عشق و دوست داشتن، تنفر و خشم، تعهد، اعتماد، ترس، وحشت و هزاران حس دیگر که در دوران حیات آنها را تجربه میکنیم. فرق داستان زمانی است که این احساسات را در زمان بحران چطور تجربه میکنیم. بحران بیماری؟ زلزله؟ آتش سوزی و یا سیل؟ نه بحران به معنای واقعی آن یعنی در جنگ. جنگ جهانی ... . چه فرقی میکند شما در جنگ جهانی اول باشید یا جنگ جهانی دوم و یا هرچه، موضوع این است که اگر در حین جنگ، گرسنگی و ترس همچنان به عشقتان پایبند باشید عاشق خواهید بود. از قدیم شنیدهایم «شکم گرسنه عشق نمیشناسه». وقتی در همین دوران تلخ عاشق بمانیم و پای خواستهی خود بایستیم، میشویم استوره و روایت یک داستان عاشقانه.
کتاب دختری که رهایش کردی روایت کلمهی عشق است. اینکه عشق شما را تا کجا میتواند همراه خودش بکشد و ببرد و شما نیز دست و پا بستهی آن باشید. داستان کتاب دو شخصیت اول و اصلی دارد که هر دو وجه اشتراکات بسیاری با هم دارند. دو زن که برای داشتههایشان میجنگند. برای آن چیزی که از همسرانشان برای آنها به جا مانده مبارزه میکنند. هر دوی این زنها مورد حمله و هجوم قضاوتهای مردم قرار میگیرند اما، هدف رسیدن به حقیقت و خواستهی قلبیشان آنها را بیتوجه به دیگران به سمت جلو هدایت میکند. لیو که در حال حاضر و در خانهای مدرن در لندن زندگی میکند و آن طرف داستان سوفی که یک قرن پیش در پرون فرانسه میزیسته است.
داستان به صورت موازی پیش میرود و خواننده همزمان در زمان حال و گذشته در سفر است و روایت طوری است که شما خودتان را در جای جای داستان و در خلال تمامی اتفاقات آن حس میکنید.
کتاب دختری که رهایش کردی به قلم جوجو مویز روایتگر زندگی است که عاشقانه شروع شده است اما سایهی جنگ آن را به نابودی میکشاند. سوفی و همسرش ادوارد در کنار خانوادهش زندگی خوبی را در بین ساکنین شهر پرون دارند. ادوارد نقاش است و از سوفی پرترهای خیره کننده کشیده است. جنگ جهانی که به فرانسه میرسد، مردها به خط مقدم فرستاده میشوند و سوفی میماند و یک هتل و یک خانواده. بعد از اشغال فرانسه، آلمانها به پرون میرسند و غارت آغاز میشود. الویت برای غذا، آلمانها هستند و مردم شهر باهم و به اتحاد باهم در غذاهایی که دارند شریک میشوند. سوفی هتل خانوادگیشان را دارد و همگی در آن ساکن هستند. البته که اشیا ارزشمند آن به یغما رفته است. همهچیز جز نقاشی خودش.
آن طرف ماجرا لیو است. خانم جوانی که خیلی زود همسر خودش را از دست میدهد. دیوید که معمار بود برایش یک خانه با طراحیای خاص و منحصر بهفرد و میزان زیادی بدهی و یک تابلو از چهرهی یک زن به جای گذاشته بود. تابلو را در یک سفر رویایی به قیمتی خیلی پایین خریده بودند و کادوی عروسیشان بود. تابلوی سوفی ... .
هیجان داستان سوفی زمانی است که یک فرماندهی آلمانی به شهر پرون میآید و دلباختهی سوفی میشود اما قلب سوفی تنها برای همسرش میتپد؛ حتی به بهای گرسنگی، تحقیر و بیماری و در قرن حاضر وکیلی وارد زندگی لیو شده و متوجه قیمتی بودن تابلو میشود. این تابلو همان تابلویی بود که وارثان سوفی بعد از جنگ جهانی اول آن را گم کرده بودند و به دنبالش میگشتند اما لیو قصد ندارد آن را به کسی بدهد.
لیو و سوفی هر دو جانانه میجنگند. خسته میشوند اما ناامید نه.
این یک روایت عاشقانه است اما حاوی مطالب و واقعیتهای تلخی نیز هست که این کتاب بینظیر را در گروه پرفروشهای سال ۲۰۱۲ و در همان سال نامزد بهترین رمان سال نیز میکند. این کتاب بارها تجدید چاپ شد.
پائولین سارا جو مویز که او را با نام جوجو مویز میشناسیم مانند خیلی از نویسندگان دیگر کار نوشتن را با روزنامهنگاری آغاز کرده. او که متولد چهارم اوت سال ۱۹۶۹ در انگستان است، در سال ۱۹۹۲ برندهی یک بورس مالی از روزنامهی ایندیپندنت میشود تا کارشناسی ارشد خود را در رشتهی روزنامهنگاری بگیرد. همین امر او را برای ۱۰ سال در این شغل نگه میدارد. او در سال ۱۹۹۸ دستیار سردبیر میشود و در سال ۲۰۰۲ یک نویسندهی تمام وقت رمان.
در تمامی نوشتههای مویز رد پر رنگی از شناخت آدمها دیده میشود که دلیل اصلی آن این است که او در سالهای پیش از نویسندگی به کارهای زیادی مشغول بوده است. از تایپیست خط بریل گرفته تا کار در بار و کنترلچی تاکسیها. اولین کتابش در سال ۲۰۰۲ تحت عنوان «باران پناه دهنده» منتشر شد و او بعد از آن ۱۳ کتاب نوشت و توانست دو مرتبه برندهی جایزهی سال رمان عاشقانه از انجمن نویسندگان رمانهای عاشقانه شود. اولین جایزه را برای رمان «میوهی خارجی» در سال ۲۰۰۴ و دومی را در سال ۲۰۱۱ برای رمان «آخرین نامه از معشوق» دریافت کرد. او را بیشتر با کتابهای دختری که رهایش کردی، من پیش از تو و آخرین نامه از معشوق میشناسیم.
این کتاب به بیش از یازده زبان مختلف از جمله زبان فارسی ترجمه شده است. در ایران مترجمان و انتشارات بسیاری از جمله، کتایون اسماعیلی در نشر میلکان، فاطمه نفری انتشارات فروزش، محمد مهدی قاسملو نشر میلاد و ... دست به انتشار این کتاب زدهاند. میتوان یکی از بهترین ترجمههای این کتاب را ترجمهی شیدا رضایی از انتشارات جامی (مصدق) دانست که در سال ۱۳۹۷، انتشارت صوتی ماهآوا، نسخهی آن را با صدای رضا عمرانی و راضیه هاشمی روانهی بازار کرد. برای تهیه و دانلود کتاب صوتی دختری که رهایش کردی میتوانید از طریق همین صفحه اقدام کنید و با اپلیکیشن رایگان فیدیبو را دانلود کنید.
این رمان عاشقانه نظر مثبت بسیاری از منتقدین کتاب را جلب کرده است. روایتگری این رمان آنقدر جذاب و شورانگیز است که حتی به کسانی که به رمانهای عاشقانه علاقهای ندارند هم خواندن آن پیشنهاد میشود. برای خواندن این کتاب زمان کافی درنظر بگیرید. آغاز کردن این کتاب با خودتان خواهد بود اما برای کنار گذاشتن آن باید تا انتهای داستان منتظر باشید.
لندن، ۲۰۰۶
لیو کنار رودخانه میدود، کیفش را زیر بغلش گرفته و گوشی تلفن همراهش بین گوش و شانهاش است. جایی در نزدیکی امبانکمنت است؛ ابرهای خاکستری روی لندن شروع به بارش کردهاند و یک باران سیل آسا مرکز لندن را فراگرفته است. ترافیک سنگین است. از اگزوز تاکسیها دود سفیدی بیرون میآید و پنجرههایشان در اثر تنفس مسافرها مه گرفتهاند. برای بار پانزدهم میگوید: «میدونم.» کتش تیره شده و موهای خیسش به کف سرش چسبیدهاند. «میدونم ... بله. از شرایط خبر دارم. فقط منتظر چندتا پرداخت هستم ... » جلوی یک در میرسد. یک جفت کفش پاشنه بلند از کیفش درمیآورد و میپوشد. بعد به کفشهای خیسش خیره میشود؛ نمیداند آنها را کجا بگذارد. «بله، بله. من ... نه. شرایط من عوض نشده تازگیا»
از جلوی در کنار میرود و از پیادهرو وارد خیابان میشود. به سمت آلدویچ به راه میافتد. هنوز کفشهای خیسش را در دست دارد. اتومبیلی از کنارش میگذرد و مقدار زیادی آب روی پاهایش میپاشد. میایستد و با ناباوری به کفشهای پاشنه بلندش خیره میشود. فریاد میکشد: «شوخیت گرفته؟» و بعد: «نه، نه، شما نه آقای ... دین. شما نه ... بله ممنون میشم اگه شما فقط کار خودتون رو انجام بدین. ببین من تا دوشنبه پول رو پرداخت میکنم. باشه؟ تا حالا نشده دیر پول رو پرداخت کرده باشم. درسته؟ حالا فقط همون یکبار بوده»
تاکسی دیگری از دور پدیدار میشود و او به سرعت به سمت پیادهرو حرکت میکند. «بله میدونم دین... میدونم که برات خیلی سخت بوده. ببین... قول میدم تا دوشنبه پول دستت برسه... بله، بله، حتما درضمن، بابت دادی که کشیدم معذرت میخوام... منم امیدوارم بتونی استخدام بشی دین.»
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 1,018.۱۰ مگابایت |
مدت زمان | ۱۷:۴۰:۵۸ |
نویسنده | جوجو مویز |
مترجم | شیدا رضایی |
راوی | راضیه هاشمی |
راوی دوم | رضا عمرانی |
ناشر | ماه آوا |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۷/۰۸/۱۵ |
قیمت ارزی | 5.۵ دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
من تمامش کردم و همونجوری که انتظار داشتم نتونستم ولش کنم و یه سره ادامه دادمش ،برای کسی که گوش شنوا داشته باشه کتاب چیزهایی برای یاد گرفتن داره اگر بخایم چیزی یاد بگیریم در عین حال لو نمیده اخرش چی ممکنه بشه و می تونی تااخررو گوش کنی و فقط اینکه دو بخش داره تو اوج بخش اول یه هو میری بخش دوم و حدود۱۰۰سال بعد که خب بعدا جذابیت داستان و هنر نویسنده درک میشه . راوی ها هم کارشون خیلی خوب بود و کار با کیفیت بود.مرسی و سپاسگذار از همه ی کسانی که زحمت کشیدن و اوقات خوبی رو برام فراهم کردن
اجرا عالی بود واقعا ولی خود کتاب انقدر سانسور شده بود که میخواستم یکیو پیدا کنم وسط کتاب با هم حرص بخوریم داد بزنیم 🤣 بازی تاج و تخت هم ترجمه شده حتی تو ایران با سانسور خیلییی کمتر چرا این اتفاق برای این کتاب افتاده بود؟ البته لازم به ذکره من ورژن اصلی رو نخوندم ولی از قلم این نویسنده جهش های این چنین بی حساب کتاب بسیاررررر بعید به نظر میرسه پس نتیجه گیریم همونه: گند سانسور کردن دراومده تو این کتاف (البتهه می دونم که انتشارات بسته به لینک هایی که دارن می تونن در سانسور کردن یا نکردن مانور بدن و اگه دلیل سانسورشون ناتوانی از کسب مجوز بوده نه فاز خودشون معذرت میخوام)🤔🤔 spoiler alert ⚠️ درباره ی خود داستان(اگه تموم نکردین به خوندن کامنتم ادامه ندین ) من از این کتاب فهمیدم واقعا ژانر عاشقانه رو دوست ندارم ولی جدای از سلیقه ی شخصی خیلیییی جوگیرانه و بی حساب کتاب بود پایان داستان. خصوصا که جلسه ی دادگاهو مثل یه کارتون کودکان بسته بود و با نظرم پایانش یهو سطح کارو اورده بود پایین به شدت 🤔 البته فقط نظر شخصی منه و شاید برای خیلی ها اتفاقا دقیقا همینا لذت بخش بوده باشه.
ایرانسلم زرنگ شده.دوماه داره کدتکراری فیدیبو میده.همشم دوتا کتاب بیشتر نیست.خجالتم خوب چیزیه.
کتاب بسیار خوبی بود، از خوندنش واقعا لذت بردم، اما یه مشکل بزرگ وجود داشت، صدای راویان اصلی و گوینده ها عالی بود اما صدای کاراکترهای درجه دوم داستان عموما صداهای غیر نرمال و حتی مضحک داشتند ، مثلا دوست لیو، از اونجایی که صدای یک کاراکتر تاثیر زیادی در تصویر سازی اون شخصیت داره بنظرم رو انتخاب صداها با توجه به شخصیت باید دقت بشه در هر حال کتاب صوتی هست و باید استاندارد شنوایی داشته باشه. دلیلی نداره برخی از شخصیت ها رو با صداهایی آنچنان مسخره و بی حال و سرد در قصه پایمال کنیم، دوست لیو با اینکه خیلی تاثیرگذار بود در روند داستان ولی اونقدر صدای مسخره ای داشت که هر وقت وارد بازی میشد من اونرو یه آدم کودن و مزاحم میدونستم که بعد معلوم شد چه آدم وفادار و فداکار و قابل اطمینان و مهربانی هست.
من تازه این کتاب صوتی رو دیدم، هنوز نخریدم، ولی مطمئنم که فوق العادس، چون محتوای کتاب که مورد تائید همه است و کارهای خانم هاشمی همیشه با بهترین کیفیت هستند. از اینکه یک زن ایرانی به این درجه از حرفه ای بودن رسیده است مایه مباهات بسیاری است! خانم راضیه هاشمی ازتون ممنونم!!!!
من از فیدیبو و ایرانسل بابت هدیه کتاب ممنونم شاید کتاب ارزشمندترین هدیه ایی است که میتوان به کسی بخشید چراکه علم و دانش هیچ گاه از بین نمیرود و همواره جوانه میزد و دچار نقصان هیچ گاه نمیشود. واقعا اینکار باعث ترویج کتابخوانی و وسوسه ی زیاد افراد مثل خودم به کتاب خونی شده است. ممنون از شما امید دارم که در روزهای آینده طبق شرایطی اجازه بدین تا خود کاربر کتابی رو که میخواهد مطالعه کند را مختار انتخاب کند قطعا تاثیر جاذبه این کار به کتابخوانی خیلی خیلی بیشتر است اجرتان با خدا
بخش اول کتاب که در گذشته می گذره گوینده ی خوبی داره و تونستم باهاش ارتباط بگیرم به نظرم خوانش خوبی داشت و حس رو منتقل می کرد اما از زمانی که به زمان حال می رسه با اینکه گوینده اقا صدای خوبی داره اما اصلا نتونستم با نوع خوانشش ارتباط برقرار کنم برای شخصیت های خانم گوینده سعی داشت صداش رو زنانه کنه که واقعا شدنی نبود و بیشتر شبیه مردی بود که سعی در مسخره کردن صدای خانم ها داره! برای همین ادامه ی کتاب رو گوش ندادم و ترجیح دادم خودم بخونم.
واقعا راوی بد میخونه من بین همه کتابهای صوتی که دانلود کردم و همه گوینده ها هیچکس رو مثل این خانم ندیدم،!!!! تعجب میکنم چطوری تونستن یه کتابو کامل بخونن ولی خود کتاب داستان جالبی داره اگه ادبیات عامه رو میپسندی ازش خوشتون میاد سه ستاره هم فقط برای موضوع کتابه
من تازه کتاب رو تمام کردم. قلم نویسنده بی نظیره. تمام داستان قاب ل تصور و احساسات در تمام جملات نقش بسته. اطلاعاتی که در کتاب در مورد زندگی در زمان جنگ ارائه میشه، ترس و شوخی، درام، هیجان، همه به شنونده منتقل میشه. تشکر از راوی های کتاب، بسیار زیبا بود. به شخصه ترجیح میدم کتاب صوتی فقط یک یا دو راوی داشته باشه و صوت خارجی مثل صدای سوختن هیزم و صدای پرنده نداشته باشه، که این کتاب همین طور بود و بسیار از شنیدنش لذت بردم.
منم با همه زحمتی که کشیده شده و منکرش نیستم، به نظرم می تونست خیلی بهتر اجرا بشه صدای راوی عالیه، ولی لحن و مدل خوانش راوی رو دوست نداشتم و راحت نمی تونستم توی فضای داستان غرق بشم و کتابو تموم کنم بزرگترین مشکلم توی زمان ادای مکث هاست و مدل خواندن " وَ "بین جمله هاست که بدون استثنا همگی به صورت چسبیده به اخرین کلمه جمله قبلی خونده می شه که درست نیست و در کل حس روزنامه واری رو ایجاد می کنه