کتاب نهایت مزیت رقابتی نشر انتشارات آریانا قلم

مایکل شارژ؛ نویسنده و پژوهشگر مرکز کسب وکارهای دیجیتال دانشگاه ام آی تی درباره‌ی کتاب نهایت مزیت رقابتی می‌گوید:

«ایده‌ی اصلی مک گراث معتبر عمیق و برآمده از تجربه است. بسیاری از سازمان‌ها درپی شکار اسبِ تک شاخِ مزیتِ رقابتیِ پایدار به قیمت صرف نظر از سرمایه‌گذاری روی فرصت‌های استراتژیک‌اند. این کتاب سبب برانگیختن گفت وگوهایی سودمند درباره‌ی ایجاد فرصت‌های نوآوری به جای بهره برداری صرف از آن‌هاست.»

کتاب «نهایت مزیت رقابتی» به مخاطب می‌آموزد مزیت رقابتی ایستا منسوخ شده است و سازمان‌ها برای رشد و کسب سود بیشتر باید استراتژی‌های خود را با مزیت رقابتی ناپایدار سازگار کنند.

درباره‌ی کتاب نهایت مزیت رقابتی

کتاب «نهایت مزیت رقابتی» تحت عنوان انگلیسی (The End Of Competitive) برای اولین بار در سال 2013 منتشر شد. این کتاب حاصل 9 سال کار پژوهشی ریتا مک گراث و جمعی از همکارانش است. او روند رشد و پیشرفت مستمر 10 شرکت معتبر را از سال 2000 تا 2009 مورد تحلیل قرار داده است و به طور ویژه به مزیت رقابتی شرکت‌ها و علل ناپایداری آنها پرداخته است.

در دنیای کسب و کار کمتر کسی را می‌توان یافت که با مفهوم مزیت رقابتی غریبه باشد. این مفهوم در دهه‌‌های اخیر اهمیت دو چندانی پیدا کرده است و در حال حاضر به یک چالش برای کسب و کارها نوپا تبدیل شده است. به عقیده‌ی نویسنده مزیت رقابتی پایدار تنها زمانی کارآمد است که محیط و مرزهای پیرامون آن از ثبات و شفافیت لازم برخوردار باشد.

این کتاب درباره‌ی سازوکار مزیت‌ رقابتی ناپایدار و جایگزینی آن به جای مزیت‌های رقابتی پایدار است. بر این اساس استراتژی سازمان، نحوه‌ی رقابت و کسب موفقیت همگی حول محور پویایی مزیت رقابتی می‌چرخد.

کتاب «نهایت مزیت رقابتی» از 7 فصل تشکیل شده است:

فصل اول: نهایت مزیت رقابتی

فصل دوم: بازآرایی مستمر: دستیابی به توان میان ثبات و چابکی

فصل سوم: قطع رابطه‌ی موفق

فصل چهارم: بهره گیری از تخصص منابع برای ارتقای چابکی

فصل پنجم: خبرگی در نوآوری

فصل ششم: رهبری و چارچوب ذهنی شرکت‌های رویارو با مزیت‌های ناپایدار

فصل هفتم: مزیت رقابتی ناپایدار چه معنایی در زندگی شخصی شما دارد؟

انتشارات آریانا قلم کتاب «نهایت مزیت رقابتی» را عرضه کرده و ترجمه‌ی آن را سید حسین جلالی بر عهده داشته است.

درباره‌ی ریتا مک گراث نویسنده‌ی کتاب نهایت مزیت رقابتی

ریتا مک گراث در سال 1959 در آمریکا به دنیا آمد. او نویسنده‌ای سرشناس و استاد دانشکده‌ی کسب و کار کلمبیا است. مک گراث در سال 1993 مدرک دکترای خود را از دانشگاه پنسیلوانیا اخذ کرد و در دانشکده‌ی کسب و کار دانشگاه کلمبیا مشغول به کار شد. پژوهش‌های ارزشمند مک گراث توجه بسیاری از شرکت‌های معتبر و بزرگ مثل کوکا کولا و جنرال الکتریک را به او جلب کرد و جوایز زیادی را از طرف نشریات مدیریتی برای او به ارمغان آورد. در کنار کار تدریس به عنوان مشاور ارشد با سازمان‌های مختلف همکاری داشته است.

او یکی از 10 استاد برتر کسب و کار است و مقالاتت زیادی را در نشریات وال استریت ژورنال، نیویورک تایمز، فایننشیال تایمز و فست کمپانی منتشر کرده است. از دیگر افتخارات مک گراث می‌توان به ثبت نام او در تالار مشاهیر انجمن مدیریت استرتژیک اشاره کرد.

این کتاب برای چه افرادی مناسب است؟

کتاب «نهایت مزیت رقابتی» رویکردی نوین به پیاده‌سازی استراتژی و کسب موفقیت در بازارهای پر رقابت دارد. از این جهت این کتاب یک منبع عالی مدیران، مشاوران سازمان‌ها و کسب و کارهای نوپا محسوب می‌شود. علاوه بر آن مطالعه‌ی این اثر به دانشجویانی که در رشته‌های کسب و کار یا مدیریت در حال تحصیل‌اند پیشنهاد می‌شود. افرادی که صاحب کسب و کارهای کوچک هستند، با مطالعه‌ی این کتاب قادر خواهند بود همزمان با تغییرات اقتصادی و اجتماعی استراتژی‌های خود را تغییر دهند و چالش‌های پیش رو را با موفقیت پشت سر بگذارند.

در بخشی از کتاب نهایت مزیت رقابتی می‌خوانیم

شرکت فیلم فوجی نقطه‌ی شروع بد یمنی داشته است. این شرکت در دهه‌ی ۱۹۳۰ میلادی به دلیل عملکرد بسیار ضعیفش از نخستین شرکت تولیدکننده‌ی فیلم‌های سینمایی در ژاپن جدا شد. در خلال سال‌ها، فوجی اعتبار اندکش را از حیث کیفیت بهبود داد. به شرکت بین المللی برجسته‌ای تبدیل شد و در حوزه‌ی تولید و ظهور فیلم از رقبای بزرگی مانند ایستمن کداک پیشی گرفت. بیش از یک‌صد سال بود که بازار فرایند ظهور فیلم‌های شیمیایی مبتدی و حرفه‌ای تغییری نکرده بود. این مسئله به معنای شکل‌گیری رقابت پیرامون نحوه‌ی توزیع به جای محصول بود و فوجی برای ورود به بازاری تلاش می‌کرد که کداک آن را تسخیر کرده بود. نوآوری‌های متعددی در حلقه‌های فیلم، فیلم‌های سی و پنج میلی متری؛ کارتریج‌های تعویض پذیر و حتی دوربین‌های عکاسی یک بار مصرف رخ داده بود. اما جایگاه مرکزی فیلم در فضای رقابتی صنعت عکاسی در خلال چندین دهه تغییری نکرده بود.

در دهه ۱۹۷۰ میلادی اتفاقی رخ داد که منجر به انقلاب در صنعت عکاسی شد. دو نفر از اعضای یکی از ثروتمندترین خانواده‌های آمریکایی  تلاش کردند بازار نقره را به طور کامل در دست بگیرند. آنها قصد داشتند از نقره به جای پوششی در برابر تورم (که آن زمان مسئله‌ی مهمی به شمار می‌آمد) استفاده کنند و سبد دارایی‌هایشان را که عمدتا در سهام شرکت‌‌های نفتی بود، متنوع‌تر کنند. آنها سرمایه‌گذاری در نقره را از سال ۱۹۷۳ میلادی آغاز کردند. در آن زمان قیمت هر اونس نقره کمتر از دو دلار آمریکا بود. در ابتدای سال ۱۹۷۹ میلادی قیمت هر اونس نقره به حدود پنج دلار افزایش یافت. در پایان سال ۱۹۷۹ میلادی که قصد آنها برای عموم مردم مشخص شده بود. اندوخته‌شان به بیش از صد میلیون اونس نقره بالغ می‌شد و تحلیل گران حدس می‌زدند این رقم نیمی از ذخيره‌ی نقره دنیا باشد. اقدامات آنها باعث شده بود قیمت نقره به رقم حیرت آور بیش از پنجاه دلار امریکا به ازای هر اونس برسد.

سراسیمگی تولیدکنندگان محسوس و مشخص بود. اگر نقره که عنصر کلیدی ظهور فیلم بود، بیشتر از پیش‌بینی‌ مدل‌های اقتصادی گران می‌شد، چه اتفاقی می‌افتاد؟ علاوه بر آن، اگر سرمایه‌گذاران نقره، بازار را آن‌چنان محدود می‌کردند که دیگر مقدار کافی از این ماده یافت نمی‌شد، چه اتفاقی می‌افتاد؟ با این وجود، نگرانی آنان چندان طول نکشید، زیرا در بهار 1980 میلادی قیمت نقره افت فراوانی کرد. پس از پایان این بحران، اغلب شرکت‌های صنعت عکاسی از جمله کداک روند عادی کسب و کارشان را از سر گرفتند.