ای. ای. کامینگز که هم شاعر بود و هم نقاش، در سال ۱۸۹۴ در ماساچوست متولد شد. پدرش استاد پیشین دانشگاه هاروارد بود. کودکی او در محیط طبقهی متوسط و در امنیت سپری شد و توانست به دانشگاه هاروارد راه پیدا کند و آنجا ادبیات انگلیسی و کلاسیک بخواند و عضو هیأت تحریریهی ماهنامه ی هاروارد بشود. او از هشت سالگی شروع به نوشتن شعر کرده بود، اما در زمان تحصیل بود که تحت تأثیر شرایط پرشور ادبی اواسط سال های ۱۹۱۰ به نوشتن و سرودن جدی تر و انتشار شعرهایش رو آورد. در سال ۱۹۱۷ به همراه چند تن از همکلاسی هایش آنتولوژی شعرهایشان را با نام هشت شاعر هاروارد منتشر کرد.
کامینگز بین سالهای ۱۹۲۳ تا ۱۹۲۶ چهار مجموعه شعر منتشر کرد و شعرهایش در نشریات مختلفی چاپ شد و در سال ۱۹۲۵ توانست پس از الیوت و مور، سومین برنده ی جایزهی محبوب دایل " باشد. گرچه برخی از داوران نگاه مساعدی به شعر او نداشتند، شعر او پذیرش گستردهای داشت و چه بسا کسی که شعر آمریکا در اواسط دههی سوم قرن بیستم را دنبال میکرد، گمان میبرد که ای. ای. کامینگز است که به جای دابلیو. سی. ویلیامز ستارهی شعر آوانگارد می شود.
شعر کامینگز، ترکیب تصویری، نحو زبانی، نشانهها و علائم ویرایشی را به نحو غریبی به کار میگیرد و از این رو بلافاصله قابل تشخیص است. کامینگز بیشتر به عنوان شاعری غنایی شهرت دارد که بیشتر از عشق میگوید و طبیعت، اما او یکی از هجو نویسان تاثیرگذار زمانهی خود نیز بود و از شعرهایش برای نقد سیاست و جامعهی مصرفگرا استفاده میکرد.
باد به باران گفت
به همیشه اعتقاد داری؟
باران گفت
عجیب مشغول اعتقاد به گلهایم هستم.