زخم هاینه میرود تا التیام یابد، مورّب؛ وُیتسک زخمِ باز است. وُیتسک در جایی که گورِ سگ قرار دارد زندگی میکند، سگ وُیتسک نام دارد. روز رستاخیزش با ترس و یا امید در انتظار میمانیم، تا سگ در هیئت گرگ بازگردد. گرگ از جنوب میآید. هنگامی که خورشید در سمتالرأس بایستد، او با سایههای ما یکی میشود، در ساعت گداختگی، تاریخ، آغاز میشود. تا زمان وقوع آن تاریخ، زوال همگانی در سرمای انتروپی روا نیست، یا، ایجاز سیاسی، در برقِ (انفجارِ) اتم، برقی که پایان جامعه آرمانی خواهد بود و آغاز حقیقتی در ماورای بشریت.