میخانهها در زمین بهانهاند
خانه، خانه هنرمندیست
مستی در خانه یار، هنرمندی میخواهد
پیاله میخانهها لبریزند-
از کلام سحرآمیز مستی
باور کن!
مستی در خانه یار، هنرمندی میخواهد!
لب بر پیاله کلامِ مستی
با میخانه یار همآغوش میشوی
و پاهای دیدن را
از میخانه کوچک یاس عبور میدهی
آنجا-
حرفی بر زبان نداری؛
همه شوقی و نیازی
و گوشی در کلام مرسلین؛
تا به انتهای مستیِ شوقِ دیدار یار
پرواز کنی در معراجی نمکین؛
و در کوه سنگی مشکی
وضوی ارادت بگیری؛
و جامه از تن بدری،
عریان پیچیدهشده در کفن
با پیلهای بر لب
آماده حضور میشوی
باور کن
مستی در میخانه یار
نهایت هنرمندیست