«داستان دو شهر» کتابی سنگین و فاخر با شیوه روایت منحصربهفرد که عنوان پرفروشترین کتاب تکجلدی انگلیسیزبان دنیا را از آن خودش کرده است. این اثر باگذشت بیش از یک سده از انتشارش همچنان جزو آثار برجستهی بریتانیایی است و نام نویسندهاش «چارلز دیکنز» را زنده نگه داشته است.
کتاب «داستان دو شهر» A Tale of Two Citiesنوشتهی «چارلز دیکنز» در سال 1859 منتشر شد. این اثر روایت زندگی دختری به نام «لوسی» است که به دنبال پدر گمشدهاش است. او پس از یافتن پدرش در یک اتاق نمناک زیرشیروانی پانسیون، به انگلستان میرود. او در این سفر با زندانی سیاسی به نام «چارلز دارنه» که به اتهام خیانت به کشور دستگیر شده است، آشنا میشود. این دختر به همراه «سیدنی کارتن» وکیل زبده برای رهایی این زندانی که یک نجیبزادهی فرانسوی است، تلاش میکنند. این داستان در فضایی انقلابی و پرشور قرن نوزده رقم میخورد و در میان فرازونشیبهای آن عشق خود را بروز میدهد. این اثر روایت زوایای دیگر شورشهای مربوط به انقلاب فرانسه است. «چارلز دیکنز» در این اثر عشق و تلاش برای آزادی و رهایی را در میان روزهای سخت به تصویر میکشد و داستان را در سه بخش و یا سه کتاب پیش میبرد.
داستان کتاب «داستان دو شهر» در لندن و پاریس، قبل و در طول انقلاب فرانسه شکل گرفته است و یکی از مشهورترین آثار ادبیات داستانی جهان است. این اثر به زبانهای گوناگون ترجمه شده است و تا امروز بیش از ۲۰۰ میلیون نسخه از آن در جهان به فروش رسیده و عنوان پرفروشترین کتاب تکجلدی انگلیسیزبان دنیا را از آن خودش کرده است. این داستان شبیه داستانهای کلاسیک ادبیات اروپا است و کمی سختخوان است، البته شیرینی و ارزش ادبی بالای آن دلیلی برای خواندن آن است. کتاب از میانه به بعد به اوج خودش میرسد که بازتابی از توانایی بالای قلم «چارلز دیکنز»، نویسندهی شاهکار انگلیسی است. براساس این داستان سه فیلم صامت در ابتدای قرن بیستم ساخته و چندین برنامهی رادیویی و تلویزیونی هم اجرا شد.
«چارلز جان هوفام دیکنز» Charles Dickens نویسندهی مطرح انگلیسی در ۷ فوریه ۱۸۱۲ به دنیا آمد. او در دوران کودکی شرایط سختی داشت و مدتی را در کارخانهی واکسسازی مشغول به کار شد. او پس از اتمام دوران دبیرستانش به لندن رفت و به حرفهی روزنامهنگاری مشغول شد. او از بیستسالگی نوشتن را آغاز و داستانهایش را در نشریات منتشر کرد. او داستان زیبا «الیور تویست» را در میان سالهای ۱۸۳۷ تا ۱۸۳۹ منتشر و فعالیتهای اجتماعی و بشردوستانهاش را دنبال کرد. او علیه ستمگری و فخرفروشی فعالیت میکرد و نسبت به کار کودکان خشمگین بود. او نویسندهای مردمی بود و هنگام شیوع بیماری وبا در سال۱۸۵۴ خواستار بهبود وضعیت بهداشت مردم شد. او تمام زندگیاش را وقف نوشتن کرد و تا لحظههای پایانی عمرش دست از مطالعه و داستانسرایی نکشید. او در ۹ ژوئن ۱۸۷۰ در اثر سکته قلبی درگذشت.
«چارلز دیکنز» به کشورهای آمریکا، ایتالیا و فرانسه سفر کرد و به تأثیر از هر یک از آنها داستانهای خواندنی نوشت. او میان روزنامهنگاری و داستانسرایی پلی برقرار کرد و روایتهای شاخصی از خودش بهجا گذاشت. آثار این نویسنده گنجینهی باارزش ادبیات قرن نوزدهم بریتانیا است که تا امروز جزو لیست پرخوانندهترینها قرار دارند. قلم توانا و فضاسازیهای بینظیر این نویسنده بهگونهای است که براساس داستانهای او بارها فیلم سینمایی و تئاتر ساخته شده است. آثار «چارلز دیکنز» بهعنوان برجستهترین رماننویس انگلیسی عصر ویکتوریا به فارسی ترجمه شدهاند، «آرزوهای بزرگ»، «دیوید کاپرفیلد»، «سرود کریسمس»، «علامتچی»، «روزگار سخت»، «خانه اشباح» و «شبگردیها» ازجمله آثار او هستند که نسخهی الکترونیک و صوتی آنها در سایت و اپلیکیشن فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است.
کتاب صوتی «داستان دو شهر» نوشتهی «چارلز دیکنز» را ناشر صوتی آوا نامه با صدای «پروین محمدیان» منتشر کرده است که در همین صفحه از فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است. این اثر را «ابراهیم یونسی» مترجم و نویسندهی ایرانی به فارسی ترجمه کرده و نشر نگاه آن را منتشر کرده است. «ابراهیم یونسی» نخستین استاندار کردستان ایران بود و سالها درزمینهی ترجمهی آثار انگلیسی و فرانسوی فعالیت کرد. او یکی از مترجمان پرکار ایرانی بود و بیش از هشتاد اثر ترجمه کرده است. از ترجمههای دیگر او میتوان به «پنماریک» اثر «سوزان هوواچ»، «آسیاب کنار فلوس» اثر «جورج الیوت» و «دست تکیده» اثر «تامس هاردی» اشاره کرد که نسخهی الکترونیک آنها هم در فیدیبو موجود است.
دو هفته پس از اينکه چارلز خردسال به مزدوری رفت ضربهای که خانواده مدتها انتظارش را میکشید فرود آمد و جان دیکنز به خاطر چهل لیره بدهیی که داشت به زندان «مارشالسی» افتاد. مایملکش جمعاً به ده لیره ارزیابی شد و چارلز در حالی که لباسهای پدر را بر دوش و ساعت او را در جیب داشت به نزد مقومی در حوالی «اوبلیسک» رفت تا آنها را تقویم کند. خانم دیکنز مدتی کوشید تا باگرو گذاشتن سنجاقسینه یا قاشق نقرهای که باقی مانده بود، خانواده را اداره کند، اما سرانجام ترک مقاومت گفت و بهاتفاق کودکان به زندان رفت و در جوار شوهرش مسکن گزید. خدمتکاری که با آنها به زندان رفته بود، میگوید که اتاقی دم در زندان داشتند و وضع کودکان در زندان بهمراتب بهتر از روزگار آزادی آقای دیکنز بود.
اما چارلز در این سفر با آنان همراه نبود. او همچنان در کارخانه واکسسازی در ازا روزی یک شیلینگ مزد کار میکرد، و در لیتل کالج استریت، کامدن تاون، در خانه زنی به نام خانم رویلانس اقامت داشت که تصویری از او را تحت نام خانم پیپ چین در کتاب «دامبی و پسر» به دست میدهد. صبحانه و شام را در زندان میخورد و ناهار را در قهوهخانهای در حوالی محل کار صرف میکرد و مواقعی که پولی نداشت به کاونت گاردن میرفت و به خوراکیها خیره میشد. یکشنبهها میرفت و خواهرش فانی را که در آکادمی سلطنتی موسیقی بود برمیداشت و به زندان میبرد. پس از مدتی با موافقت پدر کامدن تاون را ترک گفت و در «لانت استریت» منزل کرد. ظاهراً بیش از شش یا هفت ماه در این محل نماند اما همین مدت کوتاه سرشار از تجربه بود.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 1.۳۰ گیگابایت |
مدت زمان | ۲۴:۱۰:۴۴ |
نویسنده | چارلز دیکنز |
مترجم | ابراهیم یونسی |
راوی | پروین محمدیان |
ناشر | آوانامه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۷/۱۱/۰۶ |
قیمت ارزی | 10 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
تقریبا تا وسط های کتاب بنظرم یک کتاب معمولی رو به خوب بود اما در ساعت های پایانی کتاب معلوم شد چرا در لیست چند کتاب داستانی اولی هست که باید در زندگی خوانده شود فقط میتوانم بگم کتاب زیبایی بود در مورد گویش خواننده کتاب نمیتوانم نظر کاملی بدهم چون کتاب را با سرعت ۱.۸x گوش دادم و با این سرعت به نظرم اجرای خیلی خوبی بود و آهنگها هم در جای درست و کوت اه بود فقط در کتاب دوم فصل ۴ به اشتباه بعد از فصل ۲۴ قرار گرفته است و در گوش دادن به کتاب در این نکته توجه کنید البته این نکته را در تلگرام فیدیبو برای اصلاح اطلاع خواهم داد
راوی افتضاح است.ترجمه بسیار بد است. باورکردنی نیست این همه ضعیف بودن. فیدیبوی عزیز لطفن امکان حذف کتابها را به طور کامل فراهم کنید از کتابخانهها دست ک م برای من حذفشدنی در کار نیست.. کاش میشد کتابهایی با چنین سطح پایینی در ارائه با رای مخاطبان علامت بسیار ضعیف بگیرد که هم مخاطبان دیگر گمراه نشوند و هم تولیدکنندگان باانگیزهی بهتری برای محصولات خود و از دست ندادن بازار تلاش کنند. حیف چناب دیکنز
حیف این کتاب خوب نیس با این گوینده!باید آرمان سلطان زاده میخوند😭
گوینده انگار داره خبر میگه.اجرای ضعیف
با شنیدن نمونه فهمیدم اصلا نمیتونم بل راوی ارتباط برقرار کنم... حیف این کتاب...
داستان و ترجمه بسیار خوب هستند. در واقع فکر نکنم ترجمه ای بهتر از این وجود داشته باشه برای این داستان. ولی گویندگی آن اصلا خوب نبود!
متاسفانه گویندگی ضعیف و اصلا جذب نمیکند و به سختی می توان متمرکز روی داستان ماند
لطفا این کتاب را با یک اجرای خوب دوباره تهیه کنید ممنون
بنظر میاد گوینده خودش اولین باره داره داستانو میخونه، جا داشت بهتر میبود.
خود رمان عالیه فقط یکم راوی بد روایت کرده من روی دور تند گوش کردم که خوابم نبره