هنگامی که از من معنای هرمنوتیک را میپرسند، معمولاً تنها به این گفته بسنده میکنم که هرمنوتیک یعنی تفسیر. گاهی گفته خود را با افزودن این مطلب تکمیل میکنم که هرمنوتیک به نظریههایی راجع به تفسیر درست متون میپردازد. «هرمنوتیک» و «تفسیر» از واژه یونانی یکسانی مشتق شدهاند. «هرمنوتیک» واژهای مرسوم در زبان انگلیسی نیست، اما «تفسیر» هست. نیک آگاهیم که در بسیاری از زمینههای مطالعاتی مفسران و تفسیرهایی وجود دارند. کسی مفسر رمان، شعر، نمایشنامه و فیلم است و کسی دیگر مفسر کتاب مقدس، تورات، قرآن، تائو ته چینگ و براهماسوترا. آیا باید این متون را تفسیر کرد؟ آیا جز تفسیر آنها کار دیگری هم میتوان کرد؟ کسی قانون را تفسیر میکند. بناست که دادگاه عالی قانون اساسی ایالات متحده را تفسیر کند. بازیگر نقشی را که باید به تصویر بکشد تفسیر میکند و آهنگساز قطعهای از موسیقی را. ما نیز بهخوبی از نظریههای متفاوتِ تفسیر آگاهیم. کتاب فنّ شعر [بوطیقا] ارسطو به ما میگوید که چگونه تراژدی یونانی را تفسیر کنیم؛ او حتی برخی قواعد را نیز در این باره عنوان میکند. نقد ادبی نظریههای بسیاری را درباره تفسیر متون ادبی پرورانده است. به نظر میرسد بیش از آنچه گمان میکردیم درباره هرمنوتیک میدانیم.
دانشمندان طبیعی طبیعت را تفسیر میکنند یا تبیین؟ آیا آنها دادههای گردآمده از تجربیات را تفسیر میکنند؟
قدري احتياج به ويراستاري داشت
اما جا داره از مترجم تشكر كنم بابت ترجمه اين كتاب
ولي اينكه بسيار توصيه ميكنم بخونيد اين علم لازمه عصر حال حاضرمون. به نوعي پادزهر اون بيماري كه به قول دكتر صدر ميگفت در دنيايي هستيم كه همش در حال دكودينگ هستيم كه خيلي وحشتناكه پرداختن به اين علم با اين كتاب اسان و كم حجم بشدت شمارو درگير يه تجربه خوب و به تبع زندگي بهتر ميكنه.
4
کتاب خوبی است، اما باز می شد بهتر از این باشد. بعضی بخش ها از یک موضوع بدون توضیح کافی و فقط با ردیف کردن چند اصطلاح فلسفی رد می شد. در حالی که وقتی کتاب «درآمد» است، یعنی باید به قدر کافی وقت بگذارد و مفاهیم را برای مخاطب ناآشنا باز کند.
5
نثر روانی دارد محتوا ومضامین مطرح شده درکتاب درنوع خود تازگی داردقابل دوباره خواندن
2
توی فصل ۳ به جای زوایای قایمه نوشته زوایای سمت راست!
چطور میگین ترجمه اش خوبه؟