دریاسالار لوئیس آویلا بر روی سهپایهای داخلِ نوشگاهِ خلوتی در شهری غریب نشسته بود. برای انجامدادنِ کاری در عرضِ دوازده ساعت چندینهزار کیلومتر پرواز کرده بود و حالا بعد از چنین سفری دیگر نا نداشت. جرعهای از دومین گیلاسِ مخلوطِ تونیک و آبِ خود را نوشید و به مجموعهی رنگارنگِ بطریهای پشتِ پیشخوان زل زد.
پیش خودش گفت هر آدمی میتونه وسطِ بیابون مست نکنه، ولی آدم باید خیلی قرص و محکم باشه که تشنه توی واحه بشینه و حتا لب تر نکنه.
تقریباً یک سال میشد که آویلا دُمی به خمرهی این اُمالخبائث نزده بود. به تصویرش در آینههای نوشگاه نگاه کرد و به خودش اجازه داد از چیزی که در آینه میبیند خرسند شود؛ اتفاقِ نادری بود.
آویلا از آن مردانِ مدیترانهایِ خوشاقبال بود که بالارفتنِ سن برایشان ارزشمند به حساب میآمد، نه مایهی آزردگیِ خاطر. به مرورِ زمان، تهریشِ سیاه و زبرش به ریشی جوگندمی و جذاب مبدل شد و چشمهای مشکیِ برافروختهاش آرام گرفتند و اعتمادبهنفسی همراه با آرامش به دست آوردند. پوستِ مات و زیتونیرنگش هم حالا آفتابسوخته و چروکیده بود و حالوهوای مردی را به ذهن متبادر میکرد که مدام چشم تنگ میکند تا به دریا خیره شود.
حتا در شصتوسهسالگی، لاغراندام و عضلانی بود و اونیفرمِ خوشدوختش هم قامتِ تاثیرگذارش را بیشتر به چشم میآورد. در آن لحظه، آویلا لباسِ سفیدِ و کاملاً رسمیِ نیروی دریایی را پوشیده بود: اونیفرمی شاهانه شامل بر یک کتِ سفیدِ ششدکمه، سردوشیهای سیاه و پهن، مجموعهای از مدالها و نشانهای باابهّتِ خدمت، پیراهنِ سفیدِ یقهایستاده و آهارخورده، شلوارِ سفید با نواردوزیهای ابریشمی.
شاید آرمادای اسپانیا دیگه قویترین نیروی دریاییِ جهان نباشه، ولی هنوز بلدیم لباس تنِ افسرهامون بپوشونیم.
سالها میشد که دریاسالار این اونیفرم را نپوشیده بود؛ اما امشب شبِ خاصی بود و چند ساعت قبل که در خیابانهای این شهرِ غریب راه میرفت از نگاهِ مساعدِ زنها خوشش آمده بود و همینطور هم از اینکه مردها انگار از سرِ احترام از او فاصله میگرفتند.
اگر مطابقِ آداب و رسوم زندگی کنی، همه بهت احترام میگذارند.
نوشیارِ زیبارو از پشتِ پیشخوان پرسید: «اوُترا توُنیکا؟» باز تونیک بریزم؟ سیواَندیساله بود با هیکلِ پُر و استخوانبندیِ درشت و لبخندی شیطنتآمیز.
آویلا سرش را به چپ و راست تکان داد. «نوُ، گراسیاس.»
این نوشگاه کاملاً خالی بود و آویلا هم نگاهِ تحسینآمیزِ نوشیار را بر خودش حس میکرد. حالش خوب شده بود از اینکه دوباره به چشم میآید. از ظلمت برگشتهم.
اتفاقِ هولناکی که پنج سالِ پیش زندگیِ آویلا را نابود کرده بود تا ابد در گوشهها و کُنجهای ذهنش باقی میماند... لحظهای کوتاه و منکوبکننده که زمین دهان باز کرد و او را در یک چشمبرهمزدن بلعید.
کلیسای جامعِ سِویل.
صبحِ عیدِ پاک.
خورشیدِ آندلس از میانِ گُلجامهای کلیسا میتابید و پرتوهای هزاررنگ و درخشان بر فضای سنگیِ کلیسا میپاشید. اُرگ بادی با صدای رعدآسای خود آهنگی شاد مینواخت و همزمان هزاران مؤمنِ حاضر در آنجا معجزهی رستاخیزِ مسیح را جشن میگرفتند.
مثل بقیه ی کتاب های دن براون، وقتی کتاب رو می خوندم به ذهنم فشار میاوردم تا در انبوه اسامی افراد و اماکن گم نشم. یه جورایی حس می کنم نویسنده بعضی وقتا از حد می گذره و بیش از حد به توصیفات تاریخی و هنری می پردازه.
متاسفانه برخلاف کتاب های قبلی، داستان ساختار قدرتمندی نداره و خواننده رو قانع نمی کنه. موضوعی که در ابتدای داستان مطرح می شه و تا آخر خواننده رو به دنبال خودش می کشونه و یه جورایی دلیل جذابیت کتابه، وقتی که مطرح می شه تو ذوق آدم می زنه و اصلا قانع کننده نیست. علاوه بر اون، داستان عاطفی لنگدان که به صورت موازی در کتاب های براون باعث ارتباط بیشتر خواننده با لنگدان می شه، در این کتاب خوب پرداخته نشده.
نکته مثبت کتاب برای من مطرح کردن دو سوال اساسی مبدا و مقصد از لحاظ علمی بود. خیلی جاها من رو به فکر فرو برد.
به کسانی که می خوان کتاب رو شروع کنن پیشنهاد می کنم که مقدمه ی مترجم رو نخونن. چون آخر داستان رو لو می ده.
با تشکر از فیدیبو بابت گذاشتن این کتاب
3
سلام بر همه ی دوستان من یک کارگر هستم و تمام تلاشم اینه که بتونم با پسندازکردن و زدن از خیلی از خرجهام کتاب بخرم اونوقت یه کتاب اونم نسخه الکترونیکی ۵۰هزارتومن باید باشه قبول دارم که کیفیت ترجمه ها فرق میکنه ولی آیا اینقدر
5
یاااا خداااا
۵۰هزار تووووومن؟! 😐
1
آخرین سری از پنچگانه ی دن براون.... پر از توصیفات اضافی و خسته کننده.... محتوای ضعیف.... کشدار و خسته کننده.... کلی از صفحات رو رد کردم فقط برای اینکه تمومش کنم ولی واقعا لذتی از خونندنش نبردم... در ضمن قیمت هم خیلی بالاست
2
ترجمه اصصصلا خوب نیست،نوشگاه؟نوشیار؟چه اصراریه که جمله اسپانیایی رو فارسی بنویسید بعد ترجمه فارسی هم بزارید؟ چه اصراریه کلمه های عجیب غریب استفاده کنید؟این ترجمه به درد نمیخوره چون نصف کلمه فارسیای جایگزین مسخره است
5
این چه قیمتی است که گذاشتین؟ نسخه الکترونیک با این قیمت ۱۲۵ هزار تومن !!! کسی نمیخره ! این ستاره ها رو بخاطر کتاب دن براون میدم نه قیمتش.
3
سلام
کتاب origin اثر دن براون فقط با ترجمه شهرابی به اضافه فایل پی دی اف بخش های سانسور شده کتاب تو کانال تلگرامیشون به آیدی @persiansff
1
خیلی دوست داشتم تو تبلتم بخونم ، ولی فکر کنم با توجه به این قیمت ترجیح بدم هاردبوک بگیرم و بعدش با دوستانم به اشتراک بذارم.
3
به نسبت سایر کتاب های براون جذابیت بسیار پایین تر،جزئیات بسیار زیاد و کش دادن بی دلیل کتاب کاملا مشهوده.اگه همه کتاب های براون رو خوندید در آخر سراغ این کتاب بیایید.
1
کارای دن براون ستاره بارون دارن ولی به شما کمترین ستاره رومیدم چون خیلی گرونه خیلی !