برای آشنا شدن با سبک نویسندهها خواندن داستانهای بلند و کوتاه آنها بسیار کمککننده است. به طوری که میتوان با چند داستان کوتاه پی به جهانبینی نویسنده پی برد. هاروکی موراکامی جزو نویسندگانی است که در هر اثر داستانی خود روایت تازه و زندهای دارد به همین دلیل قصههای او بیش ازانکه ما را با نویسنده آشنا کند، ما را با خودمان و دنیای درون و بیرونمان مواجه میکند. این جادوی نویسنده باعث شده تا هر کتابی که از او منتشر میشود برای خواننده دوستداشتنی باشد. مجموعه داستان شهر گربهها نیز از کتابهای خواندنی موراکامی است.
شهر گربهها عنوان مجموعهای از پنج داستان کوتاه از نویسندهی معاصر و محبوب ژاپنی هاروکی موراکامی است. او به عنوان یک نویسنده در داستانهای خود به خوبی زندگی انسان مدرن را به تصویر میکشد. تسلط موراکامی در طراحی زندگی، عشق و تنهایی مختص خود اوست به طوری اگر کتابهای دیگری از او را خوانده باشید به خوبی متوجه این موضوع میشوید. فضاسازی و شخصیتپردازیهای موراکامی در کتاب شهر گربهها نیز کاملا مشهود است. او توانسته روایتهایی ملموس و زیبا را در بستر کلمات بنا کند و آن را تا مدتها در ذهن خواننده باقی بگذارد.
داستانهای این مجموعه به ترتیب عبارتاند از: «شهر گربهها»، «شهرزاد»، «سامسای عاشق»، «کینو» و «دیروز» که آن را فرزین فرزام به فارسی برگردانده است. انتشارات نون این کتاب را در سال 1396 راهی بازار نشر کرده است.
موراکامی یکی از نویسندگان ژاپنی نام آشنای دنیای ادبیات امروز است. او بهواسطهی داستانهای خوشخوان و دارای سبک خود امروز یکی از پرفروشترین نویسندگان است. به طوری که آثار او تا امروز به بیش از 50 زبان دنیا ترجمه و در سراسر دنیا فروخته میشود. موراکامی نوشتن را از سیسالگی شروع کرد. زمانی که برای تماشای مسابقه بیسبال نشسته بود ناگهان داستانی به ذهن او خطور کرد. از آن روز موراکامی تصمیم گرفت که نویسنده شود و این کار را به شکل جدی کند. ذهن خلاق و داشتن ایدههای ناب برای نوشتن باعث شد تا این نویسندهی ژاپنی خوشنام افتخارات و جوایز بینالمللی معتبر و مطرحی را دریافت کند. جایزه اورشلیم و جایزه «فرانتس کافکا» و جایزه ادبی «نوما» از جمله افتخارات اوست.
موراکامی سالهاست که به نوشتن رمان داستان کوتاه و گاهی ترجمه مشغول است. بیشتر آثار او در ایران ترجمه و منتشر شدهاند. کافکا در کرانه، دیدن دختر صد در صد دلخواه، وقتی از دو حرف میزنیم از چه حرف میزنیم، «جنگل نروژی»، «سالشمار پرندهی کوکی»، «پس از تاریکی»، «رقص رقص رقص»، «سرزمین عجایب بی روح و پایان دنیا»، «فیل غیب میشود»، «بید نابینا، زن خفته»، «بعد از زلزله» و «زیر زمین» از جمله کتابهای او هستند.
کتاب شهر گربهها کتاب مجموعه داستان، با ترجمهی روان به فارسی است که میتواند شما را در احساسات و عواطف خود غرق کند. اگر قصد داشته باشید غروب روز تعطیل خود را باتجربهی دنیایی متفاوت آغشته کنید این کتاب انتخابی مناسب و ایدئال برای شما خواهد بود.
همین که چشم باز کرد، فهمید؛ فهمید که تبدیل شده است به گرگور سامسا. طاق باز خوابیده و به سقف خیره شده بود. کمی زمان برد تا چشمهایش به تاریکی اتاق عادت کند. سقف از آن سقفهای معمول و متداول به نظر میرسید؛ از آن سقفها که همهجا به چشم میخورند. زمانی رنگ سفید یا کرم روشن خورده بود اما سالها گردوخاک و کثافت به رنگ شیر فاسد درش آورده بود. هیچ گچبریای، هیچ ویژگی خاصی نداشت. بی پیام. بدون طرح و نقش. وظیفهی خود را صرفا به عنوان بخشی از ساختمان به درستی ایفا میکرد اما از این فراتر نمیرفت.
سمت چپ اتاق پنجرهای بلند ایستاده بود اما پردهاش را برده بودند و عوض پرده، روی قاب پنجره چندتختهی کلفت کوبیده بودند. تختهها را افقی کوبیده بودند و بینشان یک اینچ فاصله بود. مشخص نبود که این شکافهای یک اینچی را از عمد باز گذاشتهاند یا نه. نور صبح از فاصلهی میان تختهها داخل میشد و یک ردیف خط باریک موازی کف اتاق میانداخت. چرا پنجره را اینقدر سفتوسخت تخته کوب کرده بودند؟ نکند گردبادی، توفانی شدید در راه باشد؟ نکند برای این بوده که راه ورود را بر کسی ببندند یا شاید به قصد جلوگیری از خروج کسی (احتمالا خودش؟) تعبیه شده؟
همانطور طاق باز سرش را آرام چرخاند و بقیهی اتاق را نگاه کرد. هیچ اثاثی جز تختی که رویش خوابیده بود به چشم نمیخورد. نه کمد، نه میز، نه صندلی. روی دیوارها نه تابلویی بود، نه ساعت، نه آینه. نه لامپی بود، نه نوری. کف اتاق هیچ قالی یا موکتی قابل تشخیص نبود. چوب لخت. کاغذ دیواری طرح پیچیدهای داشت اما چنان قدیمی و رنگ و رو رفته بود که در این نور کم محال بود بشود از جزئیاتش سر در آورد.
احتمالا زمانی یک اتاقخواب معمولی بوده است اما در این لحظه هیچ ردی از حضور انسان درش به چشم نمیخورد. تنها جنبهی انسانی اتاق تختخوابی بود که یکه و تنها آن وسط جا خوش کرده بود. تختخوابی عریان. بی ملحفه، بی روانداز و بیبالش. تنها یک تشک کهنهی مندرس داشت.
آنچه در بالا خواندید بررسی و نقد کتاب شهر گربهها اثر هاروکی موراکامی بود. خرید و دانلود این اثر در همین صفحه امکانپذیر است. برای مطالعهی دیگر کتابها در زمینهی داستان کوتاه میتوانید به قسمت دستهبندی کتابها مراجعه و کتابهای این موضوع را یکجا مشاهده کنید.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۰۱ مگابایت |
تعداد صفحات | 184 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۶:۰۸:۰۰ |
نویسنده | هاروکی موراکامی |
مترجم | فرزین فرزام |
ناشر | نشر نون |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Town of Cats |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۶/۰۱/۲۳ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
قیمت چاپی | 30,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
متاسفم واسه مترجم که از کلمات معمول برای عادت ماهانه و نوار بهداشتی استفاده نکرده و یجوری پیچونده انگار چیز بد وزشتیه، مثلا آدم فهمیده ای باید باشی شما بااینکه داستان قشنگی بود ولی حالمونو بد کرد این نوع ترجمه ا فسوووووس
چرا جلوی اسم کتاب همیشه کلمه ی کتاب رو مینویسید؟ کتاب فلان کتاب بیسار...خب کتابه دیگه.
دوسش داشتم واقعا. بهترین کتاب موراکامی تا الان واسه ی من سوکورو تازاکی بوده،اما فضای این کتاب هم واسم ملموس و دوست داشتنی بود. امیدوارم فیدیبو هم موراکامی هاشو تکمیل کنه، مثلن جنگل نروژی یا... ترجمه های خوبشو هم بیار لطفن.
سرشار از خلاء و فقدان، درست مانند کارهای دیگر موراکامی. این که بعضی از دوستان در داستانهای موراکامی به دنبال پایان میگردن و بهش نمیرسن، شاید بهتر باشه تعریفمون از پایان رو کمی بازتر و متنوع تر کنیم؛ کدوم یک از تجربیات ما در طول زندگی همراه با پایان بندی و نتیجه گیری قطعی است؟ داستانهای موراکامی بیش از هر چیز، داستان زندگی است.
موراکامی واقعا یه جادوگر ماهره اینکه میگوئید کافکا در کرانه شاهکارشه به نظر من درست نیست هر اثر موراکامی یک شاهکار حیرت انگیزه حقشه که امسال نوبل رو ببره از اورهان پاموک خیلی بهتر می نویسه ولی مثل من شانس نداره!
داستانهای کوتاهی که بیشتر به درگیری ها و هیجانات ادم ها مخصوصا خشم و مسایل جنسی شون می پردازه که این جور مسایل چجور میتونه ادمارو عوض کنه و به ادم های افسار گسیخته یا منزوی تبدیل کنه ...نثر روانی داشت ...ترجمه هم خوب بود ...اما از لحظ مجموعه بودن داستان ها در قالب داستان های کوتاه پراکندگی فضا توش زیاد به چشم میخورد ...
همه این داستانها رو قبلا تو کتابای دیگش خونده بودم ولی حتی باز هم از دوباره خوندنشون لذت بردم. دو تا داستان اول از کتاب ۱Q۸۴ اش بود. ترجیح من اینه کتابای موراکامی رو به انگلیسی بخونم چون به فارسی همیشه کلی سانسور میشه. داستانای: کینو، شهرگربهها و دیروز رو تو این کتاب خیلی دوس داشتم?
نثر ساده و شیوایی داره من به عنوان اولین کتابی که از این نویسنده خوندم برای خواندن سایر آثارش تشویق شدم.
کسی که با سبک نویسندگی موراکامی آشنا باشه می فهمه که کلا تمام آثارش یک مفهومی با پایان باز داره ته نداره داستاناش و باید خود خواننده براش پایان بندی بسازه اگه کسی علاقه نداره به این سبک پیشنهاد نمیکنم بخونه آثار موراکامیو اما اگر به این موضوع علاقه دارید میتونه جذاب وسرگرم کننده باشه
مجموعه ای از داستان های جذاب ولی بی سر وته ! نه از اون بی سر و ته هایی که خوشت بیاد! به نظر میاد موراکامی از یه جایی به بعد خسته شده تموم کرده داستانو :)) از آخر داستان ها که بگذریم انصافا قلم گیرا و جذابی داره