میان خرابههای یک دهکدهی از جنگ آسیبدیده در قفقاز، افراد دو کالخوز مختلف، درحالیکه شراب میخورند و دود میکشند، دایرهوار دورهم نشستهاند. اغلب آنها زن و یا عاقل مرد هستند، ولی چند سرباز هم میان آنها دیده میشود. یک کارشناس کمیسیون دولتی امور نوسازی هم که به تازگی از پایتخت آمده است، در جمع آنهاست.
یک زن دهاتی: (از سمت چپ با دست نشان میدهد.) ما روی اون تپهها جلوِ سه تا از تانکهای نازیها رو گرفتیم. اما دیگه نهالهای سیبمون از بین رفته بود.
یک پیرمرد دهاتی: (از سمت راست) کشتزارهای قشنگمون تبدیل شد به خرابه!
یک زن جوان: (رانندهی تراکتور، از سمت چپ) رفیق اونها رو من آتیش زدم. (سکوت)
کارشناس: حالا گوش کنید ببینید صورتجلسه چیه. نمایندگان کالخوز گلهداران «گالینسک» به «نوکا» اومدن. موقعی که قشون هیتلری نزدیک میشد، اهالی این کالخوز بنا به دستور دولت گلههای بزشون رو بهطرف مشرق کوچ دادن، حالا این کالخوز قصد مراجعت داره و مشغول مطالعه و بررسی اوضاعه. نمایندگان اونها پس از یک بررسی دقیق از دهکده و مزارع، متوجه مقدار زیادی ویرانی شدن. (نمایندگانی که در سمت راست نشستهاند سر تکان میدهند.) کالخوز همسایه، یعنی کالخوز میوهکاران «روزا لوکزامبورگ» (سمت راست را نشان میدهد.) پیشنهاد میکنه: چراگاه سابق کالخوز گالینسک، چون درّهایی که برای رشد علف چندان مناسب نیست، در طرح جدید نوسازی، برای میوهکاری و تاکستان در نظر گرفته بشه. بنده بهعنوان کارشناس: فنی کمیسیون نوسازی، نمایندگان هر دو کالخوز رو اینجا جمع کردم تا خودشون باهم توافق کنن که آیا کالخوز گالینسک دوباره به این نقطه برگرده یا برنگرده.