بیشتر افراد امیدوارند که جهان را تغییر بدهند و آن را نجات دهند. آنها میخواهند دنیا را به مکانی امنتر و شادتر برای زندگی تبدیل کنند. اما موضوعی که قبل از هر نکتهای برای شروع مهم است شروع تغییر از خود است. نیاز به کاری فوقالعاده نیست، تنها کافی است هرکس با انجام کارها و اصولی ساده زندگی و دنیای خودش را اندکی بهبود دهد. این کارها میتواند به سادگی و کوچکی مرتب کردن تختخوابی باشد. در کتاب تختت را مرتب کن نوشتهی ویلیام اچ. مکریون اصول کاربردی و کوچکی برای تحول زندگی آموزش داده میشود.
ویلیام مکریون، ژنرال نیروی دریایی ارتش آمریکا در 10 فصل، 10 درس از تجربههای شخصیاش در سالهایی که دریاسالار بر روی دریا بوده است و با مشکلات و سختیها دست و پنجه نرم میکرده است، سخن گفته است. این 10 فصل در واقع 10 اصلی است که به ویلیام مکریون در مواجه شدن و مقاومت کردن در برابر سختیها و حل آنها کمک کرده است. پیش از انتشار کتاب، مکریون این اصول را در سخنرانیاش در دانشگاه تگزاس ارائه داده. مکروین نکات و کارهای کوچک و سادهای که گاهی در زندگی روزمره از انجام آنها چشمپوشی میکنیم را در داستان و تجربههای واقعی خودش یادآور میشود. بعضی از این قسمتها چنان عجیب و غیرقابل باورند که حتی ممکن است با خواندن آن اشک از چشمانمان جاری شود. مکریون معتقد است که برای تغییر دنیای درون و بیرون در مرحلهی اول باید کارهای کوچک انجام شود. او سادهترین کارها مثل مرتب کردن تختخواب را مقدمهای برای تبدیل دنیا به مکانی بهتر میداند. 10 درسی که مکریون در این کتاب به ما میآموزد به ترتیب زیر است:
1. روزتان را با به انجام رساندن یک کار شروع کنید.
2. نمیتوانید به تنهایی از پس کارهایتان بر آیید.
3. فقط بزرگی دلتان مهم است.
4. زندگی عادلانه نیست، ادامه دهید.
5. شکست انسان را قویتر میکند.
6. باید جسارت زیادی داشته باشید.
7. جلوی زورگوها بایستید.
8. در شرایط سخت، بیشتر تلاش کنید.
9. به دیگران امید بدهید.
10. هرگز تسلویم نشوید.
کتاب تختخوابت را مرتب کن، که در ایران با عناوین مختلفی ترجمه شده است، کتابیست در دستهی کتابهای روانشناسی با موضوع رشد فردی و خودیاری، که به زبانی ساده و روان از درسها و تجربیات دریا سالار ایالات متحده آمریکا ویلیام مکریون، بر فراز آبها میگوید. ویدیو این سخنرانی در اینترنت بیش از 10 میلیون بازدید داشت و در زمان کوتاهی تبدیل به کتابی با عنوان تختت را مرتب کن شد. بعد از انتشار، این کتاب در لیست پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز در سال ۲۰۱۷ قرار گرفت. بسیاری از کاربران سایت آمازون، کتاب را بسیار سودمند توصیف کردند و آنرا بسیار مناسب برای خواندن و استفاده قبل خواب کودکانشان دانستند. از ویژگیهای کتاب تختت را مرتب کن میتوان به تعداد صفحات کم آن که بین 80 تا 100 صفحه است اشاره کرد. با توجه به زمان اندکی که خواندن این کتاب کمحجم نیاز دارد، انتخاب و خواندن آن میتواند بسیار سودمند باشد.
مهم نیست چند سال دارید، چه شغلی دارید، در نیروی دریایی ارتش هستید یا میخواهید باشید، یا حتی چه میزان علاقه به این شغل دارید. اگر فکر میکنید از جنگیدن با مشکلات خسته شدهاید و دیگر توان سختیها را ندارید یا شاید نیاز به نظم و پیشرفت بیشتری دارید خواندن این کتاب برای شما ارزشمند، موثر و الهام بخش خواهد بود. دریاسالار ویلیام مکریون با 10 اصول کاربردی که خود در زندگی واقعی تجربه کرده است میخواهد به همه خوانندگان بگوید که از تلاش کردن و ادامه دادن در برابر سختی ها و مشکلات خسته نشوند و اگر از مواجه شدن با دیوارهای بزرگ در مسیر موفقیتتان میترسند، کافی است بدانند که با رعایت و توجه به نکات ساده و کوچک در زندگی میتوانند قوی و با اراده به راه خود ادامه دهند و هیچوقت تسلیم نشوند. با به کاربردن نکات کتاب هرکس میتواند زندگی خود و اطرافیانش را متحول کند.
ویلیام هری مکریون (متولد 6 نوامبر 1955)، از دانشگاه تگزاس در آستین به عنوان افسر نیروی دریایی فارغالتحصیل شد. او بهعنوان دریاسالار چهارستاره در نیروی دریایی ارتش ایالات متحده 37 سال خدمت کرد و بعد از شرکت در عملیات های ویژه و افتخارآفرینیها در 28 آگوست سال 2014 بازنشسته شد. کتاب تختت را مرتب کن تجربههای واقعی و سختیهای او در این مسیر چهل ساله است. از سال 2015 تا به امروز ویلیام مکریون ریاست دانشگاه تگزاس را بر عهده دارد. نام مکریون در سال 2012، در فهرست برگزیدهترین دانش آموختگان دانشگاه تگزاس قرار گرفت.
کتاب تختت را مرتب کن با عنوان اصلی make your bed ، با عناوین مختلفی در ایران ترجمه شده است. نخستین بار، انتشارات «دیموند بلورین» کتاب را با ترجمهی «علی و محمد هادی آقاجانی» با عنوان «تخت خوابت را آنکادر کن » منتشر کرد. همچنین « نشر معیار علم » کتاب را با عنوان «تخت خوابت را مرتب کن» و « نشر رسا » با ترجمهی «عرفان بنداد» روانه بازار کتاب کردهاند. « صدف حکیمیزاده » مترجم دیگری است که کتاب را با عنوان «تختت را مرتب کن» به فارسی برگردانده است و انتشارات « آموخته اصفهان» آن را منتشر کرده است. از دیگر ترجمههای این کتاب میتوان به ترجمهی « بامداد صالحی» با عنوان «تختت را آنکادر کن» از نشر رخداد کویر، ترجمهی «محمد جواد نعمتی» با عنوان «تختخوابت را مرتب کن» از نشر «یوشیتا» نیز اشاره کرد. «حسین گازر» هم این کتاب را با عنوان «تختخوابت را مرتب کن» ترجمه کرده است و انتشارات کولهپشتی آن را در 104 صفحه منتشر کرده است. نسخهی پی دی اف ( (pdf و کتاب صوتی تخت خوابت را مرتب کن از طریق اپلیکیشن فیدیبو قابل دانلود و خرید است.
در اولین روز دورهی آموزشی سیل، من و ۱۵۰ همکلاسیام خبردار ایستاده بودیم. استاد، که پوتین جنگی، شلوارک خاکی رنگ و تیشرت آبی و طلایی پوشیده بود، در محوطهی بزرگ آسفالت قدم زد و به سمت زنگ برنجی بزرگی رفت که آویزان شده بود و در معرض دید همهی سربازان آموزشی قرار داشت.
شروع به صحبت کرد: «آقایان، امروز اولین روز شما در دوره ی آموزشی سیل است. در شش ماه آینده، سختترین آموزشهای نظامی ایالات متحده را پشت سر خواهید گذاشت».
به اطرافم نگاهی انداختم و نگرانی را در چهرهی همکلاسیهایم دیدم.
استاد ادامه داد: «این سختترین چالشی است که تا به حال گذرانده اید». مکث کرد و به «بچه قورباغههای» تازه نگاهی انداخت. «اکثر شما نمیتوانید دوره را با موفقیت تمام کنید. من حتما از این موضوع اطمینان حاصل میکنم». لبخند زد. «هر کاری از دستم ساخته باشد میکنم تا شما را مجبور کنم از اینجا بروید!». روی چند کلمه ی آخر تأکید کرد.«بیرحمانه آزارتان میدهم. جلوی هم تیمیهایتان تحقیرتان میکنم. محدودیتهایتان را به چالش میکشم».
***
زندگی سختی های زیادی دارد. اما همیشه کسی هست که شرایطش از شما هم بدتر است.
اگر، تمام روز، احساس ترحم کنید و از رفتاری که با شما شده است غمگین باشید، به خاطر سهمی که در زندگی نصیبتان شده است ناله کنید، فرد یا چیز دیگری را به خاطر شرایط بدتان مقصر بدانید، زندگی طولانیتر و سختتر میشود. اما اگر حاضر نباشید دست از رویاهایتان بکشید، قامتتان را صاف کنید و در برابر شرایط سخت استقامت داشته باشید، زندگی میشود آنچه از آن انتظار دارید و میتوانید آن را زیبا کنید. هرگز زنگ را نزنید!
***
یادتان باشد... هر روز را با به انجام رساندن کاری شروع کنید. کسی را پیدا کنید که در زندگی کمکتان کند. به همه احترام بگذارید. بدانید که زندگی عادلانه نیست و زیاد شکست خواهید خورد. اما، اگر ریسک کنید، وقتی شرایط سخت میشود، بیشتر تلاش کنید، در برابر زورگوها، ایستادگی کنید، به ستم دیدهها روحیه بدهید و هرگز تسلیم نشوید، اگر این کارها را بکنید، میتوانید زندگی تان را... و شاید حتی دنیا را بهتر کنید؟
***
سربازخانهی آموزش پایهی سیل، ساختمانی معمولی و سه طبقه است که در ساحل کوروناد، کالیفرنیا، در فاصلهی ۱۰۰ متری اقیانوس آرام واقع شده است. این ساختمان تهویهی مطبوع ندارد و شب ها که پنجرهها باز است، میتوانید صدای بالا آمدن آب و برخورد امواج به شنهای ساحل را بشنوید.
اتاقهای سربازخانه ساده و بیتجمل هستند. در اتاق افسرآنکه من و سه همکلاسی دیگرم در آن ساکن بودیم، چهار تخت خواب و کمدی برای آویزان کردن اونیفورمهای نظامی قرار داشت. هیچ وسیلهی دیگری در اتاق نبود. صبحهایی که در سربازخانه میماندم از روی « تخت سربازیام » بلند میشدم و بلافاصله شروع میکردم به مرتب کردن تختم. این اولین کار هر روزم بود؛
روزی که میدانستم پر از بازرسی اونیفورم نظامی، شناهای طولانی، دوهای طولانیتر، عبور از مانع و آزار و اذیت پیوستهی استادان سیل خواهد بود.
رهبر کلاس فریاد زد: «توجه!» و استادمان، ناوبان یکم دانیل استیوارد، وارد اتاق شد. من که لبهی تخت ایستاده بودم، سریع از جایم پریدم و صاف ایستادم و ناواستوار یکم به طرفم آمد. استاد عبوس و خشک بازرسی را با چک کردن آهار کلاه سبز اونیفورمم شروع کرد تا مطمئن شود که «پوشش» هشت ضلعیاش خشک و کاملاً بسته است. از بالا به پایین نگاه میکرد و با چشمانش سانتیمتر به سانتیمتر اونیفورمم را چک میکرد. آیا خط تاهای بلوز و شلوار روی هم قرار داشتند؟ آیا سگک برنجی کمربندم خوب برق انداخته شده بود تا مثل آینه بدرخشد؟ آیا پوتینهایم به قدری برق میزدند که انگشتانش را در انعکاسشان ببیند؟
وقتی از استاندارد بالایی که از سرباز آموزشی سیل انتظار میرفت مطمئن شد، رفت که تختم را بررسی کند.
تختخواب هم به اندازهی خود اتاق ساده بود، با چارچوب فلزی و فقط یک تشک. یک ملحفه روی تشک قرار داشت و یک ملحفه ی روانداز دیگر هم بود. پتوی پشمی توسی رنگی زیر تشک قرار داشت تا در شبهای خنک سن دیگو خودمان را با آن گرم کنیم. یک پتوی دیگر هم با مهارت تمام به شکل مستطیل پایین تخت تا شده بود.
بالش تولیدی لایت هاوس فور دِ بلایند بالای تخت، درست وسط، قرار گرفته بود و با پتوی پایین تخت، زاویه ی ۹۰ درجه داشت. این مطابق استاندارد بود. هر انحرافی از این الزام دقیق مجازات سنگینی برایم به دنبال داشت: باید «به آب میزدم» و بعد در ساحل غلت میزدم تا وقتی ماسهی خیس سر تا پایم را بپوشاند. اسم این مجازات «بیسکویت شکری» بود.