
کتاب مرگ هشتگرد
بخشی از نمایشنامه تناسخ
نسخه الکترونیک کتاب مرگ هشتگرد به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق اپلیکیشن رایگان فیدیبو در دسترس است. همین حالا دانلود کنید!
درباره کتاب مرگ هشتگرد
چشمم افتاد به چاروق چرمی روی سکو، که مستورهاش حق الناس بود وبال این گردن شکسته... که یک هو چیزکی از زاویه سکو برق زد... تیغ دو لبه سلمانی! قربان مَشیَّت خدا که تا شکایتی ناصواب از جوارح کردم، فوراً اسباب فراغت و برائت مهیا شد. اما شکر که در توبه و انابه دائماً بازه... به هر تقدیر از وصال دختر ابوالحسن خان زیندارباشی نمیشد گذشت. ولی تیغ، کارگشا بود. اگر خودم رو رگ میزدم، حتی وقتی قفل میشکست، حَرَجی به منِ غرقه به خون نبود... همه رو میگذاشتن پای ضعف و بی حالی خونریزی و... خلاص! [چاپار هرچه میگوید را بازی میکند. در ضمن صدای لگد به در و تکان خوردن چاپار کماکان باقیست.] بی اونکه پشتِ در رو خالی کنم، یک پا رو ستون و پای دیگر رو دراز کردم تا لبه سکو... اما شَستَم هنوز یک وجب با تیغ فاصله داشت. میترسیدم از در جدا بشم مبادا باز بشه با هر ضربت! روی پاشنه و پنجه کمی چرخیدم سمت سکو. محض بلندتر شدن پا، کمی از کمر و زانو خم شدم...
نظرات کاربران درباره کتاب مرگ هشتگرد