

کتاب هیچ یک از آنها باز نمیگردد
نسخه الکترونیک کتاب هیچ یک از آنها باز نمیگردد به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق اپلیکیشن رایگان فیدیبو در دسترس است. همین حالا دانلود کنید!
درباره کتاب هیچ یک از آنها باز نمیگردد
کتاب «هیچ یک از آنها باز نمیگردد» نوشته آلبا دسس پدس (۱۹۷۷-۱۹۱۱)، نویسنده کوباییتبار، است. از مهمترین آثار او میتوان به «از طرف او»، «دفترچه ممنوع»، «تازه عروس» اشاره کرد. «هیچ یک از آن ها باز نمی گردد» ، داستان دختران جوانی است که هر یک از آن ها با دنیایی از خاطرههای گوناگون گذشته و آرزوهای بزرگ آینده برای تحصیل در یک شبانه روزی در شهر رم جمع شدهاند. زمان داستان مربوط به شروع جنگهای داخلی اسپانیا و آغاز جنگجهانی دوم است. وحشت از جنگی نابهنگام در سطر سطر این رمان موج میزند و همین ترس از فاشیسم و نازی هاست که برجذابیت داستان می افزاید و خواننده را تا به انتها به دنبال خود میکشاند. در بخشی از کتاب «هیچ یک از آنها باز نمیگردد» میخوانیم: «پیراهنهای مشکیاش، این جا و آن جا به دیوارها نیز آویزان شده بود، به نحوی که گویی تمامی اتاق را با پارچههای عزاداری آستر کردهاند. دخترها، اغلب، پس از شام در آن اتاق گرد هم جمع میشدند تا درس حاضر کنند. همگی در حالی که دلشان میخواست به اتاقهای خود بروند و بخوابند، بر ضد خواب مقاومت میکردند. تنها دختری که همیشه بیدار و سرحال بود، اکسنیا(۸) بود. او بود که تصمیم میگرفت: «یالاّ، برویم» و دیگران جرئت نمیکردند مخالفت کنند. در گوشهای که والنتینا درس میخواند، نور چراغ به نحوی خفیف روی میز افتاده بود. و او، از سرما در خود فرو رفته بود. اواسط ماه نوامبر بود ولی پیدا بود که زمستان سختی را در پیش دارند. دخترک، کتاب را زمین گذاشت. سر خود را به سمت تختخواب برگرداند و پرسید: سیلویا، خوابیدی؟ ـ نه، دارم فکر میکنم. ـ ولی خواب بودی... ـ نه، داشتم فکر میکردم که فردا، در دهکده ما، جشن مهمی برپا میکنند. مادرم پیتزا با کشمش درست میکند. در بخاری دیواری هیزم میسوزانند و پسرخالهها و دخترعموها، همگی برای صرف غذا به خانه ما میآیند. ـ دلت میخواست که تو هم آن جا بودی؟».
نظرات کاربران درباره کتاب هیچ یک از آنها باز نمیگردد