کتاب معماهای شرلوک هلمز معماهای کلیسای ییلاقی نشر و تحقیقات ذکر

کتاب «معماهای شرلوک هلمز(۱۰)-معماهای کلیسای ییلاقی»، نوشته سر آرتور کانن دویل (۱۸۵۹-۱۹۳۰)، چشم‌پزشک و نویسنده مشهور اسکاتلندی است. ماجراهای شرلوک هلمز سهم مهمی در مجموعه کتاب‌های ادبیات کلاسیک جهان دارد. دویل شخصیت هلمز را از شخصیت یک جراح اهل ادینبورد بنام جوزف بل الهام گرفت. بل می‌توانست با دیدن ظاهر مردم از شخصیت درونی آن‌ها آگاه شود. شرلوک هلمز، با دید تیز و شم کارآگاهی قوی خود، زودتر از دیگران به قلب معماهای جنایی می‌رسد و دکتر واتسون پزشک بازنشسته ارتش، بهترین یار و یاور هلمز در این ماجراهاست. این دو همراه هم و با حل معماهای پیچیده و مبهم جنایی و تسلیم جنایتکاران به دست عدالت، به نسل‌های مختلف خوانندگان این داستان‌ها لذت می‌بخشند. این مجموعه توسط سید حبیب‌الله لزگی ترجمه شده است. کتاب «کلیسای ییلاقی» ماجرای پرونده‌ای است که توسط بازرس استنلی هوپکینز به، شرلوک هلمز پیشنهاد می‌شود. او و واتسون برای حل این پرونده عازم یک کلیسای قدیمی می‌شوند. داستان «معماهای کلیسای ییلاقی» این‌گونه آغاز می‌شود: «صبح زود يک روز ســرد زمستانی در سال ۱۸۹۷ ناگهان دستی به شانه‌های واتسون خورد و او را از خواب بیدار کرد. شــرلوک هلمز بود و با هیجان گفت: «واتســون، بیدار شــو. امروز کارهای زيادی داريم. بلند شو و لباسهايت را بپوش»! واتسون با تنبلی از خواب بیدار شد و با اکراه لباس پوشــید. ده دقیقه بعد در ايســتگاه راه‌آهن بودند و صبحانه‌ی مختصری تــوی قطار خوردند. بعــد هلمز تلگرافی را که برايش رســیده بود، خواند: «شــرلوک هلمزعزيز، بســیار ممنون می‌شــوم اگر بتوانی در اين پرونده که بســیار جالب به نظر می‌رســد، کمکم کنی. من ســعی می‌کنم همه چیز دست دست نخورده باقی بماند. لطفا عجله کن و فورا بیا. چون نمی‌توانم عالیجناب را رها کنم. ارادتمند: بازرس اســتنلی هوپکینز. کلیســای يیلاقی، مارشــام. کنت. ساعت ۳:۳۰ صبح». هلمز گفت: «تا حالا چندين بار هوپکینز از ما برای حل معماهای جنايی کمک خواســته اســت. همه‌ی پرونده‌های پیشــنهادی او هم چشــم‌گیر و قابل توجه است».