفتد.
فضای حاکم بر داستان کاملا این حس را به خواننده و بعدها در فیلمی به همین نام به بیننده القا میکند که در محیطی جنگ زده و حاکمیت دیدگاه فاشیستی، حتی در خانهای که تماما از آن محافظت میشود، چقدر رنگ ترس و دلهره خودنمایی میکند و چقدر در آن دوران دنیا برای کودکان جای زشتی است. کودکی که از سادهترین حق خودش یعنی شنیدن لالایی از زبان مادر هم محروم میشود.
در خلال داستان کتاب هزارتوی پن، شما با موجودات عجیبی روبهرو میشوید که اوفلیا برای فرار از واقعیت به آنها پناه میبرد. دنیایی زیرزمینی در دل جنگل که در ابتدا هولناک به نظر میرسد اما هرچه داستان جلو میرود، متوجه شباهت آن با دنیا واقعی خواهید شد. برای خواندن این کتاب باید صبور باشید زیرا در این داستان دائماُ از واقعیت به خیال و برعکس در رفت و آمد خواهید بود و این سوال برایتان بوجود میآید که چرا؟ باید تا انتهای کتاب صبر کنید تا جواب این سوال را بیابید و قطعههای پازل برایتان جور شود.
کتاب هزار توی پن یکی از کتابهای پرفروش در ژانر خودش است.
دل تورو یک نویسنده، تهیهکننده، فیلمنامه نویس و البته رمان نویس معروف مکزیکی است که در تاریخ ۹ اوت سال ۱۹۶۴ در مکزیک متولد شد. او علاقهای زیادی به ساختن فیلمهایی با مضمون تخیل و ترس مانند هزار توی پن و یا ستون فقرات شیطان دارد. به ژانر البته فانتزی تاریک هم میگویند. او تا کنون فیلمهای بسیاری چون ارتش طلایی، پسر جهنمی ۱ و ۲، اثر ابر قهرمان فراطبیعی و شکل آب را کارگردانی کرده است. دل تورو در نودمین جشنواره بینالمللی اسکار توانست جایزهی اسکار بهترین کارگردانی را برای فیلم شکل آب دریافت کند.
فیلم هزارتوی پن هم مانند کتابش با استقبال فراوانی روبهرو شد و توانست جوایز بین المللی زیادی را دریافت کند. مانند: بهترین فبلم برداری از انجمن فیلمبرداری منتقدان فیلم آمریکا، اسکار بهترین فیلمبرداری، اسکار بهترین چهرهپردازی، اسکار بهترین طراحی صحنه، اسکار بهترین موسیقی فیلم، اسکار بهترین فیلمنامهی غیر اقتباسی و البته اسکار بهترین فیلم خارجی.
این کتاب پرطرفدار بارها و بارها توسط مترجمان بسیاری به زبان فارسی ترجمه شده است. از جمله میتوان به بهنام حاجیزاده از انتشارات باژ اشاره کرد. شما میتوانید ترجمهی روان و راحت ساسان عاصی از انتشارات سفیدسار را از طریق همین صفحه در وبسایت فیدیبو به صورت pdf و کتاب الکترونیک دریافت کنید.
در نگاه اول به نظر میرسد این کتاب برای نوجوانها نوشته شده است. اما در واقعیت این است که کافی است شما کمی به تخیل باور و علاقه داشته باشید در این صورت کتاب هزارتوی پن برای شما نگارش شده است. در اصل این کتاب برای تمام سنین علاقهمند به داستانهای فانتزی و ترسناک مناسب است.
افلیا در امتداد جاده قدم برمیدارد. به طرف جنگل و دور از کاروان خودروها میرود. دوربین روی جنگل انبوه مکث میکند؛ پردهای در هم پیچیده از خزه و مه. درختان در دست نسیم تاب میخورند و اطراف افلیا به نرمی زمزمه میکنند. ناگهان پایش کنار جاده به سنگی عجیب گیر میکند و سکندری میخورد؛ سنگی تقریبا به اندازهی یک مشت که طرح وارهای از چشم انسان روی آن حک شده است. دخترجوان – مجذوب - سنگ را برمیدارد. به اطراف نگاه میکند و در میان بوتهها ستون سنگی باستانی یک پارچهای پیدا میکند که روی آن حروف سلتی حجاری شده است. بر تارک ستون چهرهی گروتسک، یک ساتیر جای گرفته است که دهانی کاملا باز دارد. بخشی از آن چهرهی زمخت گم شده است: یک چشم.
بالای سرسنگی میرود و دمی دختر را بررسی میکند. بعد ...
کارمن: افلیا؟
طنین صدای کارمن حشره را میرماند. پرواز میکند و میرود. افلیا نزد مادرش میدود. افلیا(ذوق زده): یه پری، من یه پری دیدم! کارمن: اوه کفشهات رو ببین! کل شون رو گل گرفته! به طرف کاروان برمیگردند. کارمن: وقتی به آسیاب رسیدیم میخوام که به فرمانده ویدال سلام مودبانهای بدی. اون مرد، خیلی با ما خوب بوده عزیزم. فکرشو هم نمیتونی بکنی. بنابراین ازت می خوام که «پدر» صداش کنی. میشنوی چی میگم؟ «پدر» فقط یه کلمهس، افلیا.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 683.۸۵ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 120 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۴:۰۰:۰۰ |
نویسنده | گی یر مو دل تورو |
مترجم | ساسان م ک عاصی |
ناشر | نشر سفیدسار |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | El laberinto del fauno |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۸/۰۵/۱۵ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
قیمت چاپی | 9,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
من واقعا نمی فهمم مشکل ملت چیه! نشر سفید سار فیلمنامه فیلم های معروف رو منتشر میکنه برای علاقه مندان و دانشجویان سینما. همه هم مشخص هستند. این کتاب برای خواندن نمونه فیلمنامه بسیار مفیده. من فیلمش رو دوست دارم و برام خوندن فیلمنامهاش هم جذاب بود
فیلم هزارتوی پن رو دیدم،فیلمش که خیلی جالب و قشنگ بود که بازم دوس دارم نگاه کنم.امیدوارم که کتابش هم خوب باشه. پینهاد میکنم حتما بخونیدش.
کتاب به معنای واقعی فوق العادست.با تمام شخصیت ها همدردی کردم .صد در صد پیشنهاد میشه
فیلمنامه و فیلم هر دوتا جالب بود. حس چندش میده. من هربار به قورباغه فکر میکنم باز چندشم میشه.
من فکر میکردم داستان باشه ولی فیلمنامه بود و دوسش نداشتم☹
خیلی چرت بود اصن کتاب نبود فیلم نامه بود
واقعا متاسفم! این کتابشه یا فیلمنامه؟!
فیلمنامه بود که 🗿