مادر از خواب پرید. از سمت در ورودی خانه صدایی به گوشش رسیده بود. یک نفر در را باز کرده و آهسته داخل خانه شده بود. قلب مادر ضربانش شدید شده بود. همان طور که دراز کشیده بود، در تاریکی مطلق اتاق چشمان خوابآلود خود را باز کرد. در انتظار مانده بود تا لااقل از لابلای کرکرهها، رشته نازکی از نور ظاهر شود. ولی شبی بود بدون ماه و ظلمت چنان غلیظ بود که میتوانستی آن را مانند مایعی در دست بگیری. در کنار او، شوهرش به طرزی نامتناوب خُرخُر میکرد. «او هم که در خواب است. هیچ صدایی را نمیشنود.» از این که میدید فقط خود او صدای باز شدن قفل در را شنیده است، بار دیگر به وحشت افتاد. اکنون دیگر صدایی به گوش نمیرسید. شاید هم صرفا زاییده تخیلات او بود. با این حال، آن شک و تردید همراه صدا در دلش برجای مانده بود. در پشت پنجره ناودانی شرشر میکرد. بجز آن صدای دیگری به گوش نمیرسید. ولی وحشت این که بیگانهای به آنجا پا گذاشته است چنان در او شدید بود که قلبش به شدت میتپید و او تپش آن را در بازو و گلو و سرش حس میکرد...
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 534.۰۱ مگابایت |
مدت زمان | ۰۹:۳۸:۳۸ |
نویسنده | آلبا دسس پدس |
نویسنده دوم | آلبا دِ سِس پدِس |
مترجم | بهمن فرزانه |
راوی | مهبد قناعتپیشه |
راوی دوم | اعظم حبیبی |
ناشر | نوین کتاب |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۶/۰۵/۱۸ |
قیمت ارزی | 5.۵ دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
اجرای گویندگان بی نظیر بود...قلم نویسنده بی شک خواندنی و شنیدنی است...بسیار لذت بردم.پیشنهاد میکنم..به خصوص اگر عاشق داستان کوتاه باشین
به راویها ۴ از ۵ میدم. در مورد خود کتاب، علاوه بر گسستگی زیاد داستانها از هم، به نظرم تا حدی سطحی بود. و بهش ۲ از ۵ دادم.
خلاصه وتعریف ازماهیت کناب نشده بود واز شنیدن جند فصل بنتیجه رسیدم یک داستان ندارد. نوعی که اصلاًمطلوب من نیست. بااحترام
گوینده ها خیلی قوی و دلنشین کتاب رو خوندن. عالی بود، سپاس!
خوانش خانم حبیبی اینقدر خوب نبود! که فقط تونستم تا فصل ۳ رو تحمل کنم!!!!!!!!
بسیار عالی و دوست داشتنی
عالی