

کتاب صوتی روح گریان من
نسخه الکترونیک کتاب صوتی روح گریان من به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق اپلیکیشن رایگان فیدیبو در دسترس است. همین حالا دانلود کنید!
نسخه نمونه کتاب صوتی روح گریان من را رایگان بشنوید
نقد و بررسی کتاب صوتی روح گریان من
کرهی شمالی سرزمین عجیبی است. سرزمینی فرورفته در ابهام که تنها تصویری نظامی از آن در ذهن مردم جهان وجود دارد. حکومتی استبدادی که مردمانش را بهشدت سرکوب میکند، سانسور خبری بسیار شدیدی اعمال کرده است و مرزهای آن بهشدت تحت کنترل است؛ اما هیچکس بهدرستی نمیداند حجم اقدامات ضد بشری این حکومت چقدر است. یکی از آرمانهای این حکومت اتحاد مجدد دو کره زیر سایهی حکومت کمونیستی است که برای تحقق آن جنایات زیادی انجامشده است. روح گریان من داستان زنی است که تحت آموزههای این دولت تبدیل به جاسوسی خطرناک شد و با بمبگذاری پرواز 858 یکی از تراژدیهای قرن بیستم را رقم زد. او در این کتاب که آن را به خانوادهی قربانیان تقدیم کرده است جزئیات حیرتآوری از کره شمالی ارائه کرده است.
دربارهی کیم هیون هی نویسندهی کتاب روح گریان من
کیم هیون هی متولد سال 1962 در کره شمالی است. خانوادهی او در دولت مشغول به کار بودند و پدرش یکی از مقامات ارشد وزارت امور خارجه بود. او در پیونگیانگ تحصیلاتش را به پایان رسانده است. او ابتدا در دانشگاه کیم ایل سونگ درس میخواند اما رشتهاش را تغییر داد و به تحصیل در رشتهی زبان ژاپنی کالج زبانهای خارجی پیونگیانگ مشغول شد. او بعدها در حزب کمونیست کره عضو شد و درنهایت بهعنوان یک جاسوس آموزشهای سختی را پشت سر گذاشت.
این جاسوسان در کره شمالی برای شرایطی خاص و مأموریتی بزرگ آموزش میدیدند. مأموریت بزرگ او بمبگذاری هواپیمای 858 کره در سال 1988 بود. آن سال قرار بود المپیک تابستانی در سئول برگزار شود و کره شمالی تمام تلاشش را برای لغو این رویداد و ناامن جلوه دادن کره جنوبی انجام داد. یکی از عملیات حکومت کره بمبگذاری پرواز بغداد به سئول بود که به انفجار هواپیما و مرگ 115 سرنشین آن منجر شد. کیم هیون هی که کنار جاسوس دیگری در این عملیات شرکت داشت درنهایت در فرودگاه بحرین دستگیر و سپس محاکمه شد. او در محاکمه به مرگ محکوم شد اما تائه وو (tae woo) رئیسجمهور وقت کره جنوبی او را عفو کرد، چراکه معتقد بود هیون هی تحت تأثیر شست و شوی دولت کره شمالی به این کار دستزده است و باید فرصت دوبارهای داشته باشد.
او در حال حاضر به زندگی مخفیانهاش در کره جنوبی ادامه میدهد.
دربارهی کتاب روح گریان من اثر کیم هیون هی
روح گریان من خود زندگینامهای است که سال 1993 در کره جنوبی منتشر شد. هیون هی از فرصت دوبارهای که برای زندگی به او داده شد برای نوشتن خاطراتش استفاده کرد و حقایق بسیاری را دربارهی کره شمالی افشا کرد.
او داستان زندگی خودش را از کودکی خوبش در کوبا تا سالهای مدرسه در پیونگیانگ و چگونگی تبدیلشدنش از یک دختر معمولی به یک جاسوس را شرح میدهد. او از آموزههای مدارس کره شمالی و از کیش شخصی خاندان ایل که نقش بسیار پررنگی در نظام آموزشی کشورش داشت مینویسد و بهسادگی میتوان شستوشوی مغزیای که از دوران کودکی آغازشده است را در کلماتش دید. آنچه در کتاب او مشخص است این است که او و دیگر کودکان همدرس او به چیزی غیر ازآنچه در مدرسه درس داده میشد دسترسی نداشتند و حکومت کره شمالی نیز توانسته بود بهخوبی فضای کشور را تحت تأثیر تقدس رهبرش قرار دهد.
کیم هیون هی همچنین از احساسش در جلسهی محاکمه مینویسد. از خانوادهی قربانیان و اینکه تا پیش از روبرویی با آنها جرمش را درک نکرده بود حرف میزند و در پایان نیز نامهای خطاب به خانوادهاش نوشته و عذرخواهی کرده است. احتمالاً خانوادهی او هرگز این نامه را نخواندهاند. منابعی در bbc از دستگیری این خانواده و فرستادهشدن آنها به اردوگاه کار اجباری خبر دادهاند.
کتاب روح گریان من منتقدانی هم دارند و افراد بسیاری معتقدند یک جاسوس سابق قابلاعتماد نیست و بسیاری از صحبتهای او باید راستی آزمایی شود. بههرحال زمان لازم است تا درهای کره شمالی بهسوی جهانیان باز شود و مردم آنچه واقعاً در این سرزمین میگذرد را بفهمند.
ترجمهی کتاب روح گریان من به فارسی
در سالهای اخیر تعدادی از آثار کسانی که توانستهاند از کره شمالی فرار کنند در سراسر جهان منتشرشده است. در ایران نیز این کتابها با استقبال مخاطبان مواجه شدهاند. روح گریان من نیز یکی از همین کتابهاست که انتشارات ققنوس آن را روانهی بازار کتاب ایران کرده است.
انتشارات آوا نامه کتاب صوتی روح گریان من را با ترجمهی فرشاد رضایی عرضه کرده و در اختیار علاقهمندان قرار داده است.
چرا باید کتاب روح گریان من را خواند؟
روح گریان من کتابی است که داستان دردناک زنی را روایت میکند که درنهایت جنایت وحشتناکی را انجام داد. این کتاب حرفهای زیادی برای گفتن دارد. آنچه سیاست، تمامیتخواهی و قدرتطلبی رهبران جهان بر سر مردمان آورده است در این کتاب مشهود است. این کتاب بسیار جذاب پرده از حقایق هولناکی برمیدارد و خواننده را وادار میکند از نگاه مجرم و سابقهی او با جنایت روبهرو شود. روح گریان من از آن دست کتابهایی است که اگر خواندنش را آغاز کنید زمین گذاشتنش بسیار سخت خواهد بود.
کتاب روح گریان من در دستهی کتابهای سرگذشت نامه قرار دارد.
کتاب روح گریان من مناسب برای گروه سنی بزرگسال است.
خوانش کتاب صوتی روح گریان من را شیما درخشش به عهده داشته است.
کتاب روح گریان من جزو کتابهای حجیم و بلند با موضوع سرگذشت نامه است. این کتاب برای افرادی که وقت بیشتری برای مطالعه دارند و میخواهند درزمینهی سرگذشت نامه زمان بیشتری را به مطالعه اختصاص دهند انتخاب مناسبی است.
آنچه در بالا خواندید بررسی و نقد کتاب روح گریان من اثر کیم هیون هی بود. خرید و دانلود این اثر در همین صفحه امکانپذیر است. برای مطالعهی دیگر کتابها درزمینهی سرگذشت نامه میتوانید به قسمت دستهبندی کتابها مراجعه و کتابهای این موضوع را یکجا مشاهده کنید.
در بخشی از کتاب روح گریان من میخوانیم
ازدواج در کل برای من یک دوراهی عجیب بود. من و دخترانی که در کنارشان بزرگ شدم، چیزهایی در مورد زندگی زناشویی میدانستیم ولی در تمام دوران کودکیمان به ما گفته بودند که همه اینها میماند برای ازدواج؛ حتی در دانشگاه هم دخترها و پسرها را از هم جدا میکردند. دو نفر که باهم ازدواج میکردند فقط به این دلیل بود که بچه بیاورند، چون سوسیالیسم در کشور ما ارزش خاصی برای مفاهیمی چون عشق قائل نبود. کره شمالی مشخصاً جامعهای بهدوراز زرقوبرق بود و بخشی از عقاید من هم منعکسکننده همین موضوع بودند؛ بنابراین خیلی کنایهآمیز است که بالادستیهای ما از مأموران دختر انتظار داشته باشند اگر مأموریتی ایجاب میکرد بتوانند بر مردها تسلط یابند.
چند دست لباس شیک خریدم که در کره شمالی هرگز گیر نمیآمد و بعد دنبال کیم سونگ ایل گشتم، پیدایش نبود. در ردیفها میچرخیدم که یک روانی خاکوخلی بهم متلک گفت و شروع کرد به فحش دادن(یا حداقل اینطور به نظر میآمد) و حتی سعی کرد با چترش به من ضربه بزند. خیلی زود ترسیدم این اتفاق توجه بقیه را جلب کند و ناخودآگاه آنچه را آموخته بودم به کاربستم، از زیر دستانش رد شدم، آن دستش که چتر را گرفته بود مال خود کردم و با زانو به پاهایش ضربه زدم. همان لحظه مچش را پیچاندم و انداختمش روی زمین موکت شده، پشت سرش زانو زدم و آماده بودم با مشت به صورتش بکوبم ولی او دولا شده بود و درد میکشید و دیگر نیازی نبود من کاری بکنم. خوشبختانه ما لای ردیفهایی از لباسزیر پنهانشده بودیم و هیچکس متوجهمان نشد. کیسههایم را برداشتم و از فروشگاه زدم بیرون و فکر و ذکرم این بود که کیم کدام گوری است.
نصف راه برگشت به هتل را رفته بودم که با خودم گفتم ممکن است هر اتفاقی برایش افتاده باشد. سکته قلبی؛
دستگیری، حتی ممکن است من را ترک کرده باشد! عصبانی و مضطرب بودم و فکر به ادامه مأموریت بهتنهایی
تمام وجودم را سرشار از ترس کرد.
نظرات کاربران درباره کتاب صوتی روح گریان من