فلسفه فیلم اکنون یکی از شاخههای استوار فلسفه هنر در دوران معاصر است. با وجود اینکه فیلسوفان در زمره نخستین دانشگاهیانی بودند که در دهههای نخست قرن بیستم مطالعاتی را درباره این قالب هنری جدید منتشر کردند، این حوزه تا دهه ۱۹۸۰، که نوزایشی در آن رخ داد، رشد چشمگیری نیافت. دلایل زیادی برای رشد اخیر این حوزه وجود دارد. در اینجا همین بس که بگوییم تغییراتِ رخداده هم در فلسفه دانشگاهی و هم در نقش فرهنگی فیلمها در کل، فیلسوفان را وادار ساخت که فیلم را بهمثابه یک قالب هنریِ همارز با قالبهای هنری سنتیتر مانند تئاتر، رقص و نقاشی جدی بگیرند. در نتیجه این موج علاقه به فیلم به عنوان موضوعی برای تأمل فلسفی، فلسفه فیلم یکی از حوزههای مهم پژوهش در زیباییشناسی شده است.
این مدخل حول تعدادی از مسائل محوری در فلسفه فیلم نظم یافته است. این مسائل به کاوش جنبههای گوناگون فیلم بهمثابه رسانهای هنری میپردازند، و طیف دغدغههایی را که فلسفه فیلم به آنها میپردازد روشن میسازند.