تأملات کلی دربارۀ وضعیت کنونی و آتی فلسفه، اغلب به سطحینگری و بیبند و باری فکری میانجامد. وانگهی تغییری قراردادی در سالنامه، آغاز قرنی جدید، فینفسه کافی به نظر نمیرسد تا از اتخاذ موضع علیه اشتغال به چنین تأملاتی غفلت ورزیم. اما من اینجا خطرِ سخن گفتن دربارۀ وضعیت کنونی و آتی فلسفه را، گرچه جدی میدانم، به جان خریدهام. تعدادی از دگرگونیهای بزرگ در فلسفه در طول زندگی من رخ دادهاند و میخواهم دربارۀ اهمیت و امکاناتی که برای آیندۀ فلسفه دارند، سخن بگویم.