کتاب حاضر، رمانیست که هروف در واپسین سال عمر خود و در سن ۷۱ سالگی نگاشت، بهطوری که وی تا آخرین روزهای عمر خود و در حالی که با بیماری سرطان دست و پنجه نرم میکرد درگیر نگارش این اثر بود. درونمایه اصلی داستان وامدار خاطرات و حوادث دور و نزدیک و پیش و پس از ازدواج و نیز درد دلهای شبانهی شخص نویسنده با همسرش است. از آنجا که هروف ازدواج دوم خود و همسرش را نقطهی عطفی در زندگی خود میانگاشت، با آگاهی کامل از نزدیک بودن مرگش لازم دید تا پیش از رسیدن به پایان عمر، رسالت خود نسبت به ماحصل این ازدواج را همچون میراثی در قالب یک کتاب از خود به یادگار باقی گذارد.
نثر کتاب حاضر نثریست ساده و عاری از صناعات متکلف و ادبینما. سادگی و بیآلایشی زبان کتاب به نحوی حاکی این نکته است که حوادث و رویدادهای روزمره با وجود بیپیرایگی تا چه حد قابلیت عمیق یافتن و بافتپذیری را دارا هستند. نویسنده با بهرهگیری از این سبک تلاش داشته تا با وضوح و خلوصی هر چه بیشتر، سادگی و بیغل و غشیِ زندگی و فرهنگ روستایی و شهرکنشنییِ حوالیِ کلورادو را به تصویر بکشد.