کتاب روزی که یک فرشته را ملاقات کردم نشر انتشارات میراث اهل قلم

توماي ۱۲ ساله و پدر نقاشش بعد از فوت مادر او در خودشان فرو رفته اند. هیچ چيز آنها را از این تنهایی و غم بزرگ آزاد نمی کند. تا آنجا که تیلي و پدر و مادرش همسایه جدید آنها می‌شوند. تيلي پانزده سال دارد. با گوشواره ها و رنگ های زنده ي لباس هایش شبیه فی في برانديسيه است. البته تيلي دخترکي متفاوت است: تريسوميك است. سرحال بودنش، نشاطش و دنیای خیالی اش باعث می‌شود که طعم زندگی را به توما و پدرش بچشاند. او به آنها کمک می‌کند تا غیر قبول ها را قبول کنند. یک رمان تأثیرگذار و خنده دار بر دوستی بین دو کودک که به رغم تفاوت هایشان -یا شاید به لطف تفاوت هایشان- شکوفا می‌شود. این داستان توسط تومان شخصیت اول روايت می‌شود و این موجب جذاب تر شدن داستان شده است.