هند باستان سرزمین پهناوری نیز بود. چنان بزرگ بود که به شبهقاره معروف بود (سرزمین وسیعی کوچکتر از یک قاره)، اصطلاحی که امروزه هم به کار میرود. هند از منابع و ذخایر غنی نیز برخوردار بود که خارجیان را وسوسه میکرد، از جمله کمپانی هند شرقیِ بریتانیای کبیر، که در قرن هفدهم از راه رسید. این شرکت سرانجام، از راه بهرهکشی از مردم و منابع هند، از بسیاری کشورها قدرتمندتر و ثروتمندتر شد. سپاه خصوصی این کمپانی بر بیشتر این شبهقاره مسلط شد، در حالی که مقامات تجاریاش مالیات میگرفتند و میکوشیدند بر قلمرو تحت تسلط خود حکومت کنند. حکومت بریتانیاییها برای مردم هند هم خوب بود و هم بد. بریتانیاییها بسیاری از امتیازات انقلاب صنعتی، نظیر ماشین بخار و راهآهن، را برای مردم هند به ارمغان آوردند، اما با تبعیض نژادی، خودپسندی، و ستمگری نیز حکومت کردند، و سبب خشم و کینۀ هندوها، مسلمانان، و هندیهای پیرو مذاهب دیگر شدند.
در نیمۀ قرن هجدهم، این خشم و کینه به صورت شورش علیه بریتانیاییها فوران کرد که به بیشتر هند گسترش یافت. هرچند بریتانیاییها این خیزش را سرکوب کردند، قدرت کمپانی هند شرقی رو به افول گذاشت. دولت بریتانیا حاکمیت هند را در دست گرفت و آن را محور امپراتوری بریتانیا ساخت، که اینک بزرگترین قدرت روی زمین بود.