خیلی زود بعد از اینکه «کلی» رفت، زوجی که روی کاناپه بودند وارد اتاق خواب شدند. در واقع پرت شدن توی اتاق خواب، یادتونه؟ همونی که فکر میکردم خودشو زده به مستی و به من میکوبه که از رو کاناپه بلندشیم و بریم. متأسفانه ادا در نمیاوُرد. واقعاً تا خرخره خورده بود.
من در راهرو از کنارشان رد شدم. یکی از دستهای جسیکا روی شانه جاستین افتاده بود و با آن یکی سعی میکرد دست به دیوار برود که نیافتد.
البته اصلاً تو اتاق اومدنشون رو ندیدم. من هنوز روی زمین نشسته بودم، پشتم به ته تخت بود و اتاقم تاریک بود.
وقتی از اتاق رفتم بیرون خیلی احساس ناامیدی کردم. خیلی گیج بودم. به پیانوی داخل پذیرایی تکیه دادم، انگار که من را روی پاهایم نگاه داشته بود. چکار باید بکنم؟ بمانم؟ بروم؟ ولی کجا بروم؟
رفیق کاناپهایش نذاشت محکم به میز بخوره و وقتی از روی تخت سُر خورد... اونم دوبار... پسره دوباره بلندش کرد و گذاشتش روی تخت. پسر خوبی بود، سعی کرد خیلی نخنده.
با خودم فکر کردم الان میذاردش تو اتاق و درو پشت سرش میبنده و میره و لحظه عالیای میشه واسه در رفتن من. ختم ماجرا.
بعد از اینکه آن شب آنهمه با او صحبت کردم، با خودم گفتم که این تازه اولش است، یک چیزی داشت بین ما اتفاق میافتاد. یک چیز درست، من حسش کردم.
ولی این ته ماجرا نبود، چون اینطوری یه نوار جالب از خودش نمیساخت، میساخت؟ و تا الان مطمئنم که شمام فهمیدین آخرش نبوده.
با این حال، بدون اینکه مقصد خاصی در ذهنم باشد از مهمانی بیرون زدم.
میدونم که بعضیهاتون اگر جای من بودین همچین فرصت تحریک آمیزی رو از دست نمیدادین. ولی دو تا چیز منو روی زمین میخکوب کرده بود. وقتی پیشونیمو روی زانوهام چسبونده بودم، فهمیدم که چقدر اون شب نوشیدم و تعادلم اونطور که باید میبود، نبود و نمیشد بُدوم توی اتاق تا درو ببندم، به خاطر همین کمی احساس خطر کردم. خب این یه بهونه.
بهونه دومم اینه که اوضاع اونجا یکم ناجور بود. دختره نه فقط مست بود، بلکه تو حال خودشم نبود.
دوباره از اونجایی که پسر خوبی بود، از شرایط سوء استفاده نکرد. میخواست، خیلی سعی کرد که دختره یه واکنشی از خودش نشون بده «هنوز بیداری؟ می خوای ببرمت توالت؟ میخوای بالا بیاری؟»
این کتاب مثل یه هشدار بود، جی اشر در این داستان با قلمی روان و جذاب به ما نشون داد که وقتی کسی فکر خودکشی به سرش میزنه نشانههاش همه جا هست. کمک کنیم قبل اینکه دیر بشه.
من به این کتاب ۱۰ از ۱۰ میدم.
5
این کتاب نشانههای افسردگی و خودکشی به تدریج را نشان میدهد و مردم را آگاه میکند که اگر فردی در اطراف خود وجود دارد که دارای چنین ویژگی هایی است او را به پزشک معرفی کند. امتیاز من به این کتاب ۱۰ از ۱۰ است??
3
من نسخه ی کاغذی این کتاب رو با ترجمه ی مرجان ایزدی خوندم.. حس میکردم یه جاهایی ترجمه گنگه و یا سانسور شده.. موضوع خیلی جالبی داره، البته بیشتر مناسب نوجوانا و کسایی که با نوجوان درارتباطن هست..
5
سریال عالی بود من که منتظر فصل سومم ولی یه نکته سریال فقط برای فصل ۱ کتاب هست فصل ۲ ۳ ۴ ربطی به کتاب نداره ولی سریال تاثیر گذار تر بود تا کتاب 📚. 📺
5
تفاوت پایان اولیه با پایان جدید چیه؟
این نسخه کدوم پایانه؟