گورخواب رمانی است درباره انواع و اقسام گورخوابیِ ما ایرانیها: درباره دانشجویی که پوست از سر استادش میکند، داریوش مهرجوییِ فیلمساز که شرایط زمانه اعصابش را به هم ریخته است، چند جوانِ کتابدزد که با افسردگی و سرخوردگی میجنگند، زن و شوهری در شش و بش دزدی از موزه هنرهای معاصر تهران، دانشجویانِ مهاجرتکرده به آمریکا، کلنجار نویسندهای با سانسورهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، و در نهایت روند تبدیلشدنِ آدمی بدبخت به یک خونآشام. کتاب پر است از موسیقی و نقاشی و مجسمه و شعر و قصه و فیلم. شهر فرنگی است برای خودش که میکوشد تعریف صادقانه و بیتعارفی از زندگی تحویل مخاطبش بدهد.
این کتاب قصههایی دارد برای بازگویی جزئیاتِ از قرار فراموششدنی زندگی آدمهایی که در صفهای دراز گورهایی از پیش مقرر آرام به پیش میرفتند و اما همین مسیر اجباریشان را هم با دستاندازها و کلوخهایی ناگزیر روبهرو دیدند. آدمهایی که ایرانی بودند. آدمهایی که... .