ملک زوزن را خواجهای بود کریم النفس، نیک محضر که همگنان را در مواجهه خدمت کردی و در غیبت نکویی گفتی. اتفاقاً حرکتی از او در نظر سلطان ناپسند آمد. مصادره کرد و عقوبت فرمود. سرهنگان ملک به سوابق انعام او معترف بودند و به شکر آن مرتهن. در مدت توکیل او رفق و ملاطفت کردندی و زجر و معاقبت روا نداشتندی.
صلح با دشمن اگر خواهی هر گه که تو را
در قفا عیب کند در نظرش تحسین کن
سخن آخر به دهان میگذرد موذی را
سخنش تلخ نخواهی دهنش شیرین کن