چهاردهمین یادداشت از اولین شماره هفتهنامه «جشن هنر فوتبال» -نسخه انحصاری فیدیبو- با مطلبی از علی کرمی پیش روی شماست.
این هفتهنامه که به شیوهای نوین و انحصاراً در فیدیبو تهیه شده، امکان دانلود جداگانه و رایگان را برای هر کاربر فراهم میکند. کاربران میتوانند مطالب موردعلاقه خود را پس از دریافت در کتابخانه مشاهده کنند. همچنین در پایان تمامی مطالب تمامی مطالب به صورت یکجا عرضه خواهد شد.
یادداشت علی کرمی با این سطرها شروع میشود:
«حتی از خدا هیچ نمیخواستم.
مدتی بود استادی فرزانه و چینی، پیر و خردمند و نحیف، با چپق دستهدار و ظریف، با ریش سفیدِ خفیف، در من لانه کرده بود. رفته بود تو جلدم. آشیل، برادر نوجوانم بر خلاف من و پدرم یک هولیگان تمام عیار از آب درآمده بود که فوتبال نگاه میکرد، تخمهی آفتابگردان میشکست و جلو تلویزیون از ریشهی جگر عربده میکشید و یکی را تشویق میکرد یا فحش چارواداری حوالهی همه کس دیگری میکرد. فوتبال، دریایی بود که من و پدرم در ساحلش زیر سایهبانهای چتریمان نشسته بودیم و سان شاین مینوشیدیم و پامان را در آب این دریا حتی تر نکرده بودیم.
پدر و مادر رفته بودند مسافرت. غروب بود. آشیل گفت بیا سر این بازی شرط ببندیم...»