زندگی در شب یازدهمین و تا امروز (زمان تحریر مقدمه) آخرین اثر دنیس لیهان به شمار میرود. این کتاب در پاییز سال ۲۰۱۲ در نیویورک چاپ و در کوتاهزمانی به بیش از بیست زبان مهم دنیا ترجمه شد. این اثر اندکی بعد از انتشار برندهی جایزهی ادبی مهم ادگار آلنپو بهعنوان «بهترین رمان سال ۲۰۱۲» شده است؛
این کتاب در ژانر ادبی «سیاه» و در ادامهی نهضت بازیابی و تجدید حیات آثار معمایی ادبیات امریکا نگاشته شده است.
از مشخصههای سبک سیاه تکیهی نویسنده بر ملموس کردن فضای داستان و پرهیز از ارتفاع گرفتن روایت از سطح آدمهای واقعی است. در این سبک قهرمان داستان الزاماً پلیس یا کارآگاه یا شخصیت مثبت کتاب نیست. در بسیاری مواقع این قهرمان خود قربانی یا یکی از مظنونها یا کسی است که مرتکب گناه و اشتباه شده است. به عبارت دیگر، قهرمان ضدقهرمان است. در این ژانر قهرمان فوق بشری وجود ندارد که با هوش یا نیروی خارقالعاده گره از کار فروبستهی داستان بگشاید، بلکه قهرمان داستان خود آدمهای مفلوک و مصیبتزدهای هستند که در آخر کار هست و نیست خود را از دست میدهند یا کشته میشوند و از صفحهی روزگار محو میگردند. سبک سیاه به دنبال یافتن قاتل نیست، بلکه به دنبال ژرفنگری و عمیق شدن در دلایل و زمینههای قتل و کشتار و پلیدی است.
در اینجاست که بسیاری اوقات قاتل خود ماییم، قاتل جامعهای است که روی خود را از حقایق عریان برگردانده و با آنکه میداند اوضاع بد اقتصادی نتیجهای جز فحشا و دزدی و خودفروشی و تبهکاری ندارد، بهجای پرداختن به ریشههای مشکل، وقت و انرژی خود را با پرداختن به مصادیق هدر میدهد. از دیگر مشخصههای مهم شخصیتهای ادبیات سیاه نداشتن یقین و باور به کاری است که میکنند. ایشان مانند بسیاری از ما میان درست و غلط، خیر و شر یا روز و شب معطل و معلقاند. آنها در بسیاری مواقع میدانند که این کار خطاست اما چارهای جز تن دادن به آن ندارند، چرا که شرایط به این کار مجبورشان میکند. از همینجا است که اهمیت و دشواری کار نویسندگان این سبک خود را نمایان میکند.